کرونا و تحولات رسانهای مهدی آرکونتن پژوهشگر فعال رسانهای وسایل ارتباط جمعی، وظایف آموزشی، خبری، نظارتی و تفریحی را از زمان تأسیسشان بهعهده گرفتهاند. براساس این وظایف، رسانههای جمعی شامل روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و آخرین آنها شبکههای اجنماعی وظیفه دارند تا رویدادهای پهنه گسترده شهر، استان و کشور را به آحاد مردم و طبقات […]
کرونا و تحولات رسانهای
مهدی آرکونتن
پژوهشگر فعال رسانهای
وسایل ارتباط جمعی، وظایف آموزشی، خبری، نظارتی و تفریحی را از زمان تأسیسشان بهعهده گرفتهاند. براساس این وظایف، رسانههای جمعی شامل روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و آخرین آنها شبکههای اجنماعی وظیفه دارند تا رویدادهای پهنه گسترده شهر، استان و کشور را به آحاد مردم و طبقات و قشرهای مختلف گزارش کنند و همزمان آنان را با قابلیتها و کاربردها و زبان نمادین این رسانهها آشنا سازند. براساس این وظایف، کارشناسان رسانهای آگاه، متعهد و ماهر به تهیه و تنظیم انواع مطالب خبری، گزارشی، تفسیری، آموزشی و تفریحی میپردازند و یکایک شهروندان دوران جدید را نسبت به درک و تحلیل محیط پیرامونشان توجیه میکنند. به عبارت دیگر، در صورت انجام درست و سیستماتیک وظایف رسانهها نسبت به مردم و گیرندگان پیامها ما شاهد ظهور جامعهای با بالاترین سطح فهم و تحلیل و از همه مهمتر همدلی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خواهیم بود که کمترین چالشها در آن به وجود خواهد آمد. شاید بتوان وظیفه خبری رسانههای همگانی را بارزترین ویژگی آنها در دوران شیوع کرونا بهشمار آورد که در آن رسانههای همگانی میبایست، با پخش به موقع اخبار و گزارشهای حاوی اطلاعات جامع و کامل و تصویرکننده واقعیت این بیماری، آگاهیهای لازم را بیهیچ کموکاست به افراد، گروهها، نهادها و مؤسسات گوناگون منتقل کنند تا آنها قادر به تصمیمگیری برای حفظ تندرستی خود، خانواده و نزدیکانشان باشند.
ضعف رسانههای همگانی
پدیدهای که براثر ضعف رسانههای همگانی ایران در شبکههای اجتماعی به وقوع پیوست را میتوان اینفودمیک دانست که در آن حجم عظیمی از اخبار درست و نادرست و شایعات در شبکه اجتماعی جریان یافت و کار افراد، گروهها و سازمانها را برای تصمیمگیری درخصوص سیستم حفظ تندرستی جمعی و فردی دشوار کرد. در واقع عدم اعتنای بسیاری از رسانههای همگانی در ایران نسبت به خصیصه خبررسانی حرفهای و بیتوجهی به مقوله اهمیت رویداد که میزان و شدت توجه کاربران را در پرداختن به یک رویداد تعیین میکند، باعث شد تا آنان بیش از پیش به شبکههای اجتماعی هجوم آورند و بدون درنظر گرفتن اعتبار منبع اخبار و شایعات دریافتی را با سرعت برای دیگران ارسال کنند. همچنین موضوع حائزاهمیت دیگر در دوره شیوع کرونا نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان ضعف بنیادی ارتباطات بینالملل است که در آن دولتها و مقامات تصمیمگیر نمیتوانند از محتواهای پخش شده از رسانههای دیگر کشورها به میزان واقعی تهدید کرونا پی ببرند تا براساس آن درخصوص مراودات میان خود تدابیر بهداشتی متناسب اتخاذ کنند. در ماجرای شیوع کووید۱۹ و جریان اطلاعرسانی نسبت به این بیماری نابودکننده، به تقریب، ما در همه وظایف و نقشها با مشکل مواجه بودیم. عدم اعتماد و فقدان احساس مشارکت دو عارضه این ضعفها در ایفای نقش و انجام وظایف رسانههای همگانی ما بود. در عرصه رسانههای اجتماعی، ضعفهای اطلاعرسانی سیستمهای رسانهای رسمی بیشتر ناشی از سیاستگذاری، تدوین راهبرد و تربیت متخصصانی بود که قادر باشند تحولات لحظهای مربوط به شیوع این بیماری را درک و تحلیل و برای بهرهمندی جامعه نظر صائب ارائه دهند.
لزوم اتخاد سیاستهای جدید رسانهای
اکنون پرسش این است که برای جلوگیری از تکرار چنین مسائلی چه باید کرد؟ نخستین نیاز این است که صاحبان رسانههای همگانی و مدیران وسایل ارتباط جمعی براساس تجربیات و تئوریهای موجود در علوم ارتباطات اجتماعی، سیاستهای سلبی در اطلاعرسانی را کنار گذاشته و حرفهایگرایی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند و رویکرد انتشار جامع و کامل اخبار و گزارش وقایع و رویدادها را به صورت منصفانه، بیطرفانه، روزآمد، دقیق و حاوی نکات ارزشمند برای دریافتکنندگان اتخاذ کنند. ویژگی منحصربهفرد و ضرورتاً مهمترین و محوریترین خصیصه مطالب، سودمندی آنهاست و این بتوانند امکان تصمیمگیری برای کاربران و دریافتکنندگان را مبتنی بر سودهمگانی میسرکنند. نیاز دیگر، استقلال حرفهای رسانههایهمگانی است که به جرأت میتوان ادعا کرد در صورت حصول، سایر ویژگیها قابلیت کنترلتر و اثرگذارتر خواهند بود. استقلال حرفهای باعث میشود طی مدت زمانی مشخص جمعی از افراد حاذق، ماهر، کارآمد و دارای توان تحلیلی بالا در شبکه رسانههای ملی شکل بگیرد و از توانایی کسب مزیت رقابتی در برابر رسانههای رقیب در سطوح ملی و بینالمللی برخوردار باشد. مهمترین «باید» در مدیریت رسانههای همگانی که در جهان باعث اختصاص یافتن جایگاه برتر و مزیت رقابتی آنها شده، عدم سانسور و فیلترینگ و دخالت غیرکارشناسی عناصر و عوامل بیرون از رسانههای همگانی است. براساس این ویژگی کلیه فرایندهای حرفهای باید در درون رسانه همگانی شکل بگیرد تا آنها را قادر به انجام وظایف و ایفای نقشهایشان به صورت جامع و اثربخش کند. حائزاهمیتترین «نباید» در رسانههای همگانی بیتوجهی به تئوریها و تجربیات کشورهای موفق و دستکاری خودسرانه در فعالیتهای کارشناسانه است. مدیران و مسؤولان فاقد صلاحیت حرفهای، به هیچ نباید کار اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به مردم را دستکم گرفته و این امر ضروری برای حفظ یکپارچی و سلامت ملی را در بستر اعتماد و مشارکت نادیده بگیرند. در برهه کنونی، جامعه بیش از هرچیز به آگاهیهای گسترده، منظم، زمینه ای و سطح بالای افراد و گروهها به خصیصههای این بیماری، نحوه جلوگیری از ابتلا، برخورد با آن در صورت ابتلا بهطور مؤثر، کنترل پیامدهای ابتلا و تجهیز مراکز بهداشتی ودرمانی و سایر سازمانهای دارای مسؤولیت نسبت به این ویروس و تأمین مایحتاج بهداشتی و درمانی برای جلوگیری از گسترش آن، نیاز دارد. آنچه به رسانهها مربوط است، همان وظایف پیش گفته درخصوص وظایف آنهاست. اطلاعرسانی مهمترین وظیفه در این عرصه است. اما مسأله کلیدی پیش از اصلاح روندهای کنونی اعتمادسازی و تأمین بسترهای ارتباطات اقناعی است. در تعریف این گونه ارتباطات آمده است که باید انتشاردهندگان اخبار واطلاعات دسترسی گیرندگان پیام به منابع موثق را فراهم کنند. ارتباطات اقناعی پیش از هرچیز زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. افزون بر این زمینهها، سیاستگذاری درست و برخورداری از راهبرد هوشمندانه و برنامهریزی دقیق و نظارت بر اجراء و از همه مهمتر، گرفتن بازخورد اهمیت بهسزایی دارد. در ارتباطات اقناعی، اطلاعات باورپذیر، منبع موثق، روزآمدی و توجه به گرایش و منفعت گیرندگان پیام باید مدنظر قرارگیرد. مطالب موجز و خالی از اطناب، سودمند، دقیق، حاوی آمار و ارقام قابل راستیآزمایی و کیفی باید در حصول نتایج اینگونه ارتباطات مدنظرقرارگیرد. یکی دیگر از ویژگیهای این ارتباطات اقناعی توجه به پاسخگو بودن مراکز اجرایی نسبت به انجام وظایف محولهشان است که باعث نقشآفرینی رسانهها در مقام وکیل مدافع مردم وپاسخگویی مسؤولین به افکار عمومیاست.
لزوم اطلاعرسانی بهتر دولت و وزارت بهداشت
دولت و وزارت بهداشت بهعنوان نهاد محوری و مسؤول مقابله با بیماریهای همهگیر، باید به تلاش خود در ارائه آمارهای مستند و هشدارهای بهداشتی ادامه داده و با تقویت اقدام درست کنونی اش در اطلاعرسانی مستمر به رساندن مردم به نقطه منطقی تصمیمگیری نسبت به این بحران یاری رساند. مشورت گرفتن از کارشناسان دانشگاهی ومتخصصان امور مرتبط با بحران بیشک یک طریق عقلانی برای انجام درست وظایف دولتی است. مراکز علمی و دانشگاهی هم در برهه حساس شیوع ویرانگر کرونا نقش و وظیفه تعیینکنندهای دارند. انجام تحقیقات، استفاده از تجربیات دیگر کشورها، همکاری با دانشگاههای معتبر جهان، تولید محتوی تصمیمساز وآگاه کننده، استفاده از روشهای علمی و تحقیقی و بهرهمندی از نظریههای موجود در عرصه بحرانها و دیگر امور مربوط، میتواند به جامعه و نهادهای مسؤول برای افزایش سطح مصونیت و به رسانههای همگانی برای توسعه توانایی اطلاعرسانی مؤثر مساعدت کند. وسرانجام این که کرونا باعث تحول در نظامات مرتبط با مدیریت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی و از همه مهم تر ارتباطات جمعی و اشکال متنوع آن شده است. شیوع ویروسی که باعث مطرح شدن شعار «درخانه بمانید» در سراسر جهان شده و بسیاری از کسبوکارهای امروزی را به تعطیلی کشانده، لزوم تحول در عرصه ارتباطات بینالملل، مدیریت رسانهها و نقش دولتها در اطلاعرسانی را نیز یادآوری کرده است. شیوع این ویروس، همچنین، باعث قوتگرفتن این نظریه شده است که دنیای آینده بیشتر از گذشته به ارتباطات اجتماعی راهدور و غیرحضوری وابسته میشود. از این پس دیگر ارتباطات جمعی محصور به مرزهای جغرافیایی و ایدئولوژیک نیست و این امکان بیش از پیش ضرورت یافته که حکومتها ودولتها زیرساختهای ارتباطات الکترونیک و جهانی خود را برای مدیریت جریان اطلاعات لهوعلیه خود مستحکمتر کنند. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، آینده اغلب کسبوکارهای امروزی را در اختیار خواهد گرفت. شبکههای اجتماعی بیش از گذشته اهمیت خواهند یافت، چرا که بیش از هر رسانه دیگری مورد اعتماد مردم از همه طبقات و اقشار هستند. ایفای نقش مؤثر کاربران در این رسانه به آنها حس مشارکت واعتماد بیشتری میدهد. رسانههای تکگو در آینده رسانههای دیجیتال تنها به صرف بیهوده بودجه بدون تأثیر قابلتوجه خواهد پرداخت و از این رهگذر مدیریت افکارعمومیجامعه خود را به دیگران واگذار خواهند کرد. کرونا سنت تولید رسانهای وابسته به جغرافیا را تغییر داده و لزوم درهم تنیدگی تولید و پخش بینالمللی را یادآور شده است. نقش بیبدیلی که رسانههای همگانی در آگاهی بخشی به شدت این تهدید ایفاء کردند، برای مدیران رسانههای همگانی چارهای جز شتاب در حرفهایگرایی باقی نگذاشته است. بر اثر شیوع ویرانگر کرونا مشخص شده است که بدون نقشآفرینی جامع، کامل و مستقل رسانههای همگانی، افراد، گروهها، سازمانها، نهادها و حاکمیتها نهتنها قادر به اداره درست جامعه نیستند، بلکه حتی نمیتوانند تندرستی خود و دیگران را تأمین کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.