چه بر سر بورس آمده است؟ بازارسرمایه که تا شش ماه پیش از سوی دولت بهعنوان یک محل طلایی برای سرمایهگذاری معرفی میشد و توجه سرمایهگذاران بسیاری را به خود جلب کرده بود حالا به روزهای سخت رسیده است. درحالی که تقریباً پارامترهای اقتصادی برای حرکت صعودی این بازار فراهم است، حواشی مختلف و از […]
چه بر سر بورس آمده است؟
بازارسرمایه که تا شش ماه پیش از سوی دولت بهعنوان یک محل طلایی برای سرمایهگذاری معرفی میشد و توجه سرمایهگذاران بسیاری را به خود جلب کرده بود حالا به روزهای سخت رسیده است. درحالی که تقریباً پارامترهای اقتصادی برای حرکت صعودی این بازار فراهم است، حواشی مختلف و از بین رفتن اعتماد سرمایهگذاران باعث روشن ماندن پیاپی چراغ قرمز بورس شده و سرمایه بسیاری از مردم در دل این چراغ درحال سوختن است. به گزارش ایسنا، زمانی که دولتیها به عناوین مختلف مردم را برای سرمایهگذاری در بورس تشویق و این بازار را بهترین بازار برای سرمایهگذاری معرفی میکردند، به نظر میرسید برنامه جامعی برای بازارسرمایه داشته باشند. حتی وزیر اقتصاد بارها و در بازههای زمانی مختلف بر این موضوع تأکید کرد که بازارسرمایه کریدور سوم تأمین مالی است و البته که گامهای قابلتوجهی نیز در مسیر توسعه این بازار در اوایل سال برداشته شد؛ اما در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که دولت در اوج قیمتها سهام خود و شرکتهای زیرمجموعهاش را در بورس عرضه کرد و ناگهان بورس و سهامداران که به اعتماد حرفهای مسؤولان به این بازار روی آورده بودند را به حال خود رها کرد.
از بین رفتن تعادل روانی بورس
هرچند در حالحاضر عملکرد شرکتها و وضعیت بنیادین آنها نسبت به ابتدای سال بهتر و پارامترهای اقتصادی برای صعود بازار فراهم است اما بال اعتماد مردم شکسته شده و این بار سهامداران خرد به جای رقابت در خرید سهم، در خارج کردن سرمایه خود از این بازار با یکدیگر رقابت میکنند. در واقع دولت نهتنها فرآیند عرضه و تقاضا و همچنین ورورد نقدینگی به بورس را برهم زد، بلکه باعث از بین رفتن تعادل روانی بازار شد؛ به طوریکه این بازار به هیچ پارامتر دیگری توجه نمیکند و قیمت سهمها هر روز بیشتر از قبل کاهش مییابد و باعث شده بخش زیادی از نقدینگی مردم حبس شود و از بین برود. البته نمیتوان دلایل اقتصادی مانند انتظار بازار از کاهش قیمت دلار را نادیده گرفت. برخی بر این باورند که دلار تا محدوده حدود ۲۱ هزار تومان یعنی ۲۰درصد پایینتر از نرخ فعلی کاهش مییابد، زیرا دوره ریاستجمهوری ترامپ پایان یافته و زمزمههای آزادسازی بیش از هفت میلیارددلار پول بلوکه ایران در کرهجنوبی نیز به گوش میرسد. اما این تنها یک وجه ریزش بازار است و باید گفت آنچه که تیشهبهریشه بورس زده، از بین رفتن اعتماد مردم است. حتی صندوق پالایشی یکم که مردم به اعتماد حرف مسؤولان اقدام به خرید آن کردند، بیش از ۳۵درصد در ضرر است و این باعث شد طناب اعتماد مردم به مسؤولان در زمینه بازارسرمایه به حداقل برسد. در این میان نباید از تأثیر حواشی قیمتگذاری دستوری فولاد بهراحتی گذشت. اتفاقی که باعث خروج میزان قابلتوجهی نقدینگی از بازار شد و هرچند در ظاهر منتفی شده، اما سهامداران پیشبینی میکنند که این اتفاق نهتنها در فولاد بلکه در سهمهای دیگر نیز تکرار شود. از سوی دیگر در این روزها حقوقیها هم خریدهای مؤثری ندارند که بتوانند سهمی را بالا بکشند و اکثرا در کف دامنه قیمتی خرید میکنند.
فرصت طلایی دولت برای سرمایهگذاری در بورس
هرچند روند بازارسرمایه را باید عرضه و تقاضا مشخص کند اما از آنجایی که آجر نخست این بازار کج گذاشته شد و دخالتهای دولت در آن دخیل بود، در این روزها هم توقع حمایت از دولت میرود. صاحبنظران بر این باورند که دولت وظیفه دارد بخشی از چند ۱۰هزار میلیاردتومانی که از ابتدای سال تا مردادماه از بازار تأمین کرده را در این روزها به بازار برگرداند؛ اتفاقی که با توجه به قیمتهای کنونی سهمها، یک سرمایهگذاری ارزشمند برای دولت تلقی میشود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.