همه ناراضی، تأمین اجتماعی راضی

مجتبی قدیری-در سال ۱۳۳۱«لایحه قانونی بیمه‌های اجتماعی کارگران» در دوران نخست وزیر مصدق تصویب شده بود و در بهمن‌ماه همان سال سازمان تأمین اجتماعی متولد شد، سازمانی که مکلف و متعهد شد کمک‌‌ها و مزایای مقرر در لایحه را در مورد کارگران و کارمندانی که بیمه می‌شدند، اعمال کند. این سازمان بیمه‌گر اجتماعی که یک […]

مجتبی قدیری-در سال ۱۳۳۱«لایحه قانونی بیمه‌های اجتماعی کارگران» در دوران نخست وزیر مصدق تصویب شده بود و در بهمن‌ماه همان سال سازمان تأمین اجتماعی متولد شد، سازمانی که مکلف و متعهد شد کمک‌‌ها و مزایای مقرر در لایحه را در مورد کارگران و کارمندانی که بیمه می‌شدند، اعمال کند. این سازمان بیمه‌گر اجتماعی که یک سازمان عمومی غیردولتی می‌باشد در طول این سال‌ها فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است و حتی به «صندوق تأمین اجتماعی» تغییر نام داد و تعهدات و امکانات درمانی آن به وزارت بهداری و بهزیستی آن زمان محول شد. اما این تغییر، چندان دوام نیاورد و با تصویب لایحه‌ای در شورای انقلاب در سال ۱۳۵۸، سازمان تأمین اجتماعی دوباره احیا شد.

سازمانی که این روز‌ها بیش از آن‌که عمومی و غیردولتی باشد در اختیار دولتمردان بوده و سود و منافع آن نصیب دولت‌‌ها شده است و چالش‌‌ها و مشکلات آن برای کارگران و کارفرمایان باقی مانده است. سازمانی که در این سال‌ها همواره یکی از طلبکاران بزرگ دولت بوده و در پی اعمال نفوذ دولت و مدیریت دولتی آن این مطالبات وصول نشده است و نتیجه آن این بود که خدمات ارایه شده به جامعه هدف که کارگران شاغل، از کار افتاده، بازنشسته و خانواده‌های بی‌سرپرست بیمه شده به شدت کاهش یافته است. حتی امکانات درمانی این سازمان در برابر بیمه شدن به شدت با افت کیفیت همراه بوده است. در حالی‌که کارگران و کارفرمایان یک‌سره از تأمین اجتماعی گلایه دارند اما گوش شنوایی در این سازمان نیست تا بشنود و به دنبال اصلاح خود باشد.

این نشنیدن نقد و انتقادها به قدری ادامه یافته است که جامعه کارگری و فعالان کارگری بیش‌تر مشکلات کارگران را مرتبط با تأمین اجتماعی می‌دانند و این‌که این نهاد کارآیی لازم را ندارد و در آن سوی دیگر جامعه کارفرمایی به قولی با سازمان تأمین اجتماعی قهر کرده است و هزاران گلایه از این سازمان دارند، گلایه‌هایی که به حق هم هستند.

در این سازمان بیش از آن‌که قوانین اجرایی شود؛ دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها اجرایی می‌شود، دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌هایی که با نظر و اعمال فشار این سازمان تهیه و تدوین شده است.

ای کاش سازمان تأمین اجتماعی که یک سازمان غیردولتی عمومی است؛ در راستای شفاف‌سازی فعالیت اقتصادی خود در برابر سهامداران اصلی خود که کارگران و کارفرمایان هستند، کمی شفاف‌تر عمل می‌کرد و صورت‌وضعیت درآمد‌ها و مخارج خود را در اختیار سهامداران واقعی خود می‌گذاشت.

عدم شفافیت در این سازمان باعث شده تا کارگران با دیده تردید به عملکرد این سازمان نگاه کنند و ادعا کنند که سازمان تأمین اجتماعی شعار حمایت از نیروی کار می‌دهد، اما در عمل از کارگران حمایت نمی‌کند.

این‌که کارگران برای جمع‌آوری سوابق خود به تأمین اجتماعی مراجعه می‌کنند و متوجه بدهی کارفرمای خود می‌شوند و مسؤولان تأمین اجتماعی از کارگران سوءاستفاده کرده و می‌گویند اگر می‌خواهید سوابقتان درج شود، کارفرما را پیدا کنید تا بدهی خود را پرداخت کند و سوابق شما لحاظ شود؛ در حالی‌که تأمین‌اجتماعی مطابق قانون می‌تواند در صورت ضرورت اموال کارفرمایان را مصادره کند، نشان از همان شعارهایی است که داده می‌شود ولی اجرا نمی‌شود.

تأخیر در بازرسی واحدهای کار و بررسی اسناد ارایه‌شده از سوی کارفرمایان که باعث جریمه‌های سنگین کارفرمایان می‌شود، در حالی‌که سازمان تأمین اجتماعی در وظیفه بازرسی به موقع خود تعلل کرده است. این دست نارضایتی‌ها که سال‌هاست مطرح می‌شود و سازمان تأمین اجتماعی توجهی به آن ندارد، بخشی از مشکلات جامعه کارگری و کارفرمایی با سازمان تأمین اجتماعی می‌باشد که باعث شده کارگران و کارفرمایان این سازمان عمومی غیردولتی را ناکارآمد تصور کنند و هر از گاهی انتقادات تند به‌ کارکرد آن داشته باشند. به امید آن‌که سازمان تأمین اجتماعی با یک بازنگری در خود و توجه به این انتقادات ساده، خود را نزد جامعه کارگری و کارفرمایی توانمند و کارآ نشان دهد.