بازار تهران، بمب ساعتی دیگر!

بازار تهران، بمب ساعتی دیگر! مجتبی قدیری این روز‌ها بعد از حادثه ساختمان پلاسکو زمزمه‌های ایمن‌سازی ساختمان‌های اداری و بیش‌تر از آن، مراکز تجاری به گوش می‌خورد. حتی اصناف و اتحادیه‌ها در این خصوص پیشقدم شده‌اند تا بتوانند جلوی حوادث آینده را بگیرند. اما این تب تند زود عرق می‌کند و چندی بعد، این ایمن‌سازی […]

بازار تهران، بمب ساعتی دیگر!

مجتبی قدیری

این روز‌ها بعد از حادثه ساختمان پلاسکو زمزمه‌های ایمن‌سازی ساختمان‌های اداری و بیش‌تر از آن، مراکز تجاری به گوش می‌خورد. حتی اصناف و اتحادیه‌ها در این خصوص پیشقدم شده‌اند تا بتوانند جلوی حوادث آینده را بگیرند. اما این تب تند زود عرق می‌کند و چندی بعد، این ایمن‌سازی به فراموشی سپرده می‌شود.

به جرأت می‌توان گفت بازار تهران به عنوان فرسوده‌‌ترین و ناایمن‌‌ترین بافت شهر مطرح شده است و این بحث برای این روز‌ها نیست برای سال‌های پیش است که مهندسان ژاپنی در تهران حضور داشتند بلکه بتوانند برخی مشکلات شهری مثل ترافیک و… را حل‌وفصل کنند.

در دهه ۸۰ بود که مهندسان ژاپنی این بحث را مطرح کردند و بر این باور بودند که باید دولت برای این بخش از بافت فرسوده و ناایمن شهری طرح و برنامه جدی و عاجلی داشته باشد چرا که در صورت کوچک‌‌ترین حادثه، امدادرسانی به بازار امکان‌پذیر نیست.

اما گویا هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی کشور که وظیفه اجرای این طرح را داشتند، یارای مقابله با بازاریان را نداشتند و می‌دانستند که بازار به این راحتی‌‌ها در این خصوص کوتاه نمی‌آید! قلب اقتصادی کشور که جریان تولید و توزیع کالا از آن صورت می‌گیرد، قبول نداشت و ندارد که باید این بافت نوسازی شود. زمانی که ملک در بازار تهران نه بر مبنای متر که بر مبنای سانتی‌متر و میلی‌متر به فروش می‌رود، کدام دستگاه اجرایی توان آن را دارد که هزینه‌های عقب‌نشینی و تخریب آن را بپردازد.

شاید همین امر باعث شده تا این قلب اقتصاد کشور در دوران قاجار سپری کند و تردد در آن با وسیله شهری امروزی ممکن نباشد.

اما حالا با حادثه پلاسکو باید گفت قلب تپنده اقتصادی کشور بیش از پیش نیاز به رسیدگی دارد و شاید امروز خود فعالان اقتصادی در بازار تهران به این امر واقف شده‌اند که حادثه خبر نمی‌کند و زمانی که اتفاق افتد، کاری نمی‌توان کرد، می‌سوزاند ویران می‌کند و نه تنها سرمایه و اندوخته چند ده ساله‌شان، بلکه جان انسان‌های بیگناه را نیز می‌گیرد. جان عزیزانی که در فراقشان باید خون گریست و جامه درید.

حالا که همگان بر این باورند باید ایمن‌سازی در مراکز تجاری صورت گیرد، باید قلب تجاری شهر را ایمن کرد و این ایمن‌سازی فقط در حد چند کپسول آتش‌نشانی و چند سطل ماسه نباشد. بلکه باید این بافت فرسوده را در هم کوفت و بنایی تازه بنا نهاد که نه تنها ایمن باشد، بلکه حتی مشکلات ترافیکی و نداشتن فضای‌های مناسب شهری آن را هم تأمین کرد.

البته اعتبار این نوسازی باید از جیب خود بخش خصوصی باشد و دستگاه‌های اجرایی مثل شهرداری و… نباید در این نوسازی به دنبال کسب درآمد برای خود باشند. به قولی نوسازی بافت فرسوده بازار محل فروش تراکم نباشد که اگر چنین باشد، سرمایه ترسو گام پیش نمی‌نهد و فردا روز اگر حادثه‌ای اتفاق افتاد، همگان مقصر هستیم و این‌که «ما قبلاً اعلام کرده‌ بودیم» از گناه ما نمی‌کاهد.

حالا که قرار است ایمن‌سازی کنیم فقط به چند پاساژ فکر نکنیم. چرا که ایمن‌سازی باید آنقدر گسترده باشد که به جای چند پاساژ باید تمامی بازارهای قدیمی کشور را در برگیرد از بازار تهران گرفته تا بازار سنتی تمامی شهر‌ها که واقعاً بافت فرسوده هستند.