مردم احساسی یا مدیران هیجان زده

مجتبی قدیری – مدیرعامل یکی از شرکت‌های بیمه چند روز پیش‌ در نشست خبری خود با اشاره به اظهارات یکی از مسؤولان شهرداری مبنی بر وجود ۳ هزار پلاسکو در شهر تهران گفته بود «با توجه به ریسک بالا بناهای ناایمن، هرگز وارد این ساختمان‌ها نخواهیم شد. ما ساختمان‌هایی را بیمه می‌کنیم که به نکات ایمنی […]

مجتبی قدیری – مدیرعامل یکی از شرکت‌های بیمه چند روز پیش‌ در نشست خبری خود با اشاره به اظهارات یکی از مسؤولان شهرداری مبنی بر وجود ۳ هزار پلاسکو در شهر تهران گفته بود «با توجه به ریسک بالا بناهای ناایمن، هرگز وارد این ساختمان‌ها نخواهیم شد. ما ساختمان‌هایی را بیمه می‌کنیم که به نکات ایمنی توجه می‌کنند». و در ادامه در خصوص بیمه آتش‌سوزی و بیمه ساختمان‌ها گفته بود «پس از حادثه پلاسکو تقاضای زیادی برای خرید بیمه‌نامه وجود داشت اما پس از چند روز افت کرد زیرا جامعه ما تا حدودی احساسی رفتار می‌کند».

پیش‌تر نیز برخی مسؤولین خرید بیمه توسط مغازه‌داران را در پی حادثه پلاسکو، رفتاری احساسی برشمرده بودند.

باید گفت، اساس کار بیمه بر مبنای ریسک پایه‌گذاری شده است و افراد مشاغل پرخطر و ریسک‌پذیر خود را بیمه می‌کنند؛ بیمه‌ای که خطر نکند و ریسک نپذیرد، بیمه نیست! چرا که بیمه‌گران براساس تهدیدات و ریسک‌کاری خود اقدام به خرید بیمه می‌کنند و هرچه خطر و ریسک کاری کم‌تر باشد، کم‌تر به سراغ بیمه می‌روند. برای مثال می‌توان به کسب‌و کار‌هایی مانند ساخت‌و ساز اشاره داشت که چون با تهدیدات جانی همراه است، به مراتب بیش‌تر از سوی بیمه‌گران بیمه می‌شود تا مشاغل دیگر.

اگر قرار باشد بیمه اساس تعهدات خود را بر مبنای بی‌خطری و ایمنی بگذارد که نباید سراغ بیمه شخص ثالث خودرو، خصوصاً در خودروهای عمومی مثل تاکسی یا مسافرکش‌های شخصی برود. چرا که این ماشین‌‌ها همواره در شهر در حال تردد هستند و احتمال تصادف آنها با عابران به مراتب بسیار بیش‌تر از خودروی آقای دکتری است که صبح‌‌ها به مطب تشریف می‌برند و ظهر به منزل باز می‌گردند.

قطعاً این‌گونه سخنان نیز هیجانی و احساسی است. چرا که اگر قرار باشد صنف بیمه خطر نکند، مشتریان خود را از دست می‌دهد و ورشکستگی در انتظار آنهاست. با توجه به این‌که نرخ بیمه‌نامه با توجه به ضریب ریسک و خطرپذیری مشخص می‌شود، شرکت‌های بیمه‌ای با کاهش این نرخ با هم رقابت می‌کنند تا بتوانند سهم بیش‌تری از بازار را از آن خود کنند. شرکت‌های بیمه حتی در زمان جنگ به دنبال بیمه کردن هستند البته نرخ‌های بیمه آن زمان با زمان صلح و آرامش تفاوت دارد.

این‌که حال یک ساختمان ناایمن در پی یک حادثه نادر فروریخته است و برخی از مدیران بیمه ادعا می‌کنند دیگر ساختمان‌های نا‌ایمن را بیمه نمی‌کنند، جای تعجب دارد! باید پرسید همین ساختمان پلاسکو که ۱۷ طبقه بوده است طی ۵۰ سال، چقدر حق بیمه پرداخت کرده است و این‌که این حق بیمه‌های دریافتی را کجا سرمایه‌گذاری کرده و چقدر سود برده‌اید؟ باید اینها هم گفته بشود.

قطعاً هزینه پرداختی خسارت بیمه در طول یک سال با توجه به حق بیمه‌های دریافتی و سرمایه‌گذاری که با این حق بیمه‌ها شده بسیار کم‌تر است چرا که اگر بیش‌تر بود، بیمه‌ها یکی پس از دیگری ورشکست شده و دکان خود را تخته کرده بودند.

لذا باید گفت نه تنها مردمی احساسی داریم که در پی یک حادثه برای خرید بیمه‌نامه هجوم می‌آورند، بلکه مدیران هیجان‌زده‌ای داریم که پخته سخن نمی‌گویند.