هدفمندی یارانه‌ها به کجا رسید؟!

هدفمندی یارانه‌ها به کجا رسید؟! سمیه مهدوی- «هدفمندی» وا‍ژه‌ای نام آشنا برای اکثریت مردم ایران است چرا که با قرار گرفتن در کنار عبارت دیگر یعنی «یارانه»‌ها تبدیل به یک برند تاریخی شده است. طرح یارانه‌ها که به‌منظور به کف رساندن میزان فقر و ایجاد یک چرخه عدالت محور برای تقسیم ثروت ۴۵ هزار و […]

هدفمندی یارانه‌ها به کجا رسید؟!

سمیه مهدوی- «هدفمندی» وا‍ژه‌ای نام آشنا برای اکثریت مردم ایران است چرا که با قرار گرفتن در کنار عبارت دیگر یعنی «یارانه»‌ها تبدیل به یک برند تاریخی شده است. طرح یارانه‌ها که به‌منظور به کف رساندن میزان فقر و ایجاد یک چرخه عدالت محور برای تقسیم ثروت ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی میان مردم در گوشه و کنار کشور صورت گرفت، از سال ۸۹ استارتش زده شد و تا به امروز نیز این روند درحال اجراست؛ اما این‌که این فرایند مسیر موفقیت‌آمیزی را طی کرده است یا نه همچنان محل بحث و گفت‌و‌گو دارد. هرچند بنا بود با توجه به رسالت این طرح، از میزان فقرا کاسته شود اما در این میان بودند مناطق بسیار دورافتاده‌ای که مردمانش حتی از داشتن شناسنامه محروم بودند چه برسد به این‌که بخواهند در صف انتظار دریافت یارانه قرار بگیرند و از موهبت مبلغ ۴۵ هزار تومانی برخوردار شوند. از سوی دیگر با تلاش افراد متولی، قشر قابل توجهی از مرفهین و ثروتمندان از لیست یارانه‌بگیر‌ها حذف نشدند و همچنان از این توفیق اجباری بهره‌مندند!

این همان ایده‌ای بود که در کنار طرح آوردن نفت بر سر سفره‌ها به‌عنوان یک طرح تکمیلی پیشنهاد و در نهایت تصویب شد. اما با گذشت ۷ سال از آن قضایا نه تنها این سفره‌ها سیاهی رنگ نفت را برخود ندیدند بلکه با کساد شدن بازار کار، وضعیت معیشت مردم و قدرت خرید نیز یک سیر نزولی پیدا کرد.

مسؤولان با دریافتن این مهم و پی بردن به نقطه ضعف این طرح استرات‍ژیک دست به‌کار شدند و برای در نرفتن رشته امور از دستشان قرار را بر این گذاشتند تا قانونی به نام «هدفمندی» را در کنار پرداخت یارانه‌ها لحاظ کنند.

و امروز همان لحظه‌ای است که با تورم ۹ درصدی و حقوق نهصدتومانی وزارت کار، مردم برای دریافت یارانه ۴۵ تومانی خود ثانیه شماری می‌کنند تا شاید مرهمی برای زخم‌های اقتصادی‌شان فراهم کنند.

اما باید گفت مدیران فعلی در حالی سکان هدایت اقتصاد را به دست گرفتند که اوضاع چندان مناسبی در فضای اقتصادی کشور حاکم نبود. متأسفانه ضعفی که در اداره امور و طرح‌های اقتصادی به چشم می‌خورد، همین حرکت دورانی نسبتاً نامتوازن یک ایده است؛ یعنی همان زمانبر بودن پیشنهاد، تصویب و اجرای یک طرح.

طرحی در دولت وقت پس از بالا و پایین کردن‌های بسیار حکم اجرایی می‌گیرد و تا رسیدن به یک نتیجه دلخواه، زمانی طولانی را باید طی کند. این درحالی است که شاید عمر دولت کفاف به سرانجام رساندن آن را ندهد. بنابراین طرح مذکور دست به دست می‌چرخد تا به دولت بعد برسد. حال اگر این طرح در همان زمان پیشنهاد و اجرا موفق عمل کرده باشد که فبها المراد. بدین‌ترتیب دولت بعد ادامه مسیر را شاید با تغییراتی چند در پیش بگیرد. اما اگر از همان بدو ارایه طرح نقصانی متوجه آن باشد و با همان نقاط ضعف به حیات خود ادامه دهد، دولت بعدی یا باید به‌کل آن را کنار بگذارد، آن هم علی‌رغم هزینه‌هایی که در قبال انجام آن پرداخت شده است؛ یا با تمام قوا با در نظر گرفتن یک سری اصول ک‍ژدار و مریز آن را همراهی کند.

یارانه‌ها مصداق همین امر تلقی می‌شود؛ طرحی که با موافقان و مخالفان بسیاری همراه شد تا این‌که به جایی رسید که بزرگان مملکت خواهان زندگی مرفه بدون پرداخت یارانه هستند.

حال پس از هدفمندی مهم‌ترین طرح اقتصادی کشور چشممان به هدفمندی پایان‌نامه‌های تحصیلی دانشگاه‌ها روشن شده است. این هدفمندی‌ها به حدی مثمر ثمر بوده است که آدمی دلش می‌خواهد با الگو گرفتن از آن همه کارهای خود را هدفمند کند!

اگر این هدفمندی در سیستم‌های آموزشی و تعلیم مهارت‌ها نیز کاربردی شود؛ دیگر همه مهره‌ها سرجای خود قرار می‌گیرند، بدین‌ترتیب نیروهای جوان فارغ‌التحصیل پس از خروج از دانشگاه‌ها مطابق با رشته تحصیلی‌شان برای خود شغل برمی‌گزینند. کار‌ها اگر براین منوال پیش رود نه پزشک بیکاری خواهیم داشت که پس از اخذ مدرک از زور و فشار گزینه‌های متعدد کاری به مسافرکشی مشغول شود! و نه مهندسی در اوقات بیکاری با مدرکش خود را باد بزند! از طرف دیگر نه فوتبالیست خواننده، نه خواننده بازیگر، نه بازیگر سیاستمدار می‌شود و دیگر هیچ ورزشکار و قهرمانی پشت میز نشین منصب‌های شورا‌ها از جمله شورای شهری نمی‌شود تا پلاسکو‌هایی به آتش بی‌تدبیری غیرمتخصصان سوزانده شوند؛ آن وقت می‌شود یک مدینه فاضله یا همان اتوپیا.

 

باید دید این هدفمندی که از توزیع یارانه‌ها آغاز شد و به چارت تحصیلی دانشگاه کشیده شده است، سرانجامش به کجا ختم می‌شود.