درک تفاوت شعار با برنامه عملی

محمدرضا عیوضی – این روز‌ها آنچه در مرکز توجه افکارعمومی، کارشناسان و مسؤولان نظام قرار گرفته بحث شعارها، وعده‌ها و برنامه‌های نامزدهای حاضر در این رقابت است. برداشت ما از شعار حرفی است که به آن عمل نمی‌شود، اما واقعیت این است، هر شخصی که به عنوان رییس‌جمهوری در رأس و بدنه دولت کار کند در […]

محمدرضا عیوضی – این روز‌ها آنچه در مرکز توجه افکارعمومی، کارشناسان و مسؤولان نظام قرار گرفته بحث شعارها، وعده‌ها و برنامه‌های نامزدهای حاضر در این رقابت است.

برداشت ما از شعار حرفی است که به آن عمل نمی‌شود، اما واقعیت این است، هر شخصی که به عنوان رییس‌جمهوری در رأس و بدنه دولت کار کند در برابر سخنان خود باید مسؤولیت داشته باشد و شعاری سر دهد که منطبق با اهداف و برنامه‌ها و به صورت رسمی پذیرفته شده باشد تا آن شعار تبدیل به برنامه شود.

هر کس خارج از این اهداف و برنامه‌ها سخن بگوید، مطمئناً یک بلوف سیاسی یا اجتماعی را رقم زده است!

شعار‌ها و برنامه‌های نامزد‌ها از چنان اهمیتی برای رأی‌دهندگان ایرانی برخوردار است که به یقین سرنوشت فرد پیروز انتخابات دوازدهم به طرح و تبیین آنها گره خورده است؛ با این توضیح و معنا که هر چه میزان مطلوبیت و جذابیت وعده‌های نامزد‌ها برای جامعه بیش‌تر و فزون‌تر باشد، مردم در عرصه انتخاب به سمت فردی گرایش پیدا می‌کنند که برنامه‌های اجرایی بهتری ارایه کرده باشد.

در این میان آنچه جای بررسی و کالبد شکافی علمی دارد، تفاوت میان شعار و برنامه است که ذهن بسیاری از مردم به ویژه کارشناسان و صاحب‌نظران را درگیر خود کرده است؛ با این وصف که شعار برخلاف برنامه، مقوله‌ای احساسی و کاذب است که تنها به هدف جلب و جذب رأی و به نوعی فریب افکار عمومی مطرح می‌شود.

با توجه به اهمیت غیرقابل انکار انتخابات ریاست جمهوری و نیاز جامعه برای گزینش فرد شایسته‌ای که بتواند ۴ سال سکان امور کشور را در شرایط حساس کنونی با بهترین و کم‌هزینه‌‌ترین مدیریت در حوزه داخلی و خارجی به پیش ببرد، ضروری است که شعارها، وعده وعید‌ها و برنامه‌های هر ۶ نامزد حاضر در این رقابت مورد توجه و بررسی کارشناسی قرار گیرد.

در سلسله مراتب اهداف و برنامه‌ها یک پیوستگی وجود دارد با این توضیح کسی که در هر سازمان دولتی یا غیردولتی فعالیت می‌کند باید نگاهش به آن اهداف و برنامه‌ها باشد. به عنوان مثال مدیری که انتخاب می‌شود باید آن برنامه‌ها را با توجه به بودجه‌ای که از قبل تعیین شده اجرا کند، چه به صورت مثبت و چه منفی مدیرانی اثربخش هستند که فراتر از وظایف خود عمل می‌کنند.

در جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی، سیاست‌های کلی نظام و سند چشم‌انداز ۲۰ ساله که تا سال ۱۴۰۴ تدوین شده و همچنین برنامه‌های ۵ ساله برای رسیدن به اهداف سند چشم‌انداز و به تبع آن، بودجه‌های سالانه به‌عنوان ابزاری برای تحقق این اهداف و برنامه‌ها وجود دارد.

همه ما تجربیات تلخ و شیرینی از شعارهای مسؤولان در دولت‌های مختلف داریم ولی آنچه به عمل رسیده در بسیاری از موارد متفاوت با شعارهای ارایه شده بوده است.

توجه به این نکته ضروری است، تنها شعارهایی که در چارچوب علم و دانش و بر مبنای پشتوانه تجربی و لحاظ واقعیت‌های موجود جامعه بیان شود، قابلیت اجرایی و عملیاتی پیدا می‌کند.

اگر شعارهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در چارچوب سیاست‌های کلی نظام نباشد، تنها یک حرف بیهوده است و نمی‌توان شاهد اجرای آنها بود، در حوزه اقتصاد سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی توسط رهبر‌معظم‌انقلاب ابلاغ شده و برنامه‌های توسعه ۵ ساله و بودجه‌های سنواتی نیز تکلیف مدیران را برای هزینه‌کرد اعتبارات و از طرفی ظرفیت اجرایی کشور مشخص می‌کند.

به هر حال جمهوری اسلامی ایران کشوری با مشخصات جغرافیایی، جمعیتی و منابع درآمدی معین است و شعارهای نامزد‌ها باید با لحاظ کرد این شاخص‌ها مطرح شود.

نبود رشد اقتصادی و تولید سودآور در جوامعی با مدل اقتصادی ایران به تدریج سبب استقراض دولت می‌شود، چرا‌که وعده‌ها و شعارهای اقتصادی عوام‌فریبانه از سوی رؤسای آن دولت بدون در نظر گرفتن تأمین منابع مالی و سیاست‌های بالادستی نظام به کشور ضربه وارد می‌کند.

در این نوع جوامع دولت برای تحقق شعارهای خود و رفع مشکل اقتصادی مجبور به استقراض از بانک مرکزی و امثالهم یا چاپ اسکناس بدون پشتوانه و منابع می‌شود که این اقدام‌ها افزون بر این‌که اقتصاد جامعه را نجات نمی‌دهد بلکه باعث ایجاد تورم، کاهش قدرت خرید مردم و فروپاشی اقتصادی نیز می‌شود.

در مجموع باید گفت که طرح برنامه‌های کلی و به همراه اعداد و ارقام دور از ذهن بدون تبیین برنامه‌ها، سیاست‌های اجرایی و در نظر گرفتن منابع و اسناد بالادستی کشور از سوی نامزد‌ها شعار محسوب می‌شود و هرگز جنبه و قابلیت اجرایی به خود نخواهد گرفت.