مجتبی قدیری – قطعاً بخش عمدهای از هزینههای هر کشوری با دریافت مالیات از شهروندان و کسبوکارها تأمین میگردد و این پول صرف آبادانی و توسعه کشورها میشود. اما نکته اینجاست در دریافت مالیات باید عدالت رعایت شود و همه با توجه به درآمدشان مالیات بپردازند. یعنی «هر که بامش بیش برفش بیشتر» اما نکته اینجاست […]
مجتبی قدیری – قطعاً بخش عمدهای از هزینههای هر کشوری با دریافت مالیات از شهروندان و کسبوکارها تأمین میگردد و این پول صرف آبادانی و توسعه کشورها میشود. اما نکته اینجاست در دریافت مالیات باید عدالت رعایت شود و همه با توجه به درآمدشان مالیات بپردازند. یعنی «هر که بامش بیش برفش بیشتر» اما نکته اینجاست بسیاری که بام وسیع و بیشتر دارند در پرداخت مالیات کمتر از همه میپردازند و در پایان هم مدعی هستند که اداره مالیات چنان «پوستی از آنها کنده» و چنان آنان را «نقرهداغ» کرده که قصد دارند «عطای کسب وکارشان را به لقای آن ببخشند» و از این بازار بروند.
به راستی چرا باید اینگونه باشد کسانی که در پرداخت مالیات خست به خرج دادهاند در پایان هم طلبکار باشند، طلبکار از همه؛ از دولت، اداره مالیات و حتی شهروندان!
شاید این طلبکار بودن آنها به عملکرد ناصحیح سازمان امور مالیاتی باز میگردد که نتوانسته است رقم دقیق مالیاتی را از آنها دریافت کنند تا بدانند «یک من ماست چقدر کره دارد؟» البته در این میان سازمان امور مالیاتی به تنهایی نمیتواند بسیار موفق باشد چرا که «یک دست صدا ندارد» و برای هر اقدامی نیاز به قانون مصوب است و این قانون نیز باید از سوی وکلای ملت در مجلس تصویب گردد. اما نکته اینجاست که ما قوانین مالیاتی خوب هم اگر داشته باشیم در اجرا کسی نیست که نظارت نماید که چقدر این قوانین خوب و زیبا که تلاش رایزنیهای گسترده وکلای ملت میباشد، درست اجر شده است؟
با توجه به اینکه همه ساله مقررات و متممهای متعددی به قانون مالیات اضافه میشود دولت هر چند سال یکبار مجبور است که دست به اقدامات اصلاحی زده و نظام مالیاتی را با توجه به شرایط جدید سادهتر و معقولتر نماید. اما باز شاهد فرار مالیاتی زیادی هستیم و اینکه نظام پرداخت مالیات در کشور هنوز با واقعیت فاصله زیادی دارد. چرا که با توجه به اصل قدرت پرداخت، مالیات هر فردی بایستی متناسب با قدرت پرداخت او باشد و درجه ثروتمندی و میزان درآمد اشخاص ملاک تشخیص مالیات آنان میباشد. این امر هنوز در کشور به وقوع نپیوسته است. به عنوان مثال بسیاری از کسبو کارها که حتی مالیات ارزش افزوده نیز از شهروندان دریافت میکنند در پرداخت سهم مالیاتی خود و پرداخت مالیات بر ارزش افزوده دریافت شده از خریداران کالا هم به راحتی طفره میروند و مالیات واقعی خود را پرداخت نمیکنند.
اینکه بگوییم سیستم دریافت مالیات در کشور همانند سیستم دریافت باج و خراج دوران قدیم است، کمی کم لطفی کردهایم. اما به جرأت میتوان گفت سیستم دریافت مالیاتی کشور با توجه به روشن نبودن میزان درآمد بسیاری از مشاغل و کسب و کارهای زیرزمینی بسیار عقبافتاده و ناکارآمد میباشد. به عنوان مثال هنوز استفاده از سیستم صندوقهای مکانیزه فروش در اصناف کشور همهگیر نشده و قوانین مرتبط با این سیستم تعریف و تصویب نشده است و شاید همین کارهای ساده باعث شده در پرداخت مالیات شاهد ناعدالتیهایی باشیم که بسیاری از افراد با توجه درآمد خود مالیات واقعی پرداخت نمیکنند در حالیکه کارکنان دولتی و حقوقبگیران جامعه که از اقشار آسیبپذیر هستند در پرداخت مالیات رکود زدهاند اما همچنان از سوی سازمان امور مالیاتی نادیده گرفته میشوند و هیچ مشوق مالیاتی برای آنها تعریف نشده است و شاید همین امر باعث شده تا قشر حقوق بگیر این جامعه سیستم مالیاتی کشور را خراجگیران قدیمی بدانند که تلاش دارند هزینههای جاری دولت را از آنها دریافت کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.