از کرامت شیخ تا عالم بی‌عمل

مجتبی قدیری محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صنعت با اشاره به این‌که اگر مدیری توانمندی لازم را ندارد مسؤولیت خود را واگذار کند، گفت: من این موضوع را با مدیران مختلف از جمله خودروسازی‌‌ها اعلام کردم اما آنها پنبه در گوش گذاشتند و به این موضوع توجه نکردند. حتی برخی از رسانه‌ها هم من را بابت این […]

مجتبی قدیری

محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صنعت با اشاره به این‌که اگر مدیری توانمندی لازم را ندارد مسؤولیت خود را واگذار کند، گفت: من این موضوع را با مدیران مختلف از جمله خودروسازی‌‌ها اعلام کردم اما آنها پنبه در گوش گذاشتند و به این موضوع توجه نکردند. حتی برخی از رسانه‌ها هم من را بابت این صحبت‌‌ها مسخره کردند اما باز هم می‌گویم؛ اگر کار بلد نیستید، مدیر وارد کنیم.

جناب آقای نعمت‌زاده، وزیر محترم صنعت، ما قصد تمسخر شما را نداریم؛ فقط شما را به خواندن این شعر دعوت می‌کنیم. شعری که قطعاً بیت اول آن را بار‌ها و بار‌ها شنیده‌اید.

از کرامات شیخ ما اینست- شیره را خورد و گفت شیرین است

از کرامات شیخ ما چه عجب- پنجه را باز کرد و گفت وجب

آنچه در جوی می‌رود آب است- آنچه در چشم می‌رود خواب است

زیر ابروی آدمی چشم است- نمد سبزوار از پشم است

دست دارای ۵ انگشت است- متضاد جلو، همان پشت است

یک کرامات دیگرم دارد- ابر را دید و گفت می‌بارد

در سمرقند گربه دم دارد – در بخارا الاغ سُم دارد

مرغ نر را خروس می‌گویند- زن نو را عروس می‌گویند

حالا آقای نعمت‌زاده این روز‌ها که پایان دولت یازدهم است شما باز صحبت از واردات مدیر کرده‌اید، اما ‌ای کاش همان‌طور که در همایش روز ملی صادرات در مهر سال ۹۴ گفته بودید «باید مدیر اقتصادی از خارج وارد کنیم» دست به این اقدام می‌زدید، تا نشان دهید که در این خصوص چقدر راسخ هستید. حداقل برای چند شرکت خصوصی که شما عضو هیأت مدیره آن بودید می‌توانستید این طرح را اجرا کنید تا نشان از درستی حرف شما باشد. چرا که این روز‌ها در کنار روابط در مدیریت‌های دولتی شاهد مدیریت‌های فامیلی در شرکت‌های خصوصی هستیم. شرکت‌هایی که کم‌ترین کارایی را دارند و در آستانه ورشکستگی هستند و کاسه و کوزه تمام این بدبختی‌‌ها را قوانین‌ و مقرارت دولتی می‌دانند. در حالی‌که در این شرکت‌ها یک مدیر لایق و کارآمد وجود ندارد و دختر، پسر، داماد و عروس در پست‌های مدیریتی بدون تخصص مشغول به‌کار هستند. از بالا تا پایین شرکت را فرزندان، برادرزاده، خواهرزاده، فرزندان خواهر زن و برادرزن اداره می‌کنند. اما برای این سیستم غلط فقط و فقط قوانین‌ و مقرارت را مانع تولید می‌دانند و این‌که دولت از تولید حمایت نمی‌کند، در حالی‌که با این سیستم غلط حمایت‌های دولتی هم فایده ندارد، چرا که «خانه از پای‌بست ویران است و خواجه در فکر نقش ایوان است» مصداق دارد. یادش بخیر، در دانشگاه یک استاد اقتصادی داشتیم که به مدیریت در ایران چه در بخش دولتی و چه خصوصی انتقاد فراوان داشت و همواره می‌گفت «پدرت پول دارد، پاسگاه می‌سازد و تو رییس پاسگاه می‌شوی!» واقعیتی که در بسیاری از شرکت‌های خصوصی وجود دارد و مدیریت موروثی شده است.

آقای نعمت‌زاده حرف شما بسیار درست است واردات مدیر یک ضرورت انکارناپذیر می‌باشد و شما می‌توانستید با واردات مدیریت برای بخش خصوصی تحت مدیریت خودتان این امر را به اثبات برسانید. اما حیف و صد افسوس که شما فقط نظر دادید و کاری برای اثبات نظر خودتان نکردید و شاید همین امر باعث شد تا برخی از رسانه‌ها شعر از کرامت شیخ ما را برای شما به چاپ رسانند.

شاید گفته سعدی شاعر شیرین سخن که «عالم بی‌عمل به زنبور بی‌عسل ماند» در مورد شما با طرح واردات مدیر مصداق یابد. چرا که شما برای اثبات مهم‌ترین چالش مدیریتی این کشور فقط سخن گفتید و در عمل هیچ نکردید.