گرانی؛ فراتر از خطوط سیاسی

گرانی؛ فراتر از خطوط سیاسی مسعود طاهری گرانی، واژه‌ای آشنا در فرهنگ‌ها است و در شرایط کنونی مسأله‌ای است که اقشار جامعه را در فشار و تنگنا قرارداده است. نگاهی به اعتراضات چند وقت گذشته در کشور نیز بی‌تردید ردپایی از گرانی را با خود به همراه دارد و می‌توان گفت که گرانی فراتر از […]

گرانی؛ فراتر از خطوط سیاسی

مسعود طاهری

گرانی، واژه‌ای آشنا در فرهنگ‌ها است و در شرایط کنونی مسأله‌ای است که اقشار جامعه را در فشار و تنگنا قرارداده است. نگاهی به اعتراضات چند وقت گذشته در کشور نیز بی‌تردید ردپایی از گرانی را با خود به همراه دارد و می‌توان گفت که گرانی فراتر از خطوط سیاسی است.

ولی گذشته از خطوط سیاسی، جیب تهی از پول مسأله‌ای است که مردم را با مشکل مواجه کرده و در این بین ژن‌های خوبی هم هستند که سال‌ها است از این فضا برای پر کردن جیب‌هایشان استفاده کرده و می‌کنند.

اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، می‌بینیم که در طی سالیان زیادی، بین حقوق دریافتی مردم با قیمت اجناس فاصله‌ای سؤال‌برانگیز بوده و همین نیز باعث شده تا هر روز بر تعداد قشر مستضعف اضافه شود.

بنا بر گفته مقامات در حال حاضر بیش از ۲۰ میلیون نفر زیر خط فقر در کشور گذران زندگی می‌کنند که شاید تا ۱۰ سال قبل تعدادشان نصف عدد اعلام شده فعلی بود!

در واقع سیاست‌های اقتصادی عجیب و غریب، درگیر شدن با کشورهای قدرتمند به بهانه روی پای خود ایستادن و حتی شاخ و شانه کشیدن باعث شد تا در طی این سال‌ها، قطعنامه‌ها و تحریم‌هایی بر علیه ملت مظلوم ما صادر شود و شرایط هر لحظه وخیم‌تر از گذشته باشد.

جالب آن‌که مسؤولان با توجیهاتی همچون تحریم فرصت است و تحریم نعمت است، به دفاع از عملکرد خود در برابر جهان پرداخته و همچون همیشه ملت را حامی خود قلمداد کردند. عباراتی همچون قطعنامه‌دان و… باعث شد تا دلالان و سودجویان داخلی که برحسب اتفاق(!) جملگی دارای ژن خوب بودند، بتوانند عملکرد ضعیفشان را توجیه کنند.

تاریخچه‌ای همچون بالا رفتن ساعتی قیمت طلا، سکه، دلار، مسکن، خودرو و… در یاد‌ها مانده و همین سیاست‌های غلط و سوء‌مدیریت‌ها باعث شد تا هر روز بر تعداد قشر ضعیف افزوده شود.

آمارهای بانک مرکزی حاکی از آن است که طی ۱۵ سال اخیر متوسط افزایش قیمت اجناس در کشور روندی صعودی داشته و این در حالی بوده که در طی این مدت حقوق‌ها به هیچ عنوان جوابگوی هزینه‌ها نبوده و همین باعث شده تا مردم در برخی از شهر‌های کشور دست به اعتراض بزنند.

حال سؤال اینجاست که چه باید کرد؟ آیا باید به همین روش ادامه داد تا هر روز بر تعداد مستضعفین اضافه شود یا باید کاری کرد تا دست‌ها راهی برای رفتن به جیب‌ها پیدا کنند؟

مسؤولان خوب می‌دانند که آدم گرسنه به تعبیری دست به هر کاری می‌زند و این مسأله‌ای ثابت شده در تمام دنیا است و ربطی به اغتشاش و غیره نیز ندارد!

نگاهی به اعتصابات و بیکاری کارگران صنایع مختلف از یک سو و رکود بازار از سوی دیگر باعث شده تا از یک طرف صاحبان صنایع توانی برای پرداخت نداشته باشند و از طرف دیگر کارگرانشان را به سمت درب خروج راهنمایی کنند.

تازه این قسمتِ خوب ماجرا است و اگر نگاهی به وضعیت بیکاری جوانان و عدم اشتغال فارغ‌التحصیلان بیندازیم؛ تنها چیزی که عایدمان می‌شود، یأس و ناامیدی است! البته دولت کلید اصلی حل ماجرا را در دست دارد و بعد از باز کردن قفل مشکل هسته‌ای و چرخیدن چرخ‌های سانتریفیوژ اکنون باید به فکر خواست جوانان باشد.

روحانی نیز به درستی اعلام کرده مشکل اصلی امروز ما فاصله بین مسؤولان و جوانان است. جوانانی که هم شغل می‌خواهند و هم مأمنی برای زندگی؛ آن هم در کشوری که ثروتش با ثروتمند‌‌ترین کشورهای جهان برابر است و تنها نحوه مدیریت این ثروت و سیاست است که باعث وضعیت کنونی شده است.

بگذریم!

تا یک ماه دیگر بحث داغ افزایش حقوق‌ها مطرح است و این جا است که باید دولت تدبیری حسابی به خرج دهد. دولت به خوبی می‌داند که شاه‌کلید اصلی وضعیت فعلی نبود توازن در حقوق و به قولی درآمد در برابر مخارج است و اکنون بهترین زمان است، برای اعتدال بخشیدن به حقوق‌ها و هزینه‌ها.

امید است دولت تدبیر و امید در شرایطی که متوسط نرخ هزینه در شهر‌ها و روستا‌ها مشخص است، حقوق سال بعد را به حدی بالا ببرد که زمینه حداقل زندگی برای مردم فراهم شود.

دوستان عنایت کنند که پیشگیری بهتر از درمان است!