سقوط مدیریت

سقوط مدیریت مائده شیرپور روز گذشته حادثه ناگواری رخ داد تا باز هم کام مردم را تلخ کند و افکار عمومی را بعد از اتفاقاتی که برای کشتی سانچی، ساختمان پلاسکو، برخورد دو قطار در هفت‌‌خوان و… رخ داد، به سمت سوء مدیریت بکشد و باز این فرضیه را مطرح کند که مدیریت کلان کشور، […]

سقوط مدیریت

مائده شیرپور

روز گذشته حادثه ناگواری رخ داد تا باز هم کام مردم را تلخ کند و افکار عمومی را بعد از اتفاقاتی که برای کشتی سانچی، ساختمان پلاسکو، برخورد دو قطار در هفت‌‌خوان و… رخ داد، به سمت سوء مدیریت بکشد و باز این فرضیه را مطرح کند که مدیریت کلان کشور، در مقایسه کسب درآمد و ارزش‌های انسانی، نگاه مادی دارد.

سقوط هواپیمای ATR آسمان در حالی ۶۰ مسافر، ۴ خدمه و دو نیروی امنیت پرواز را به کام مرگ کشاند که بنا بر گفته‌های برخی شاهدان، این هواپیما که به تازگی با اورهال به ناوگان هوایی کشور اضافه شده بود، سال‌ها در فرودگاه شیراز زمینگیر بوده و برای پرواز امنیت قابل قبولی نداشته است.

با توجه به حجم خریدهایی که شرکت‌های هواپیمایی دولتی و خصوصی از کشورهای پیشرفته داشته‌اند، دلیلی برای اورهال هواپیمایی که اولین پروازش را در سال۱۹۹۳ انجام داده و قدیمی محسوب می‌شود، نبوده است بنابراین نمی‌توان از سوءمدیریت و اشتباهات وزارت راه به سادگی گذشت که بدون توجه به استاندارهدای بین‌المللی مردم را به کام مرگ می‌کشاند! به جز آمار تصادفات جاده‌های مرگ که البته فصل مشترک همه وزرای راه است، سوءمدیریت در برخورد دو قطار تبریز-مشهد و کشته شدن ۵۰نفر را در کارنامه دارد و حالا با سقوط هواپیما به دلایل ناایمن بودن نمی‌شود آمار قربانیان سوءمدیریت این وزارتخانه را قابل اغماض دانست.

درست است که به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، اوضاع ناوگان حمل و نقل هوایی کشور را بسیار بد بوده و حتی برخی هواپیما‌ها از استانداردهای لازم خارج شده‌اند اما نمی‌توان از عدم مدیریت وزیر راه در توسعه حمل و نقل ریلی و ایجاد خطی امن برای مسافرت‌ها چشم‌پوشی کرد و البته در عین حال دیرکرد خرید هواپیما‌ها را بعد از دو سال از ثبت سفارش نادیده گرفت!

وزارت راه با مدیریت غلط در کمک به توسعه حمل و نقل ریلی، بهبود اوضاع جاده‌های کشور و همچنین نوسازی ناوگان هوایی بی‌شک می‌تواند به عنوان نخستین مقصر این فاجعه مورد بازخواست قرار گیرد.

درست است که هواپیمای سقوط کرده خسارت زیادی را هم به شرکت آسمان و هم به شرکت‌های بیمه‌ای که اغلب هزینه‌های خود را از دولت دریافت می‌کنند، وارد می‌آورد اما نمی‌تو‌ان از هزینه‌های سنگین فوت انسان‌هایی که سال‌ها برای تعلیم و تریبت و تخصص آنها هزینه شده است، آن هم به دلیل سوءمدیریت در رعایت استانداردهای اولیه، غافل شد و تمام هزینه‌ها را تنها مادی تلقی کرد.

نکته مهم و البته قابل تأمل در بحث رخدادهایی همچون سقوط هواپیما، غرق شدن کشتی، برخورد دو قطار، تصادفات جاده‌ای و… بی‌توجهی به استانداردهایی است که در مواقعی برای کسب سود بیشتر، نادیده گرفته می‌شود و نتیجه آن فجایعی را رقم می‌زند که جبران آن به سادگی و در مدت زمان کم امکان‌پذیر نخواهد بود.

اگر در ساخت راه‌ها بیش از آن‌که به گذر مسیر از دل مراکز تجاری و زمین‌های دوست و آشنایان توجه ‌کنیم به ایمن‌سازی آن توجه شود و در خرید قطار و ریل به هماهنگ بودن خرید‌ها از کشورهای متفاوت دقت لازم به عمل آید و برای استفاده از هواپیما به استانداردهای لازم به جای هزینه کم اورهال به خرید فکر شود، نه تنها هزینه‌های مادی در داخل کشور کاهش می‌یابد بلکه هزینه‌های روانی و انسانی را نیز با بالابردن راندمان کار پایین آورده و اتفاقاً در نهایت همه این فرایند‌ها، اعتماد مردم به مسؤولان و مدیران کشور را بالا می‌بریم.

اما وقتی با نادیده گرفتن استانداردهای کوچک به راحتی جان انسان‌ها را به بازی می‌گیریم و بعد از رخداد‌ها اظهاراتی (مانند: نگران نباشید قطار‌ها بیمه بود، یا خدارا شکر به ریل آسیب نرسیده) با بدسلیقگی مطرح می‌شود که باز هم به روحیه لیبرالی و کسب درآمد به هر قیمتی تأکید دارد، نمیتوان انتظار داشت که مردم به اقدامات مدیران اعتماد داشته و در مسیر توسعه همگام باشند.

 

در نهایت به نظر می‌رسد در گام نخست لازم است که تحقیقاتی برای چرایی این حادثه صورت گرفته و مقصران این سقوط به مردم معرفی شوند.