بامداد خمار نفت در خصوصیسازیها سعیدساویز، کارشناس انرژی خصوصیسازی فرایندی برای چالاکی و تقویت اقتصاد کشورها است که از سال ۱۹۷۹ در انگلیس آغاز شد، اگرچه آغاز خصوصیسازی همواره با مشکلاتی برای بخشهای جدا شده از بدنه دولت همراه شد اما در نهایت خصوصیسازی یک نسخه موفق در اقتصاد بینالمللی به حساب میآید. دولت بنگاهدار […]
بامداد خمار نفت در خصوصیسازیها
سعیدساویز، کارشناس انرژی
خصوصیسازی فرایندی برای چالاکی و تقویت اقتصاد کشورها است که از سال ۱۹۷۹ در انگلیس آغاز شد، اگرچه آغاز خصوصیسازی همواره با مشکلاتی برای بخشهای جدا شده از بدنه دولت همراه شد اما در نهایت خصوصیسازی یک نسخه موفق در اقتصاد بینالمللی به حساب میآید.
دولت بنگاهدار خوبی نیست و حتی اگر تولید شنهای صحرا را به دولت بدهید پس از ۵ سال با کمبود منابع مواجه میشود از جمله شعارها و تمثیلهایی است که برای اداره اقتصاد به دست دولت در دنیا توسط بزرگان مطرح شد و اتفاقاً درستی آن ثابت شد.
خصوصیسازی شرایط، الزامات و مقدماتی دارد که مهمترین آن شفافیت در واگذاری، ارتباط با بازارهای بینالمللی و عدم تمایل دولت برای کار اقتصادی است و به زبان خیلی ساده محدودیت در بازار و فساد از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند خصوصیسازی را با شکست مواجه کند که برای نمونه میتوان به خصوصیسازی در روسیه و ایران اشاره کرد.
نبود این الزامات، شرایط و مقدمات باعث میشود که خصوصیسازی نه تنها راهکار خروج از رکود و توسعه نباشد بلکه خود معضلی به نام خصولتیها و یا خصوصیشدههای رانتی را به وجود آورد.
صنعت نفت به عنوان موتور پیشران اقتصاد ایران و چربترین بخش صنعتی به لحاظ گردشهای مالی نیز از آسیب این فرایند ناقص در امان نبوده است. بخشهای مختلف صنعت نفت که به اصطلاح خصوصیها واگذار شد، در مقطعی از رانت خود به سبب ریشه قدیمی در دولت استفاده کردند و بیرقیب صاحب پروژه و مگا پروژههایی شدند که به سبب مدیریت غلط فنی و مالی به جای چالاکی تنها آنها را فربهتر کرد.
خیلی زود دوران ماه عسل به پایان رسید و شرکتهای فربه بدهکار متوجه شدند در روزهایی که به دلیل رکود صنعت نفت و نبود پول در اقتصاد ایران بریزوبپاشهای میلیاردی دیگر امکانپذیر نیست باید با مالکانی دستوپنجه نرم کنند که از نفت تنها رنگ سیاه آن را میشناسند و درک درستی از مدیریت یک شرکت نفتی و هدایت در بحران ندارند؛ بسیاری از این شرکتهای نفتی زیربار بدهیهای کلان به سبب واردات دکلهای چند برابر قیمت چینی دستوپا میزنند و حتی بعضیها هر چه در میآورند در ازای سود سالانه بازپرداخت وام به بانک پرداخت میکنند.
واژه فربه واژهای مناسب برای حالوروز خصولتی شدههای نفت است، چرا که این شرکتها همگام با سیاستهای دولت وقت در زمان اوج پروژهها اقدام به جذب نیروی مازاد برای جلب نظر هستههای قدرتمند سیاسی در صنعت نفت کردند و امروز که بامدادخمار نفت فرا رسیده است علاوه بر مشکلاتی چون کمبود نقدینگی و بدهی مواجه هستند.
اخیراً در موجی جدید، نام برخی از شرکتها که اتفاقاً مطالبات سنگین میلیاردی از شرکت نفت دارند مانند ملی حفاری، پتروپارس و پترو ایران در لیست خصوصیسازی برای واگذاری کامل اعلام شده است.
برای مثال شرکت ملی حفاری به عنوان اصلیترین متولی حفاری در ایران و یکی از بزرگترین شرکتهای حفاری در خاورمیانه نزدیک به ۴۰ سال است که بار انجام عملیات حفاری در ایران را به دوش میکشد، جدا از کیفیت انجام این کار و میزان بهرهوری شرکت ملی حفاری که پرداختن به آن خود مجالی جداگانه را میطلبد، پروژههای انجام شده توسط این شرکت مطالبات زیادی را از کارفرمایان یعنی سایر بخشهای نفت به وجود آورده است.
ملی حفاری برای پرداخت حقوق و مزایا۱۹۰۰۰ کارمند خود و همچنین هزینههای جاری مانند هزینههای ترابری، نقلوانتقال ماهیانه ۱۰هزارنفر به دکلها و بالعکس، هزینههای مصرفی حفاری مانند سوخت، گل حفاری، سیالات حفاری، تأمین غذا و کترینگ و… به یک تنخواه مشخص ماهیانه که برای مثال برای ملی حفاری حداقل ۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان است، نیازمند دارد که در صورت عدم پرداخت این پول از سوی شرکت نفت به صورت ماهیانه مشکلاتی چون توقف فعالیت دکلها، دیرکرد در پرداخت حقوق و مزایای کارکنان، اعتصاب رانندگان ترابری و… پیش خواهد آمد.
با توجه به اینکه امکان مشارکت در پروژههای بینالمللی برای شرکتهای ایرانی میسر نیست و در صورت خصوصی شدن روند دریافت مطالبات دهها بار کندتر میشود، چرا باید شرکتهای طلبکار از دولت و فربه از تصمیمات سیاسی و هیجانی به نام خصوصیسازی دور انداخته شوند؟
سرنوشت حفاری شمال که اخیراً ۷۰۰نفر تعدیل نیرو داشته و امروز که دریافتی شرکتها از پروژههای داخلی در حد ناچیزی کاهش یافته آیا نباید درس عبرتی برای این مدل از خصوصیسازی در ایران باشد؟
لولهسازی اهواز، لولهسازیخوزستان، نوردکاویان، نوردلوله، صنایه فولاد، حفاریشمال، عملیات اکتشاف، تأسیساتدریایی همه و همه آینه تمامنمایی از سرنوشتی هستند که در انتظار موج بعدی خصوصیسازی است.
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه مناقصه مزایده می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.