شناسايي عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق بين كارفرما و پيمانكار

مدل عوامل ارتباطات كارفرما – پيمانكار در اجراي موفقيت‌آميز كلان پروژه‌ها در صنايع پايين‌دستي نفت ايران شناسايي عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق بين كارفرما و پيمانكار كامران فيضي – عليرضا دانشوران   چكيده اين مقاله به دنبال ارزيابي ويژگي‌هاي مدل ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار در كلان‌پروژه‌هاي پايين‌دستي صنعت نفت است. كاركرد اين مدل سنجش […]

مدل عوامل ارتباطات كارفرما – پيمانكار در اجراي موفقيت‌آميز كلان پروژه‌ها در صنايع پايين‌دستي نفت ايران

شناسايي عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق بين كارفرما و پيمانكار

كامران فيضي – عليرضا دانشوران

 

چكيده

اين مقاله به دنبال ارزيابي ويژگي‌هاي مدل ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار در كلان‌پروژه‌هاي پايين‌دستي صنعت نفت است. كاركرد اين مدل سنجش ادراك پاسخ دهندگان شاغل در بخش‌هاي كارفرما، مشاور و پيمانكاران دخيل در پروژه‌هاي ياد شده نسبت به وضع موجود ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار است. همچنین تشريح رابطه بين عوامل اثرگذار بر ارتباطات از ديگر نكات قابل توجه در اين مدل است. مؤلفه‌هاي مؤثر براي استخراج داده‌ها از پيشينه پژوهشي موضوع و روش دلفي به دست آمده و آزمون مدل با روش پيمايش مستقيم انجام شد. نتايج به دست آمده از پيمايش توسط تحليل عامل اكتشافي، تأييدي و نهايتاً معادلات ساختاري نورد مورد پردازش قرار گرفت. براساس مقدار بارهاي عاملي و نحوه بارگيري مؤلفه‌ها، خوشه‌هاي مربوط به ۵عامل مكنون استخراج و نامگذاري شد. مدل ارايه شده به تبيين رابطه بين عوامل اثرگذار در ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار در صنعت نفت مي‌پردازد و ميزان تأثير هركدام از عوامل را روي يكديگر در قلمرو تحقيق مشخص مي‌سازد. نتايج اين تحقيق مي‌تواند روي نگرش مديران و كاركنان بخش كارفرما و پيمانكار در راستاي شناخت عوامل مؤثر بر ارتباطات و مديريت مناسب آن‌ها در مراحل مختلف پروژه مؤثر باشد.

 

مقدمه

مفهوم عوامل حياتي موفقيت يا CSF‌‌‌ها در ادبيات مديريت پروژه اولين بار توسط روكارت در سال ۱۹۸۲ به‌كار گرفته شد. ذي‌نفعي، براي خود معيار‌‌‌ها و تعاريف خاصي از موفقيت پروژه دارد و توافق آن چناني پيرامون عوامل موفقيت بين محققان وجود ندارد. به‌طوري كه يافتن فهرست مشترك از عوامل موفقيت در تحقيقات تقريباً محال به‌نظر مي‌رسد. در اين مقاله ضمن بررسي مروري عوامل موفقيت پروژه، از بين عواملي نظير حمايت مديريت ارشد، زمان‌بندي پروژه، مباحث نظارتي، امورفني، ارتباطات، تداركات، توزيع مخاطره، سازوكار بازخورد مناسب و مفاهيمي از اين دست بحث ارتباطات به‌عنوان يكي از مهم‌‌‌‌ترين عامل موفقيت پروژه‌هاي كلان در نظر گرفته شده است و ضمن شناسايي عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق و گروه‌بندي اين عوامل و ميزان تأثير آن‌ها بر موفقيت ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار مورد بررسي و توجه قرار مي‌گيرد.

 

پيشينه تحقيق

در مورد عوامل موفقيت پروژه فارغ از عوامل ارتباطات يا با عنايت به اين عوامل، تحقيقات زيادي صورت گرفته است. عناوين مرتبط به ترتيب در اين‌جا مرور مي‌شود: واكر و بورن (۲۰۰۸) به بررسي تأثير كارفرما و نماينده و به عنوان يكي از عوامل اثرگذار بر موفقيت پروژه توجه كرده‌اند. چوا و همكاران (۱۹۹۹) مشاركت‌كنندگان پروژه را به عنوان نقش آفرينان يا عوامل انساني كليدي موفقيت پروژه معرفي كرده‌اند. اين مشاركت‌كنندگان مشتمل بر مدير پروژه، كارفرما، پيمانكار، مشاوران، پيمانكاران فرعي، تأمين‌كنندگان و سازندگان بودند. به اعتقاد كرافورد و داويس (۲۰۰۵) موفقيت كلي پروژه را بايد باتوجه به عوامل سراسري موفقيت شناسايي كرد. كيفيت رهبري مديريت پروژه و تلفيق دانش فني و مهارت‌ها با ارتباطات مناسب، بررسي روابط بين مالك و مديريت پروژه‌هاي ساختماني و تعيين عوامل حياتي موفقيت، شناسايي روابط بين عوامل موفقيت پروژه و موفقيت واقعي پروژه، آموزش، يادگيري و درمجموع توسعه مهارت‌هاي انساني و توسعه سرمايه انساني، بررسي نگرش‌هاي كارفرما در مورد ويژگي‌هاي سيستم‌هاي اندازه‌گيري عملكرد از جمله تحقيقات قابل ذكر در عرصه موفقيت مديريت پروژه به حساب مي‌آيند. در ادبيات سازمان و مديريت، ارتباطات به منزله يك عامل كليدي در سازماندهي تيم پروژه محسوب مي‌شود.

 

مدل‌هاي عوامل موفقيت با تأكيد بر نقش ارتباطات در ادبيات تحقيق

مدل‌هاي مديريت پروژه را مي‌توان به ۷ مدل در طول ۴ نسل طبقه‌بندي كرد. به‌طوركلي از لحاظ تاريخي، مهم‌‌‌‌ترين مدل‌هاي مطرح شده در مديريت پروژه در طول ۲۰سال گذشته كه در شكل‌گيري مدل اين تحقيق مؤثر بوده‌اند، در اين‌جا به اختصار توضيح داده مي‌شوند: گينس و شاو (۱۹۹۳) مدل جامعي را در زمينه تشريح رفتار در ارتباطات مطرح كرد. شايد بتوان گفت اولين مدلي كه در زمينه ارتباط بين شاخص‌‌‌‌ها و معيارهاي موفقيت مطرح شده بود به تحقيقات واتريج (۱۹۹۶) باز مي‌گردد. فنگ و كنگ (۱۹۹۹) با استفاده از معادلات ساختاري عامل را به متغير نهفته‌اي همچون ارتباطات اثربخش در پروژه‌هاي ساخت مرتبط كردند. چوا (۱۹۹۹) مطرح كرد كه عوامل حياتي موفقيت در صنعت ساخت بايد ويژگي‌هاي خاصي داشته باشد. او به مدلسازي ديدگاه‌هاي كارفرما با استفاده از معادلات ساختاري پرداخت. مدل ارزش‌هاي رقابتي والتون و داوسون (۲۰۰۱) شاخص كليدي عملكرد را مورد توجه قرارداد. شور (۲۰۰۱) نيز مدلي دربردارنده ۴نقش تكاملي براي ارتباطات و اطلاعات مطرح كرد. روش ارزيابي موفقيت پروژه كه توسط راد مطرح شد كه با استفاده از ساختار شكست كار به‌منظور سنجش موفقيت پروژه به حساب آمد. كوكلان و همكاران (۲۰۰۳) به مطالعه در مورد مباحث ارتباطات در كسب اطلاعات مورد نياز ذي‌نفعان پرداختند. هارتمن (۲۰۰۲) بيان مي‌دارد: نوع سازمان پروژه و محدوديت‌هاي حاكم بر آن زمان ايجاد اعتماد را محدود مي‌كند. وي اقدام به ارايه مدلي در همين راستا كرد. ماير و همكاران (۲۰۰۶) در مورد نيازمندي‌هاي پشتيباني ارتباطات تحقيق كردند. عوامل مؤثر بر ارتباطات در ۵۰ مؤلفه توسط ماير و همكاران (۲۰۰۵) مطرح شدند. اين مقولات عبارتند از: سازمان، تيم، محصول، اطلاعات و فرد در حال ارتباطات. در بررسي‌هاي دياو و تويلير (۲۰۰۵) مشخص شد كه ارتباطات الكترونيكي تأثير مثبتي روي زمان‌بندي، تسريع خوبي در تصميم‌گيري و وضوح اطلاعات مورد نياز دارد. هوي (۲۰۰۵) به بررسي عوامل حياتي موفقيت در صنايع انبوه‌سازي مسكن و بررسي روابط بين مالك و مديريت پرداختند. تأكيد بر نقش آموزش، به‌عنوان يكي از عوامل موفقيت پروژه‌هاي بين‌المللي و ارايه مدلي در اين راستا توسط كيلي و همكاران (۲۰۰۵) انجام پذيرفت.

نتيجه‌گيري به عمل آمده از بررسي ادبيات تحقيق كه با بررسي مقالات معتبر صورت گرفته حاكي از وجود اجماع نسبتاً بالا در مورد ارتباطات به‌عنوان يك عامل موفقيت است. در قدم بعدي با استناد به ادبيات تحقيق دو موضوع مورد پيگيري قرار مي‌گيرد. مسأله اول شناسايي عوامل دخيل بر ارتباطات اثربخش در ادبيات پژوهش بوده كه اين عوامل نهايتاً با استفاده از روش دلفي غربال شد. مسأله دوم بررسي مدل‌هاي متعدد موجود در ادبيات تحقيق كه با تأكيد بر عوامل اثرگذار بر ارتباطات شكل گرفته‌اند، بود. اين عوامل و مدل‌هاي مورد توجه، خوراك اوليه ورودي روش دلفي را تعيين كرده و در طول مراحل اين روش، اجماع اعضاي گروه دلفي به دست آمده و مدل مفهومي تحقيق شكل مي‌گيرد.

 

روش‌شناسي تحقيق

اين مقاله بخشي از نتايج تحقيق رساله دكتري درباره مدل‌‌‌‌ها و عوامل موفقيت ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار بوده و مراحل آن به اين شرح است: ۱-بررسي و شناسايي عوامل موفقيت در ادبيات تحقيق ۲- اولويت بندي و طبقه‌بندي عوامل موفقيت ۳- شناسايي ارتباطات به‌عنوان يكي از عوامل موفقيت و بررسي مدل‌هاي ارايه شده در اين حوزه ۴- شناسايي عوامل اثرگذار بر ارتباطات در قلمرو تحقيق ۵- غربال‌سازي عوامل اثرگذار بر ارتباطات و گروه‌بندي آن‌ها ۶- انجام پيمايش ۷- تجزيه و تحليل داده‌ها و ارايه مدل نهايي تحقيق.

تحقيق حاضر از جهت روش توصيفي و بر مبناي هدف كاربردي است. با استفاده از موارد مندرج در ادبيات موضوعي، مدل‌ها، نظريه‌ها و تحقيقات مشابه، عوامل اثرگذار بر ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار شناسايي شدند. سپس ابزار سنجش مؤلفه‌هاي مورد نظر در قالب پرسشنامه طراحي شد. شيوه پاسخ به سؤالات در قالب طيف ۵گزينه‌اي ليكرت تدوين شد. همچنین تمامي سؤالات از نوع پاسخ مستقيم طراحي شد.

سؤالات تحقيق براساس ادراك اعضاي جامعه تحقيق در وضعيت موحود عبارتند از: ۱- مدل ارتباطات مؤثر بين كارفرما و پيمانكار در اجراي موفق پروژه‌هاي كلان پايين‌دستي صنعت نفت از چه اجزايي تشكيل شده است؟ ۲- ارتباط بين اجزاي مدل و رابطه بين متغيرهاي مكنون و مشهود مدل به چه ترتيب است؟

اين مدل براساس اطاعات جمع‌آوري شده به وسيله روش دلفي شكل گرفته است. به اين ترتيب كه عوامل به دست آمده از ادبيات تحقيق جمع‌آوري شده و به‌وسيله روش دلفي، با كمك از نظر خبرگان شاغل در محيط تحقيق براساس موارد مندرج در ادبيات تحقيق، عوامل اثرگذار بر ارتباطات اثربخش در ۵گروه مختلف طبقه‌بندي شدند. اين گروه‌ها عبارتند از: عوام پيش‌زمينه‌اي، عوامل كيفي و محتوايي، عوامل فردي، عوامل محيطي و عوامل فناوري اطاعات و رسانه. پس از شناسايي و طبقه‌بندي عوامل نيز در مراحل متعدد روش دلفي مورد جرح و تعديل قرار گرفت. انتخاب خبرگان روش دلفي در ۴ گروه ۵نفره انجام گرفت. گروه اول مديران شاغل در بدنه كارفرما، گروه دوم مديران پروژه شاغل در بدنه مشاور، گروه چهارم نخبگان دانشگاهي بودند. انتخاب اين افراد براساس رويكردهاي مورد تأكيد در ادبيات روش دلفي انجام پذيرفت. براي روش دلفي ۳نوع پرسشنامه براساس يافته‌هاي مرحله قبل طراحي شد و در طول ۵ دوره اجراي روش دلفي، اجماع نسبي بين اعضاي گروه‌ها در مورد مسايل مختف حاصل شد. فرايند انجام دلفي موضوع گسترده‌اي است كه در مقاله‌اي جداگانه‌اي تشريح شده است. پس از انجام روش دلفي، براساس عوامل استخراج شده از اين روش، پرسش‌نامه‌اي طراحي شد و پيمايشي به منظور سنجش وضعيت مدل ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكاران در فضاي تحقيق صورت گرفت. پرسشنامه مورد استفاده در اين بخش به سنجش ادراك اعضاي جامعه مشاورين، كارفرمايان، و پيمانكاران نسبت به چندوچون وضعيت عوامل اثرگذار بر ارتباطات اثبخش بين كارفرما و پيمانكار مي‌پردازد كه از منظر روايي و پايايي مورد آزمون قرار گرفت. پس از جمع‌آوري پرسشنامه‌ها، تحليل‌هاي عاملي اكتشافي، تأييدي و مدل‌يابي معادلات ساختاري به‌منظور گروه‌بندي عوامل، تعيين شاخص‌هاي تناسب مدل و نهايتاً ارايه مدل ساختاري مناسب مورد اقدام قرار گرفت.

 

روايي محتوا

پيش از گردآوري داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه، لازم است روايي محتوايي آن مود آزمون قرار گيرد. بدين‌منظور از شيوه دلفي و اظهارنظر خبرگان و روش كوهن كاپا استفاده شد. لازم به توضيح است، شاخص كوهن كاپا به اندازه‌گيري ميزان توافق بين دو گروه داور در مورد موضوع خاصي مثل گويه‌هاي پرسشنامه مي‌پردازد و برابر است با اختلاف نسبت توافق مشاهده شده بين داوران و احتمال مورد انتظار توافق تقسيم بر متمم احتمال مورد انتظار توافق. اگر اين شاخص برابر با يك باشد يعني توافق كامل بين نظر داوران وجود داشته و اگر صفر باشد يعني اين‌كه هيچ توافقي حاصل نشده است. مقدار اين شاخص بايد بالاي ۶۵درصد باشد. در اين تحقيق شاخص مزبور برابر ۷۴ درصد مي‌باشد كه قابل قبول است. بدين‌ترتيب مجموعه مؤلفه‌هاي شناسايي شده در قالب ۵متغير، ساخت يافتند كه مبناي پرسشنامه پيمايشي قرار گرفت.

 

گردآوري داده‌ها، جامعه و نمونه‌گيري

كليه كساني كه در شركت‌هاي كارفرمايي، مشاور و پيمانكار دست‌اندكار پروژه‌هاي صنايع پالايشگاهي كشور شاغل هستند، تشكيل‌دهنده جامعه اين تحقيق هستند. از شركت‌هاي مشاور و پيمانكار طرف قرارداد يا پيمانكاران پروژه‌هاي پايين‌دستي كارشناسان و مديران ذي‌صلاح داراي سابقه بالاي ۱۵ سال تشكيل‌دهنده جامعه تحقيق بودند كه تعداد آن‌ها ۵۰۰ نفر بودند.۲۵۰ كارشناس و مدير ذي‌صلاح نيز در بخش‌هاي كارفرمايي متولي اين صنعت به‌عنوان جامعه تحقيق انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌ها در بين اين افراد توزيع شد. تعداد ۴۵۰ پرسشنامه توزيع گرديد كه از اين تعداد ۱۰۷ پرسشنامه توسط كاركنان كارفرما، ۱۳۰ پرسشنامه توسط كاركنان پيمانكار و ۱۱۳ پرسشنامه توسط كاركنان مشاور تكميل شد (مجموعاً ۲۴۳ پرس‌نامه).

 

روايي سازه

براي ارزيابي روايي سازه شام روايي هم‌گرا بودن و واگرا بودن و تك بعدي بودن از نتايج تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. برخلاف تحليل عاملي اكتشافي كه در آن ارزيابي سطح قابل قبول بارهاي عاملي به قضاوت پژوهشگر بستگي دارد، در تحليل عاملي تأييدي شاخص‌هاي متعدد برازندگي مدل مي‌تواند روايي سازه را مشخص كنند با استفاده از نرم‌افزار ليزر در مورد داده‌هاي هريك از ابعاد مؤثر بر ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار، تحليل عاملي تأييدي اجرا و مقادير شاخص‌هاي كاي‌دو، GFI، NFI، NNFI، SRMRو RMSEA محاسبه شد كه در بخش تحليل عاملي اكتشافي و تأييدي مطرح خواهد شد.

 

 

 

تحليل عامل اكتشافي

جهت شناسايي عوامل مكنون از نرم‌افزار SPSS17 استفاده شد. در اولين آزمون از اين تحليل، شاخص كفايت نمونه‌برداري KMO و سطح معناداري بارتت محاسبه شد. به زعم هكرمن (۱۹۹۷)، در صورت بزرگ‌تر بودن اين ضريب از ۶ درصد و كوچك‌تر بودن سطح معني داري آن از سطح خطاي آزمون، كفايت حجم نمونه گرفته شده مورد تأييد است. از طرف ديگر جدول اشتراكات نشان دهنده مناسب بودن سؤالات از حيث سهم آن‌ها در تبيين واريانس مشترك است. درصورت كوچك‌تر شدن عدد اشتراكات از ۰٫۴ لازم است تا پرسش‌هاي اندازه‌گيري ملاك‌هاي (متغيرهاي آن) بعد، حدف و مجدداً مقدار اشتراكات محاسبه شود. در اين مرحله از تحليل عاملي مي‌توان ماتريس ساختاري را با انتخاب شيوه استخراج و چرخش مناسب عوامل به دست آورد.

بدين‌منظور از شيوه استخراج بزرگ‌نمايي بيشينه به واسطه مزاياي آن در مقايسه با ساير روش‌ها، ازجمله امكان آزمون برازندگي نتايج و همچنین تخمين‌هاي فاصله‌اي براي شاخص‌هاي برازندگي استفاده شد. همچنین به سبب امكان مستقل نبودن عوامل از يكديگر، شيوه چرخش غيرمتعامد پروماكس مورد استفاده قرار گرفته است. در زير متغيرهاي مشهود متصل شده بر عوامل مكنون در ابعاد مختلف مدل و نيز خوشه‌ها يا گروه‌هاي مرتبط به هر عامل مكنون آمده است.

 

متغيرهاي مكنون مدل

عوامل ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار:

–  عوامل پيش‌زمينه

–  عوامل كيفي عوامل فردي

–  عوامل محيطي

–  عوامل فناوري

 

گروه‌هاي متصل شده به هريك از عوامل مكنون

گروه اول: فرهنگ مناسب سازماني- مناسب بودن نظام قراردادي- استراتژي‌هاي سازمان- مديريت ارشد- ساختار سازماني مناسب- توزيع عادلانه ريسك بين كارفرما و پيمانكار

گروه دوم: رويه‌هاي ارتباطي و مديريت آن- سرمايه‌گذاري در نيروي انساني

 

عوامل كيفي ومحتوايي:

گروه اول: كيفيت و زمان‌بندي مناسب گزارش‌ها- فقدان تحريف در ارتباطات- ميزان همدلي در ارتباطات- در دسترس بودن- واضح بودن ارتباطات- به‌موقع بودن- جامع بودن ارتباطات- ميزان تعارض مناسب- يكپارچگي در طول چرخه عمر پروژهـ پاسخگويي به انتظارات.

گروه دوم: صحت و دقت در ارتباطات- صادقانه بودن فرايندهاي ارتباطات- اعتماد در ارتباطات.

عوامل فردي:

گروه اول: ميزان انگيزش افراد به برقراري ارتباطات اثربخشي ارتباطات- طرز تلقي افراد نسبت به فرايند ارتباطات- ادراك مناسب از اهميت وجود همكاري- تجربه‌كاركنان- ويژگي‌هاي شخصي و رواني افراد.

عوامل محيطي:

گروه اول: مضامين فرهنگي اجتماع- عرف اجتماعي- تلاطم‌هاي محيطي.

گروه دوم: شبكه‌هاي غيررسمي ارتباطات- تفاوت‌هاي فرهنگي- شرايط اقتصادي- فرهنگ محيط شغلي.

عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات:

گروه اول: طبقه‌بندي مناسب سازمان از نوع ارتباطات (فني-مديريتي)- طبقه‌بندي مناسب سازمان از نوع ارتباطات (غني- غيرغني)- توجه به عامل هم‌زماني در ارتباطات و تعيين رسانه مناسب- توجه به عامل هم‌مكاني در ارتباطات و تعيين رسانه مناسب- استفاده از نرم‌افزارهاي اثرگذار روي بهبود ازتباطات و درك مشترك.

گروه دوم: استفاده از ابزار ارتباطي مناسب با محتواي پيام- وجود شبكه‌هاي داخلي رايانه‌اي يا پرتال- وجود سيستم قدرتمند فناوري اطلاعات.

 

تحليل عامل تأييدي مرتبه اول و دوم

پس از تحليل عاملي اكتشافي متغيرهاي مشاهده شده و متغيرهاي مكنون، نتايج جهت تحليل عاملي تأييدي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در اين مدل، ضرايب مسير براي متغيرهاي هر عامل به عامل مرتبط آزاد درنظر گرفته شده و به عامل ديگر ثابت شده است. شاخص‌هاي تناسب مدل‌ها، حاكي از مناسب بودن مدل‌هاي اندازه‌گيري است. در مواردي‌كه شاخص‌هاي مدل بيانگر عدم تناسب و برازش مدل بودند، با اعمال اصلاحات پيشنهادي نرم‌افزار مبني بر ايجاد رابطه بين متغيرها، شاخص‌هاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازه‌گيري است.

بيش‌تر مجموعه عامل‌هاي اوليه واقعاً معادلند، پس عامل‌هاي مرتبه دوم آن‌ها (كه از همبستگي بين عامل‌‌‌‌ها ناشي مي‌شوند)‌نيز بايد معادل باشند. بديهي است كه عامل‌هاي مرتبه دوم تنها زماني قابل محاسبه‌اند كه عامل‌هاي اوليه متمايل باشند. از همين‌رو، از آن‌جا كه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازه‌گيري متغيرهاي مكنون عوامل پيش‌زمينه در وضعيت موجود تأييد شد، تحليل عاملي مرتبه دوم توجيه پيدا مي‌كند. نتايج بررسي تحليل عاملي مرتبه دوم در مورد عوامل پيش‌زمينه بيانگر ميزان نامناسب برازش مدل بوده، به همين سبب تحليل عاملي مرتبه دوم را با استفاده از ميانگين هر شاخه انجام مي‌پذيرد. اين اقدام باعث مي‌شود تا اولاً برازش مدل افزايش يابد و ثانياً چارچوب مفهومي مدل مشخص‌تر باشد. موضوع مهم‌تر ترغيب‌كننده استفاده از اين روش، تحليل متغيرهايي در تحليل عاملي است كه به هيچ خوشه‌اي متصل نشده‌اند. اين متغير‌‌‌ها در اين‌جا به‌طور مستقل و در كنار خوشه‌هاي متصل شده در مدل به ايفاي نقش مي‌پردازند.

مجموعه عوامل: مناسب بودن نظام قراردادي، استراتژي‌هاي سازماني، حمايت مديريت ارشد، توزيع عادلانه ريسك بين كارفرما و پيمانكار و ساختار سازماني مناسب با شدت تأثير حدود ۹۴درصد و در مرحله بعد رويه‌هاي ارتباطي تعريف شده در سازمان و مديريت ارتباطات و سرمايه‌گذاري در نيروي انساني با شدت تأثير حدود ۲۸درصد قرار مي‌گيرند. شايان ذكر است، وجود مشاور مديريت (MC) و تأثير آن بر فرايند ارتباطات به‌عنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشه‌ها قرار نگرفته و عامل مشترك است داراي شدت تأثيري معادل با ۸۳ درصد است. مرحله بعد اختصاص به عوامل كيفي و محتوايي دارد.

شاخص‌هاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازه‌گيري متغيرهاي عوامل كيفي هستند. از آن‌جاكه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازه‌گيري متغيرهاي مكنون عوامل كيفي در وضعيت موجود تأييد مي‌شود، تحليل عاملي مرتبه دوم توجيه پيدا مي‌كند. در تحليل عاملي مرتبه دوم عوامل كيفي و محتوايي مشاهده مي‌شود، شاخص‌هاي مدل از برازش نسبتاً مناسبي برخوردار نبوده و در راستاي بهبود مدل، از هم‌گرايي مناسب خارج مي‌شوند، درنتيجه به مثابه عوامل پيش‌زمينه، به محاسبه نتايج ميانگين عامل‌‌‌‌ها مي‌پردازيم. مجموعه عوامل: فقدان تحريف در ارتباطات، ميزان هم‌دلي در ارتباطات، در دسترس بودن، واضع بودن فرايندهاي ارتباطات، ميزان تعارض مناسب بين كاركنان پيمانكار و كارفرما، پاسخگويي به انتظارات، جامع‌بودن فرايندهاي ارتباطات، به موقع بودن، كيفيت و زمان‌بندي مناسب گزارش‌ها و يك‌پارچگي ارتباطات در طول چرخه عمر پروژه، با شدت تأثير حدود ۱۹درصد و در مرحله بعد صادقانه بودن فرايندهاي ارتباطات، اعتماد در ارتباطات، صحت و دقت در ارتباطات، باشدت تأثير حدود ۳۵درصد در مدل قابل تعريف هستند. شايان ذكر است، يك‌پارچگي در ارتباطات به عنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشه‌ها قرار نگرفته و عامل مشترك است، داراي شدت تأثيري معادل با ۲۹درصد است. در مرحله سوم نوبت به بررسي عوامل فردي مطرح شده در مدل مي‌رسد. شاخص‌هاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازه‌گيري متغيرهاي عوامل فردي هستند.

در مرحله چهارم بررسي عوامل محيطي مطرح شده در مدل در دستور كار قرار مي‌گيرد. براساس يافته‌هاي تحليلي عاملي مرتبه دوم، مجموعه عوامل: وجود شبكه‌هاي غيررسمي ارتباطات، تفاوت‌هاي فرهنگي و شرايط اقتصادي، با شدت تأثير حدود ۴۱ درصد و در مرحله بعد مضامين فرهنگي حاكم در اجتماع، عرف و تلاطم‌هاي محيطي، با شدت تأثير حدود ۳۸درصد قرار مي‌گيرند. شايان ذكر است، عوامل ترتيبي به‌عنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشه‌ها قرار نگرفته و عامل مشترك بوده كه داراي شدت تأثيري معادل با ۶۷ درصد است.

آخرين گروه مورد بررسي عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات است. شاخص‌هاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازه‌گيري متغيرهاي عوامل فناوري هستند. از آن‌جا كه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازه‌گيري متغيرهاي مكنون عوامل فناوري در وضعيت موجود تأييد مي‌شود، مي‌توان تحليل عاملي مرتبه دوم نيز براي متغير مكنون اقدامات تخصصي انجام داد. در اين راستا مي‌توان مدعي شد، مجموعه عوامل: طبقه‌بندي مناسب سازمان از نوع ارتباطات (فني-مديريتي) و (غني-غيرغني)، توجه به عامل هم‌مكاني و همزماني در ارتباطات و تعيين رسانه مناسب و استفاده از نرم‌افزارهاي مؤثر مديريت پروژه در ارتباطات، با شدت تأثير حدود ۲۹درصد و در مرحله بعد استفاده از ابزار ارتباطي مناسب با محتواي پيام، وجود سيستم قدرتمند فناوري اطلاعات با شدت تأثير حدود ۶۳درصد قرار مي‌گيرند. شايان ذكر است، وجود شبكه‌هاي داخلي رايانه‌اي يا پرتال، نهادينه شدن فرهنگ استفاده از پست الكترونيكي و ابزارهاي رايانه‌اي به‌عنوان عواملي كه در هيچ‌يك از خوشه‌ها قرار نگرفته و عامل مشترك است داراي مقادير شدت تأثيري به ترتيب معادل با ۶۲ و ۳۵ درصد است.

آزمون مدل تحقيق

در بخش قبلي با انجام تحليل‌هاي عاملي متعدد و اصلاحات لازمه از ميزان برازش قابل قبول سازه‌هاي مطرح شده اطمينان حاصل شد. بدين ترتيب با اطمينان از روايي و پايايي امتيازهاي به‌دست آمده براي سازه‌هاي تحقيق، در اين مرحله از آن‌ها براي بررسي فرضيات تحقيق استفاده مي‌شود. فرضيات تحقيق پيرامون مدل ايستاي تحقيق به دو دسته قابل طبقه‌بندي هستند. دسته اول به شناسايي و تأييد عوامل تشكيل دهنده و مفاهيم اصلي تحقيق مي‌پردازد كه به اين منظور روايي و پايايي بخش‌هاي مختلف تحقيق در قسمت قبل مورد بررسي قرار گرفت. با اطمينان از روايي و پايايي سازه‌هاي تحقيق، مي‌توان از آن‌ها براي بررسي فرضيات دسته دوم استفاده كرد. دسته دوم ارتباط بين متغيرهاي مكنون و متغيرهاي مشهود هر عامل را مورد توجه قرار مي‌دهد. براي آزمون فرضيه دوم از روش تحليل مسير و مدل‌سازي معادلات ساختاري با هدف تبيين متغيرهاي اثرگذار بر ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار و تبيين واريانس استفاده شد.

فرضيه معني داري مدل

باتوجه به هدف اصلي اين تحقيق كه تبيين مجموعه روابط بين متغيرهاي تأثيرگذار و تأثيرپذير نظير عوامل پيش‌زمينه، كيفي، فردي، محيطي، فناوري اطلاعات و ارتباطات است، در اين بخش تلاش مي‌شود تا فرضيه‌هايي در باب معني‌داري مدل استنتاج شده نهايي بيان شود.

در مدل ايستاي تحقيق و در جامعه تحقيق:

الف- عوامل پيش‌زمينه ارتباطات روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ب- عوامل پيش‌زمينه ارتباطات روي عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

ج- عوامل شخصي روي عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

د- عوامل شخصي روي عوامل فناوري كيفي ارتباطات مؤثر است.

هـ عوامل محيطي روي عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

و- عوامل محيطي روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ض- عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ح- عوامل كيفي ارتباطات روي عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

در اين مدل عوامل محيطي، عوامل پيش‌زمينه و عوامل شخصي، متغير برون‌زا است. و متغيرهاي عوامل كيفي و عوامل فناوري اطلاعات متغير درون‌زا محسوب مي‌شوند. در ادامه نتايج حاصل از تحليل مسير مدل مفهومي در حالت استاندارد مشاهده مي‌شود. شاخص‌هاي تناسب مدل حاكي از تناسب مدل ساختاري است. در جدول زير ارتباط بين متغيرهاي مكنون تحقيق مشاهده مي‌شود.

جدول: روابط مدل ساختاري تحقيق

علت

معلول

اثر

ميزان اثر

معناداري مقدار

عوامل پيش‌زمينه

عوامل كيفي و محتوايي

مستقيم

۲۲/۰

معنادار

عوامل كيفي و محتوايي

عوامل فناوري اطلاعات

مستقيم

۳۰/۰

معنادار

عوامل فردي

عوامل كيفي و محتوايي

مستقيم

۵۴/۰

معنادار

عوامل فردي

عوامل فناوري اطلاعات

مستقيم

۶۳/۰

معنادار

عوامل محيطي

عوامل كيفي و محتوايي

مستقيم

۳۷/۰

معنادار

عوامل محيطي

عوامل فناوري اطلاعات

مستقيم

۳۰/۰

معنادار

عوامل فناوري اطلاعات

عوامل كيفي و محتوايي

مستقيم

۴۸/۰

معنادار

 

همان‌طور كه در جدول مشاهده مي‌شود، ميزان تأثير متغيرهاي مكنون درون‌زا و برون‌زا در معرض نمايش گذاشته شده و كليه رابطه‌هاي اثر مستقيم تأييد مي‌شود. چنان‌چه ملاحظه مي‌شود بالا‌‌‌ترين اثر مربوط به رابطه بين عوامل فردي و عوامل كيفي و محتوايي است. در واقع در اين تحليل ميزان هم‌راستايي اين اين عوامل مورد سنجش قرار گرفته است. به‌طوري كه براي نايل شدخ به ارتباطات اثربخش در فضاي تحقيق اثرالت علي-معلولي و يك‌پارچگي اجزاي مدل بايد مورد توجه قرار گيرد و تنها تمركز روي يك عامل آن‌چنان كه بايد و شايد نمي‌تواند مثمر ثمر واقع شود.

نتيجه‌گيري

اين تحقيق در راستاي تدوين مدل ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار در قالب مدل ايستا شكل گرفت. در ابتدا با بررسي محتوايي عوامل موفقيت پروژه و عوامل موفقيت ارتباطات، چند و چون ارتباطات موفق براساس ادبيات تحقيق مشخص شد. در ادامه با استفاده از روش دلفي، مؤلفه‌هاي اثرگذار روي ارتباطات موفق بين كارفرما و پيمانكار تعيين شد. در تحليل عاملي اكتشافي ۸ متغير پيش‌زمينه مشهود در دو خوشه، ۱۳ متغير مشهود عوامل كيفي و محتوايي در دو خوشه، ۶ متغير مشهود عوامل فردي در يك خوشه، ۷ متغير مشهود عوامل محيطي در دو خوشه و ۸ متغير مشهود عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات در دو خوشه طبقه‌بندي شدند. در تحليل عاملي تأييدي با استفاده از ضريب شدت هر عامل ميزان تأثير عوامل فرعي روي شاخه مربوط به خود مشخص مشخص شد. در ادامه تحليل عاملي تأييدي مرتبه دوم روي عوامل پيش‌زمينه صورت پذيرفت و ميزان شدت تأثير عوامل مورد توجه قرار گرفت. اين مسأله در مورد عوامل كيفي و محتوايي، عوامل فردي، عوامل محيطي و عوامل فناوري اطلاعات و ارتباطات نيز به همان صورت انجام گرفت و نتايج آن‌ها به نمايش گذاشته شد. در مرحه نهايي براساس برازش قابل قبول دست يافته در تحليل‌هاي عاملي تأييدي و اكتشافي مورد اشاره، با استفاده از مدل‌يابي معادلات ساختاري به تبيين روابط بين متغيرهاي تأثيرگذار و تأثيرپذير مكنون پرداخته شد و معناداري آن‌ها با استفاده از مقدار آمار محاسبه شده، آزمون شد. نكات قابل توجه در مدل نهايي عبارتند از:

۱- تأثير بالاي عوامل فردي بر عوامل فناوري اطلاعات و عوامل كيفي و محتوايي در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار؛

۲- تأثير نسبتاً بالاي عوامل فناوري اطلاعات بر عوامل كيفي و محتوايي در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار كه البته خلاف اين رابطه اط شدت تأثير بالايي برخوردار نيست؛

۳- تأثير نه چندان قوي عوامل محيطي بر عوامل كيفي و عوامل فناوري اطلاعات در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار؛

۵- فقدان تأثير بين عوامل پيش‌زمين‌هاي و عوامل فناوري اطلاعات براساس يافته‌هاي تحقيق.

تحقيق مورد بررسي با برداشت تاريخي از عوامل مؤثر در ارتباطات موفق در پروژه‌هاي بزرگ و ارايه مدلي فراگير در مورد ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار در فضاي تحقيق، ضمن معرفي عوامل مؤثر، مي‌تواند نقش كوچكي در توسعه ادبيات تحقيق در زمينه عوام موفقيت در پروژه‌ها، شناسايي ارتباطات مؤثر به‌عنوان يكي از عوامل موفقيت و نهايتاً عوامل اثرگذار در ارتباطات موفق در پروژه‌ها ايفا كند. مديران ستادي، معاونت راهبردي، مديريت سايت و مجموعه‌هاي تحقيقاتي مديريت پروژه در پروژه‌هاي پايين‌دستي نفت مي‌توانند از دستاوردهاي اين تحقيق در زمينه شناسايي عوامل و پي بردن به ميزان و شدت تأثير هر عامل در اثربخشي ارتباطات استفاده كنند.

از مهم‌‌‌‌ترين مشكلات در انجام اين تحقيق كمبود افراد ذي‌صلاح در جامعه تحقيق، عدم وجود توافق كامل در اجماع رأي در روش دلفي و پراكندگي جغرافيايي پاسخ‌دهندگان را برشمرد. در انجام اين تحقيق امكان استفاده از ابزارهاي تجزيه و تحيل ديگري نظير فنون استنباطي يا تحليل هم‌بستگي نيز امكان‌پذير بود. اما استفاده از فنون تحليل عاملي نتايح بسيط و جامعي را باتوجه به درنظر گرفتن مجموع روابط بين عوامل درنظر مي‌گيرد. البته اين نوع تحقيقات را مي‌توان با استفاده از روش‌هاي كيفي نيز به انجام رساند كه مستلزم وقت و هزينه بسيار بالاتري است.

 

 

 

منبع: نشريه مديريت مطالعات مديريت بهبود و تحول