کاهش چشمگیر تعداد قرارداد‌ها و به تبع آن کاهش هزینه‌ مناقصات

کاهش چشمگیر تعداد قرارداد‌ها و به تبع آن کاهش هزینه‌ مناقصات اسماعیل علیزاده چکیده رویکرد مبتنی بر خلاقیت و جامع‌نگری می‌تواند به‌عنوان یکی از راهکارهای حل مسایل پیش روی بشر قلمداد شود. استفاده از این تکنیک در رفع مشکلات ناشی از عدم دسترسی به امکانات خاص و متعاقب آن نتیجه‌گیری مناسب براساس امکانات موجود و […]

کاهش چشمگیر تعداد قرارداد‌ها و به تبع آن کاهش هزینه‌ مناقصات

اسماعیل علیزاده

چکیده

رویکرد مبتنی بر خلاقیت و جامع‌نگری می‌تواند به‌عنوان یکی از راهکارهای حل مسایل پیش روی بشر قلمداد شود. استفاده از این تکنیک در رفع مشکلات ناشی از عدم دسترسی به امکانات خاص و متعاقب آن نتیجه‌گیری مناسب براساس امکانات موجود و محدود از بارزه‌های مشخص آن است. طرح‌های منابع آب باتوجه به پیچیدگی‌های خاص خود گاه با کمبود امکانات در جهت اجرای به موقع سریع و اصولی مواجه می‌شوند که باتوجه به تخصیص حجم بالای منابع ارزی به این نوع از پروژه‌ها هرگونه عقب‌ماندگی در پروسه اجرا و برنامه زمان‌بندی تعیین شده می‌تواند خسارت‌های جانی، مادی و زیست‌محیطی غیرقابل جبران را به دنبال داشته باشد. ازاین‌رو، توجه به رویکردهای مناسب طراحی مدیریتی و اجرایی از نیازهای مهم در طرح‌های منابع آب به شمار می‌روند.

مقدمه

با نگاهی جامع و موشکافانه بر چگونگی تبدیل یک خواسته به نیاز و متعاقباً مجموعه اقدامات لازم به‌منظور رفع نیاز به‌وجود آمده، لزوم نگرش کلی و یا به ‌عبارتی، جامع‌نگری در پروسه‌ تعریف پروژه (پروژه‌ها) و انجام عملیات ساختمان آن پروژه (پروژه‌ها) را بیش از پیش نمایان می‌سازد. تسریع در تدوین طرحی اصولی منطبق با نیازها، تعجیل حسابگرانه در انتخاب پیمانکار طرح و نهایتاً تضمین کیفیت کار منطبق بر استانداردهای جاری، نیازمند داشتن دانش کافی، درک صحیح مسأله و سوق دادن امور به آن سمت‌وسو خواهد بود. آشنایی با متد مدیریت پروژه از ملزومات رسیدن به اهداف تعیین شده در این روش است، چراکه تفکیک و تعیین مرز میان مدیریت پروژه‌های کلان با مدیریت کلان پروژه‌ها، شرایط را بسیار سخت و گاه گمراه‌کننده خواهد کرد. در کلان‌نگری پروژه‌ها، اساس بر پایه نیاز مشترک بوده و می‌طلبد که جامع‌نگری سرلوحه تصمیمات باشد. این درحالی است که مدیریت پروژه‌های کلان نگاهی تک‌بعدی به هر نیاز دارد و این امر مواردی را که در آنها زمان به‌عنوان عاملی مهم و تأثیرگذار مدنظر باشد، با چالش جدی مواجه خواهد کرد. از این‌رو نگرش کلان پیمانی به جای تک پیمانی، می‌تواند به‌عنوان یک رهیافت جامع و بنیانی تعریف و به‌کار برده شود.

درباره استان آذربایجان‌غربی و شرکت آب و فاضلاب روستایی

استان آذربایجان‌غربی در شمال‌غربی ایران قرار دارد و از شمال به جمهوری آذربایجان و ترکیه، از مغرب به کشورهای ترکیه و عراق، از شرق به استان آذربایجان شرقی و استان زنجان و از جنوب به استان کردستان محدود است. استان آذربایجان‌غربی با احتساب دریاچه ارومیه سیزدهمین استان بزرگ کشور محسوب می‌شود و ۲,۲۵ درصد مساحت کل کشور را تشکیل می‌دهد. براساس آخرین تقسیمات کشوری (در زمان نگارش مقاله)، شهرستان‌های ارومیه، بوکان، پیرانشهر، تکاب، خوی، سردشت، سلماس، شاهین دژ، ماکو، مهاباد، میاندوآب، نقده، سیه‌چشمه، پلدشت و چایپاره مجموع شهرستان‌های استان آذربایجان‌غربی را تشکیل می‌دهند. جمعیت استان آذربایجان‌غربی طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، دو میلیون ۸۷۳هزارو ۴۵۹ نفر است. از این تعداد ۵۲,۶۸ درصد د نقاط شهری و ۴۷,۳۱ درصد در نقاط روستایی سکونت داشته و بقیه غیرساکن بوده‌اند. استان آذربایجان‌غربی یکی از مناطق کوهستانی کشور است و توپوگرافی متنوع و گسترده‌ای دارد.

براساس ساختار طبیعی استان، اکوسیستم‌های ویژه‌ای از ترکیب گیاهان در سطوح مختلف پوشش گیاهی در سطوح مختلف توپوگرافی به وجود آمده است که اهم آنها به شکل جنگل‌ها و مراتع خودنمایی می‌کنند. این استان عمدتاً تحت تأثیر جریان هوای مرطوب اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه است، ولی در برخی از ماه‌های زمستان، توده هوای سردی از اطراف شمال، هوای مدیترانه‌ای آن را متأثر کرده و موجب کاهش قابل توجه دما می‌شود.

برخورداری از آب آشامیدنی سالم و بهداشتی برای هر انسانی از حقوق مسلم و به عنوان ضروری‌‌ترین نیاز آنان به‌شمار می‌رود. در این‌خصوص اقدامات چشمگیری بعد از انقلاب اسلامی به عمل آمده است: علاوه بر آن ادامه بهره‌برداری و حفاظت از سرمایه‌گذاری به عمل آمده و استفاده بهینه از پروژه‌ها همواره با مشکل ملموس مواجه بوده است و به همین منظور نگهداری، بهره‌برداری، توسعه و بازسازی، مرمت و ایجاد تأسیسات مربوط به تأمین آب آشامیدنی روستا‌ها اعم از تصفیه‌خانه، خطوط انتقال، مخازن، سیستم‌های کنترل و دفع بهداشتی فاضلاب در هر استان بر عهده شرکت آب و فاضلاب روستایی است.

در راستای کاهش تصدی‌گری دولت و حذف وظایف موازی، تدابیر لازم در جهت ادغام وزارتخانه‌های جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی در سال ۱۳۷۹ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید که شرکت‌های فوق‌الذکر به وزارت جهاد کشاورزی وابسته شدند. نهایتا در تاریخ ۲۵/۴/۸۱ کلیه وظایف و اختیارات نیروی انسانی، امکانات، تمهیدات. اعتبارات مربوط به شرکت‌های آب و فاضلاب روستایی از وزارت جهاد کشاورزی منتزع و به وزارت نیرو منتقل شد.

بررسی روند تکاملی واگذاری و انجام پروژه در شرکت آب و فاضلاب روستایی آذربایجان‌غربی

در یک بیان کلی روش‌های انجام پروژه را می‌توان به دو طیف سنتی و مدرن دسته‌بندی کرد. مبنای روش سنتی معطوف بر انجام پروژه به صورت امانی توسط خود سازمان خواهد بود که در آن طراحی، اجرا، نظارت و تحویل پروژه توسط ارکان همان نهاد صورت می‌پذیرد.

گسترش نیازهای فرانهادی و نیاز به تعاملات خارج از سازمان، شرکت را بر آن داشت تا با نگاهی متفاوت‌تر از آن‌چه که به آن می‌پرداخت، به مسأله بنگرند. افزایش تعداد پروژه‌ها، تکاپوی جذب و خرج اعتبارات، کمبود نفرات متخصص و عوامل دیگر همه باعث بروز نگرشی جدید در نحوه پرداختن به پروژه‌ها شد.

در این اثنا تدقیق برنامه زمان‌بندی، متناسب با شرایط زمانی برای بهره‌برداری از پروژه‌ها، تدوین قراردادهای همسانی که در آن به شرح خدمات و وظایف در قالب شرایط عمومی و خصوصی پیمان‌ها پرداخته شد بود، انجام شد و نهایتاً سیر تکاملی این دیدگاه در سال ۱۳۸۷ با تغییر مدیریت شرکت، شکل و روی کنونی به خود گرفت و محوریت از «پیمان تک پروژه‌ای» (تعدد پیمان‌ها) به «مدیریت کلان پیمانی» تغییر یافت.

اساس تفکر در شرکت آب و فاضلاب روستایی آذربایجان‌غربی بر مبنای نقش تأثیرگذار کارفرما و زمان در بهبود کمی و کیفی کار‌ها بنیان نهاده شده است. به عبارتی شناخت نیاز‌ها و توانمندی خود کارفرما در مراحل نخستین تعریف هر پروژه، چگونگی انجام آن به بهترین نحو ممکن را نیز سبب خواهد شد.

واگذاری پروژه در قالب قرارداد تک پیمانی (تک روستایی)

تعریف و تدقیق نیاز‌ها و متعاقب آن تدوین چگونگی واگذاری طرحی که براساس آن بتوان امور درنظر گرفته شده را پیش برد، در ابتدایی و عادی‌‌ترین حالت خود به وسیله آماده‌سازی مقدمات برگزاری مناقصه میسر خواهد شد. در این روش تعداد مناقصات بر حسب تعداد پروژه تعیین می‌شوند و روشن است در حالت ذکر شده، به ازای هر جزء از پروژه‌ آبرسانی روستایی قرارداد مجزایی منعقد می‌شد. این نوع قرارداد به نام پیمان تک پروژه‌ای جزو قرارداد تک پیمانی ذکر می‌شود. باتوجه به موارد ذکر شده فوق و با استناد به اجرای تعداد ۱۵۲ قرارداد بین سال‌های ۷۸ تا ۸۹، طبیعی است اگر اجرای پروژه‌ها با این منوال پیش گرفته می‌شد، بایستی قریب به تعداد ۴۳۰ مناقصه برگزار و به مراتب از آن بیش‌تر، پیشنهاد بررسی می‌شد.

بررسی مسایل پیش روی قراردادهای تک پیمانی (تک روستایی)

در صورت واگذاری پروژه‌ها به صورت تک روستایی تعداد پیمانکاران و قرارداد‌ها افزایش می‌یافت و این امر موجب می‌شد سیستم با چالش‌های زیر مواجه شود:

– رسیدگی به صورت‌وضعیت و اسناد مالی به تعداد زیاد

– اتلاف زمان دستگاه نظارت و مشاور برای برگزاری جلسات متعدد با پیمانکاران

– ورود پیمانکاران رتبه ۵، پیمانکاران محلی و غالباً بی‌تجربه به سیستم

– افزایش برگزاری مناقصه و انتخاب پیمانکار

– تحویل اجزای پروژه توسط پیمانکار مربوطه و عدم حصول اطمینان از عملکرد صحیح کل پروژه.

– شناسایی مسایل و انتخاب راه‌حل‌های مناسب

نخستین گام در تعریف شرح دقیق خدمات، تفکیک مبتنی بر واقعیت‌ها نیاز‌ها به‌صورت تعاملی با ذی‌نفعان خدمات هر سازمانی است. طبیعی است شناخت توانمندی و کاستی‌ها، مقدمات گسترش تعالی سازمانی را سبب خواهد شد.

شناسایی مسایل حادث از نوع هر نگرشی و عملکردهای به‌وجود آمده از آن، به انتخاب بهترین راه‌حل‌‌ها منتهی خواهد شد. از این‌رو اولین گام در انتخاب فرایند واگذاری پیمان‌ها، درک این مسأله است که در قراردادهای تک پروژه‌ای به دلیل ریزبودن پروژه‌ها و پایین بودن تقاضای پیمانکار برای تأمین مصالح پروژه‌ها، مشکلات تأمین به‌موقع مصالح، درخواست تشکیل کمیسیون سنگ، تحویل موقت و قطعی و… برای سازمان موجب می‌شود تا غالباً پیمانکارانی که از لحاظ مالی و فنی در سطح مطلوبی قرار نداشته، برنده مناقصه شوند. باتوجه به مطالب فوق، در شرکت آب و فاضلاب روستایی آذربایجان‌غربی تصمیم گرفته شد با افزایش مبالغ مناقصات، از پیمانکاران با رتبه بالاتر و فنی‌تر در چرخه‌ فعالیت‌های شرکت استفاده شود تا از این طریق اهداف دولت که کاهش تعداد کارمندان، هزینه‌ها و تسریع در اجرای پروژه‌ها است، تأمین شود.

مراحل اجرای انجام مناقصات کلان پیمانی در شرکت آب و فاضلاب روستایی آذربایجان‌غربی

بعد از تصویب واگذاری پیمان‌ها به صورت کلان، تحقق این امر مستلزم تدوین یک پروسه ضابطه‌مند و منسجم از رخدادهایی بود که ضرورت توالی انجام آنها مهم می‌نمود تا این کار به ترتیب زیر انجام شود:

– تهیه اسناد مناقصه و برآورد مالی تقریبی از پروژه‌های پیش‌بینی شده برای موقعیت مکانی و مدت زمان مورد نظر در قرارداد پیمانکار.

– ارزیابی پیمانکاران

– انجام مناقصه

– انعقاد قرارداد با پیمانکار

– ابلاغ تدریجی و مرحله به مرحله پروژه به پیمانکار جهت اجرا.

– بررسی و سنجش تجربه واگذاری پروژه‌ها به‌صورت کلان پیمانی

با بررسی تأثیرات اجرای کلان پیمانی در پیشبرد و همچنین بهبود شرایط پروژه‌ها استفاده از این روش با مزیت‌هایی همراه است. ازجمله این محاسن می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

با کاهش تعداد پیمانکاران، تعداد مکاتبات و جلسات نیز کاهش یافته و به تبعیت از آن نیروی انسانی درگیر به پروژه نیز کاهش می‌یابد.

ارتقای کیفی پروژه‌ها

زمانی که برای اجرای پروژه‌ها از پیمانکاران رتبه بالا و باتجربه استفاده می‌شود، باتوجه به امکانات بالا و نیروی انسانی ماهر پیمانکار، کیفیت اجرای کار نیز بالا می‌رود.

مشکل تأمین مصالح در پروژه‌های روستایی باتوجه به کوچک بودن پروژه‌ها و پایین بودن مصرف و تنوع مصالح، به صورت حاد بروز می‌کند که در اجرای پروژه‌ها به صورت تجمیعی و خرید مصالح به‌صورت یک‌جا این مشکل حل می‌شود.

زمانی که ماشین‌آلات و نیروی انسانی پیمانکار به تعداد کافی و تمام وقت در محل اجرای پروژه‌ها آماده است، اجرای پروژه‌های کوچک به سرعت و درموقع مقرر انجام می‌شود. درصورتی که در حالت قبلی بایستی برای همان کار، فرایند انتخاب پیمانکار انجام شود.

– کاهش حجم صورت‌وضعیت‌ها و سهولت کنترل آن‌ها

– آزاد کردن وقت پرسنل جهت اندیشیدن و مدیریت مسایل و مشکلات موجود

شایان ذکر است که این نوع تفکر، محصول نگرش درون‌سازمانی و در رأس آن مدیریت شرکت بوده که بعد از بررسی‌های کارشناسی و رایزنی در خود شرکت مورد تصویب و به اجرا گذارده شد.

تجربه کلان پیمانی و مخاطبان اصلی آن

فراخور ماهیت، توانمندی و نیازهای مختلف سازمان‌هایی که تعداد پروژه‌های آنها زیاد و البته به لحاظ حجمی کوچک بوده، علی‌الخصوص در پروژه‌های روستایی و به استناد نتایج کاربرد آن در حوزه فعالیت‌های آب و فاضلاب روستایی آذربایجان‌غربی، استفاده از متدولوژی کلان پیمانی می‌تواند بسیار مثمرثمر واقع شود، بدین صورت که مدیریت پروژه‌ها توسط عوامل کارفرما و مشاور به سهولت انجام می‌گیرد. مخاطب اصلی این روش می‌توانند مدیرانی باشند که با پیمانکاران و مشاوران زیادی سر و کار دارند. استفاده از این تجربه به ایشان کمک می‌کند با فراغت خیال به سایر امور رسیدگی کنند.

نتیجه‌گیری

با کاربرد روش ارجاع به پیمانکار به صورت تجمیعی در پروژه‌های روستایی نتایج ذیل حاصل شد:

– کاهش چشمگیر تعداد قرارداد‌ها و به تبع آن کاهش هزینه‌ مناقصات

– کاهش مدت زمان ارجاع کار به پیمانکاران

– کاهش نیروی انسانی کارفرما و مشاور

– کاهش مکاتبات و تشکیل جلسات که با کاهش تعداد پیمانکاران محقق شد.

حذف قراردادهای کوچک با مبالغ پایین که عمدتاً با پیمانکاران محلی صورت می‌گرفت و بیش‌ترین وقت عوامل کارفرما را به خود اختصاص می‌داد و کیفیت کار نیز پایین بود.

استفاده از پیمانکاران رتبه بالاتر با توان مالی و امکانات زیاد و دارای تجربه.

ارتقای کیفی پروژه‌ها با توجه به استفاده پیمانکار از ماشین‌آلات مناسب و نیروی انسانی ماهر که در کارهای کوچک فراخور توانایی‌های فنی و سخت‌افزاری غالب پیمانکاران کوچک، این کار میسر نیست.

– یکپارچگی در اجرای پروژه‌ها و تحویل موقت اجرای پروژه‌ها به‌صورت یک‌جا.

– مدیریت برنامه زمانی اجرای پروژه‌ها.

– بهره‌گیری بهتر از خدمات مهندسان مشاور

– مدیریت بر خرید و توزیع مصالح پروژه‌ها

باتوجه به ابلاغ تدریجی پروژه‌ها به پیمانکاران ابلاغ و اجرای پروژه‌های فورس ماژور به سهولت و در حداقل زمان ممکن انجام شود.

تا به حال باتوجه به رتبه‌بندی پیمانکاران در رشته‌های مختلف مثلا احداث خط انتقال نیرو و احداث پست برق و حفاری چاه‌ها بالاجبار قرارداد‌ها به صورت جداگانه منعقد می‌شد. با پیش‌بینی تدابیر لازم، در آینده نزدیک امکان انعقاد قرارداد به‌صورت کلی مقدور خواهد شد.

 

منبع: منتشر شده در هشتمین کنفرانس بین‌المللی مدیریت