توانمندسازي پيمانكاران با بهره‌گيري از مديريت زنجيره تأمين

  پيام مسعودي‌فر پويان مسعودي‌فر   چكيده در رقابت‌هاي داخلي يا بين‌المللي پيمانكاران، توان اجرايي يا قدرت مالي پيمانكار به تنهايي تضمين كننده موفقيت در اجراي پروژه نيست، بلكه برنامه‌ريزي براي تأمين و تداركات منابع و موجودي‌‌ها (مصالح، كالا‌ها و اجناس) و نحوه تأمين آن‌‌ها نيز نقش مهمي را دارا است. برآورده ساختن نيازمندي‌هاي اصلي […]

 

پيام مسعودي‌فر

پويان مسعودي‌فر

 

چكيده

در رقابت‌هاي داخلي يا بين‌المللي پيمانكاران، توان اجرايي يا قدرت مالي پيمانكار به تنهايي تضمين كننده موفقيت در اجراي پروژه نيست، بلكه برنامه‌ريزي براي تأمين و تداركات منابع و موجودي‌‌ها (مصالح، كالا‌ها و اجناس) و نحوه تأمين آن‌‌ها نيز نقش مهمي را دارا است. برآورده ساختن نيازمندي‌هاي اصلي پروژه‌اي‌‌: كيفيت، هزينه و زمان تعيين شده با استفاده از مباني و مفاهيم مديريت زنجيره‌اي تأمين مي‌تواند زمينه‌ساز مديريتي يكپارچه در ساختار سازماني شركت پيمانكاري بوده و نظارت و كنترل هماهنگ تمام فعاليت‌هاي پيمانكار را برداشته باشد. در اين مقاله با بهره‌گيري از تجارب نويسندگان در زمينه استفاده از مديريت زنجيره تأمين در پروژه به ارايه اثربخشي و كارايي مديريت زنجيره تأمين در توانمندسازي پيمانكاران با ايجاد ارتباط ميان جريان‌هاي تأمين مواد و مصالح، جريان‌هاي مالي و جريان‌هاي اطلاعاتي در شركت‌هاي پيمانكاري پرداخته مي‌شود. همان‌طور كه مي‌دانيم در فرايند تأمين كالا درصد وزني بالايي را در پروژه‌ها به خود اختصاص مي‌دهد لذا در اين مقاله به زنجيره تأمين خريد مصالح و تجهيزات در فرايند اجراي پروژه‌ها توجه بيش‌تري شده است.

كليد واژه‌‌: مديريت، زنجيره تأمين، شركت‌هاي پيمانكاري، توانمندسازي

 

 مقدمه

در فعاليت‌هاي پروژه‌اي، زنجيره تأمين بخشي از فرايند مديريت تداركات است. مديريت تداركات پروژه، توصيف‌گر فرآيندهاي مورد نياز براي فراهم كردن كالا و خدمات مورد نياز پروژه بوده و شامل برنامه‌ريزي و كنترل تداركات، مديريت مدارك تجهيزات، برنامه‌ريزي تقاضا و درخواست، انتخاب منبع، مديريت و ارزيابي طرف‌هاي قرارداد دست دوم آن‌هاست. در بازار رقابتي موجود، بنگاه‌هاي اقتصادي و توليدي با هدف دست‌يابي به مزيت يا مزاياي رقابتي و سهم بارز بيش‌تر علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلي نيازمند مديريت و نظارت بر تداركات منابع و تأمين‌كنندگان مرتبط خارج از سازمان هستند.

براساس، فعاليت‌هايي نظير برنامه‌ريزي عرضه و تقاضا، تهيه مواد و مصالح تجهيزات مورد استفاده در پروژه، ماشين‌آلات مورد نياز جهت انجام پروژه و خدمات نگهداري كالا، كنترل موجودي، توزيع كنترل كيفيت و خدمات دوره تضمين كه قبلاً همگي در سطح شركت انجام مي‌شده اينك در بسياري از موارد به خارج از سازمان برون‌سپاري مي‌شوند. مسأله كليدي در يك زنجيره تأمين، مديريت و كنترل هماهنگ تمامي اين فعاليت‌ها به طريقي است كه مشتريان (كارفرمايان) بتوانند خدمت قابل اطمينان و سريع را با كيفيت خواسته شده با حداقل هزينه دريافت كنند. اين امر در شركت‌هاي پيمانكاري اهميت دو چنداني دارد زيرا از يك سو تنوع مواد، مصالح، خدمات، تجهيزات و ماشين‌آلات مورد نياز لزوم مديريت زنجيره تأمين را دو چندان مي‌كند و از سوي ديگر ماهيت موقتي بودن پروژه مديريت زنجيره تأمين را با پيچيدگي‌هايي مواجه مي‌سازد. همچنین لزوم استفاده بيشينه از توان داخلي به‌ويژه در شرايط تحريم راهي به‌جز مديريت زنجيره تأمين ندارد كه امكاني دوسويه براي تأمين كنندگان و پيمانكاران فراهم مي‌كند.

تاريخچه مديريت زنجيره تأمين

در دو دهه ۶۰ و ۷۰ ميلادي، سازمان‌ها براي افزايش توان رقابتي خود تلاش مي‌كردند تا با استاندارد‌سازي و بهبود فرايندهاي داخلي خود محصولي با كيفيت بهتر و هزينه كم‌تر توليد كنند. در آن زمان تفكر غالب اين بود كه مهندسي و طراحي قوي و نيز عمليات توليد منسجم و هماهنگ، پيش‌نياز دستيابي به خواسته‌هاي بازار و در نتيجه كسب سهم بازار بيش‌تر است. به همين دليل سازمان‌ها تمام تلاش خود را بر افزايش كارآيي معطوف مي‌كردند.

در دهه ۸۰ ميلادي با افزايش تنوع در الگوهاي مورد نياز مشتريان، سازمان‌ها به‌طور فزاينده‌اي به افزايش انعطاف‌پذيري در خطوط توليد و توسعه محصولات جديد براي ارضاي نيازهاي مشتريان علاقه‌مند شدند. در دهه ۹۰ ميلادي، به‌همراه بهبود در فرايندهاي توليد و به‌كارگيري الگوهاي مهندسي مجدد، مديران بسياري از صنايع دريافتند كه براي ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرآيندهاي داخلي و انعطاف‌پذيري در توانايي‌هاي شركت كافي نيست، بلكه تأمين كنندگان قطعات و مواد نيز بايد موادي با بهترين كيفيت و كم‌‌ترين هزينه توليد كنند و توزيع‌كنندگان محصولات نيز بايد ارتباط نزديكي با سياست‌هاي توسعه بازار توليد كننده داشته باشند. با چنين نگرشي، رويكردهاي زنجيره تأمين، بسياري از فعاليت‌هاي اساسي مديريت زنجيره با روش‌هاي در حال انجام است.

 

زنجيره تأمين و مديريت زنجيره تأمين

زنجيره تأمين، بر تمام فعاليت‌هاي مرتبط با جريان و تبديل كالا‌ها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحويل به مصرف‌كننده نهايي و نيز جريان‌هاي اطلاعاتي مرتبط با آن‌‌ها مشتمل مي‌شود. به‌طور كلي، زنجيره تأمين زنجيره‌اي است كه همه فعاليت‌هاي مرتبط با جريان كالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل كالاي نهايي به مصرف كننده را شامل مي‌شود. به موازات جريان كالا دو جريان ديگر كه يكي جريان اطلاعات و ديگري جريان منابع مالي و اعتبارات است نيز حضور دارد.

مديريت زنجيره تأمين عبارت است از فرآيند برنامه‌ريزي، اجرا و كنترل عمليات مرتبط با زنجيره تأمين در بهينه‌‌ترين حالت ممكن. مديريت زنجيره تأمين دربرگيرنده تمامي جابه‌جايي‌‌ها و ذخيره مواد اوليه، موجودي در حين كار و محصول تمام شده از نقظه شروع اوليه تا نقطه پايان مصرف است.

مديريت زنجيره تأمين يك رويكرد يكپارچه براي برنامه‌ريزي و كنترل مواد و اطلاعات است كه از تأمين كنندگان تا مشتريان‌ (كارفرمايان) جريان دارد همان‌گونه كه در بخش‌هاي مختلف درون سازمان جريان دارد. مديريت مؤثر زنجيره تأمين منافع بيشماري دارد، عموما منافع مديريت مؤثر زنجيره تأمين شامل موجودي‌هاي پايين‌تر، هزينه‌هاي كم‌تر، بهره‌وري بالاتر، توانايي بهبود يافته براي پاسخ به نوسانات تقاضا، زمان‌هاي تحويل كوتاه‌تر، سود بيش‌تر و وفاداري بيش‌تر مشتري است. بنابراين مي‌بايست به مديريت زنجيره تأمين اهميت خاصي داد و در نظام مديريت سازمان جايگاه مناسبي براي آن در نظر گرفت. عناصر و اجزاي مديريت زنجيره تأمين را مي‌توان مشتمل بر مشتريان، پيش‌بيني، طراحي كردن، پردازش كردن، موجودي، خريد، مكان‌يابي و پشتيباني دانست. براي آن‌كه يك شركت به اهداف استراتژيك خود دست يابد مي‌بايست عامل نابودي مديريت زنجيره تأمين يعني عدم‌اطمينان را کنترل كند. اين امر مستلزم شناسايي و درك علل عدم‌اطمينان، تعيين اين عدم‌اطمينان چطور بر ساير فعاليت‌ها در بالا و پايين زنجيره تأمين اثر مي‌گذارد و سپس تنطيم رويه‌ها و روش‌هايي براي كاهش يا حذف آن است.

دلايل اصلي و عمده‌اي براي واگذاري فعاليت‌ها به بيرون از سازمان كه مديريت شبكه و زنجيره تأمين را شكل مي‌دهد را مي‌توان به شرح زير بيان نمود‌‌:

 

         منابع آزاد براي سرمايه‌گذاري

         بهبود تمركز سازمان

         بالا بردن امكان دسترسي به وجوه سرمايه

         كاهش هزينه عملياتي

         كاهش مخاطره

         ۶رهايي از كمبود منابع داخلي و غيرقابل دسترس.

 

۵ جزو اصلي مديريت زنجيره تأمين عبارتند از‌‌:

۱- برنامه‌‌: برنامه بخش استراتژيك مديريت زنجيره تأمين است. شما براي مديريت همه منابعي كه براي برآورده ساختن تقاضاي مشتري به‌كار مي‌روند به استراتژي نياز داريد. توسعه مجموعه معيارهاي ارزيابي براي نظارت بر كارآيي، كاهش هزينه و تحويل با كيفيت بالاي زنجيره تأمين، بخش اعظمي از برنامه‌ريزي را تشكيل مي‌دهند.

۲- منبع‌‌: تأمين كنندگاني را انتخاب كنيد كه كالا‌ها و خدمات مورد نياز شما براي ساخت محصول يا ارايه خدمت را تحويل خواهند داد. فرايندهاي قيمت‌گذاري، تحويل و پرداخت را توسعه دهيد و متريك‌هايي را براي نظارت و بهبود رابط با تأمين‌كنندگان بسازيد. و اين فرايند‌ها را در مديريت موجودي‌ كالا‌ها و خدمات دريافتي از تأمين‌كنندگان نظير دريافت محموله و شناسايي آنان به‌كار گيريد.

۳- ساخت‌‌: در اين گام فعاليت‌هاي مورد نياز براي توليد، آزمايش، بسته‌بندي و آماده‌سازي براي تحويل صورت مي‌گيرند.

۴- تحويل‌‌: بخشي كه به لجستيك نيز معروف است. هماهنگي دريافت سفارشات مشتريان، توسعه شبكه‌اي از انبارها و راه‌اندازي سيستم صورتحساب براي پرداخت‌ها، اين بخش را تشكيل مي‌دهند.

۵- بازگشت‌‌: بخش مشكل‌آفرين زنجيره تأمين، ساخت شبكه‌اي براي دريافت نواقص و محصولات برگشتي از مشتريان و پشتيباني از مشترياني كه با محصول تحويلي مشكل داشته‌اند، است.

 

برنامه‌ريزي منابع پروژه

بر مبناي استاندارد PMBOK برنامه‌ريزي منابع پروژه به‌عنوان بخشي از مجموعه فرايندهاي گروه فرايند برنامه‌ريزي پروژه به‌شمار مي‌رود و با فرايندهاي برنامه‌ريزي زمان پروژه و برنامه‌ريزي تداركات پروژه ارتباط تنگاتنگي دارد. در برنامه‌ريزي منابع پروژه‌ها، مي‌توان از روش برنامه‌ريزي موجي غلتان استفاده كرد به اين نحو كه اقلامي كه مي‌توان براي آن‌‌ها برنامه‌ريزي سالانه انجام داد، به‌طور سالانه و اقلامي كه نمي‌توان براي آن‌‌ها برنامه‌ريزي سالانه انجام داد و نياز به برنامه‌ريزي‌هاي ميان‌مدت و بلندمدت دارند در بازه‌هاي زماني متناسب برنامه‌ريزي شوند.

در پروژه همواره منابع متنوعي مورد استفاده قرار مي‌گيرند كه بسياري از آن‌‌ها سهم ريالي زيادي از پروژه را به خود اختصاص نداده و كنترل آن‌‌ها نيز براي تيم مديريت پروژه اهميت چنداني نداشته بلكه بيش‌تر موجب اتلاف وقت خواهند بود، لذا نخستين گام بايد منابع عمده‌اي كه برنامه‌ريزي و كنترل آن‌‌ها براي تيم مديريت پروژه داراي اهميت است شناسايي شوند. اين منابع -كه در شركت‌هاي پيمانكاري شامل ۳ گروه «مصالح»، «نيروي انساني» و «تجهيزات و ماشين‌آلات» است- را مي‌توان در فهرستي با عنوان «فهرست منابع عمده پروژه» مدون ارايه داد.

در يك تقسيم‌بندي كلي، منابع هر سازمان را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد‌‌:

–  منابع استراتژيك

–  منابع ضروري غيراستراتژيك

منابع استراتژيك، به منابع با ارزش بالايي اطلاق مي‌شوند كه شايستگي‌هاي پايه‌اي شركت خريدار را رقم زده و در متنوع‌سازي محصولات آن شركت نقش بالقوه‌اي ايفا مي‌كنند. در مقابل، منابع ضروري اما غيراستراتژيك، به منابعي اطلاق مي‌شوند كه مشخصه مهمي در خلق تمايز در محصولات ايجاد نمي‌كنند. منابع غيراستراتژيك در دو بعد كليدي با منابع استراتژيك تفاوت دارند‌‌:

–  نياز به سرمايه‌گذاري در خصوص رابطه‌‌

–  ارزش افزوده اجزا

در مورد منابع ضروري اما غيراستراتژيك، سطح وابستگي محدودي بين خريدار و تأمين كننده وجود داشته و به هماهنگي چنداني نياز نيست. در نتيجه، نياز كمي به سرمايه‌گذاري در خصوص رابطه احساس مي‌شود وي از طرفي، ارزش افزوده‌اي كه چنين منابعي براي خريدار به ارمغان مي‌آورند، به نسبت پايين‌تر از منابع استراتژيك است. بنابراين، مي‌توان گفت كه منابع غيراستراتژيك، توانمندي كم‌تري براي تحت تأثير قراردادن هزينه يا ارزش محصولات نهايي خريدار دارند.

 

فرايندهاي اصلي مديريت زنجيره تأمين

مديريت زنجيره تأمين داراي ۳ فرايند عمده مديريت اطلاعات، مديريت لجستيك و مديريت ارتباطات است.

مديريت اطلاعات‌‌: امروزه نقش، اهميت و جايگاه اطلاعات براي همگان بديهي است. گردش مناسب و انتقال صحيح اطلاعات باعث مي‌شود تا فرايندها، مؤثرتر و كاراتر گشته و مديريت آن‌‌ها آسان‌تر گردد. در بحث زنجيره تأمين – همان‌طور كه گفته شد- اهميت موضوع هماهنگي در فعاليت‌ها، بسيار حايز اهميت است. اين نكته در بحث مديريت اطلاعات در زنجيره، مديريت سيستم‌هاي اطلاعاتي و انتقال اطلاعات نيز صحت دارد. مديريت اطلاعات هماهنگ و مناسب ميان شركا باعث خواهد شد تا تأثيرات فزاينده‌اي در سرعت، دقت، كيفيت و جنبه‌هاي ديگر وجود داشته باشد. مديريت صحيح اطلاعات هماهنگي بيش‌تر در زنجيره خواهد شد. به‌طور كلي در زنجيره تأمين، مديريت اطلاعات در بخش‌هاي مختلفي تأثيرگذار خواهد بود كه برخي از آن‌‌ها عبارتند از‌‌:

مديريت لجستيك (انتقال، جابه‌جايي، پردازش و دسترسي به اطلاعات لجستيكي براي يكپارچه‌سازي فرايندهاي حمل‌ونقل، سفارش‌دهي و ساخت، تغييرات سفارش، زمان‌بندي توليد، برنامه‌هاي لجستيك و عمليات انبارداري) تبادل و پردازش داده‌ها ميان شركا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فني، سفارشات و…‌) جمع‌آوري و پردازش اطلاعات براي تحليل فرايند منبع‌يابي و ارزيابي، انتخاب و توسعه تأمين‌كنندگان‌‌؛ جمع‌آوري و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و… براي پيش‌بيني روند بازار و شرايط آينده عرضه و تقاضا‌‌؛ ايجاد و بهبود روابط بين اعضاي زنجيره تأمين است.

چنان‌چه پيداست، مديريت اطلاعات و مجموعه سيستم‌هاي اطلاعاتي زنجيره تأمين مي‌تواند روي بسياري از تصميم‌گيري‌هاي داخلي بخش‌هاي مختلف زنجيره تأمين مؤثر باشد كه اين موضوع حاكي از اهميت بالاي اين مؤلفه در مديریت زنجيره تأمين است.

مديريت لجستيك‌‌: موضوع لجستيك بخش فيزيكي زنجيره تأمين را دربر مي‌گيرد. اين بخش كه كليه فعاليت‌هاي فيزيكي از مرحله تهيه ماده خام تا محصول نهايي شامل فعاليت‌هاي حمل‌ونقل، انبارداري، زمان‌بندي مصرف و… را شامل مي‌شود، بخش نسبتاً بزرگي از فعاليت‌هاي زنجيره تأمين را به‌خود اختصاص مي‌دهد. در واقع محدوده لجستيك تنها جريان مواد و كالا نبوده بلكه محور فعاليت‌هاي زنجيره تأمين است كه روابط و اطلاعات، ابزارهاي پشتيبان آن براي بهبود در فعاليت‌ها هستند.

مديريت ارتباطات‌‌: مهم‌‌ترين بخش مديريت زنجيره تأمين به‌خاطر ساخت و فرم آن، مديريت ارتباطات در زنجيره تأمين است. مديريت ارتباطات، تأثير شگرفي بر همه زمينه‌هاي زنجيره تأمين و همچنین سطح عملكرد آن دارد. در بسياري از موارد، سيستم‌هاي اطلاعاتي و تكنولوژي مورد نياز براي فعاليت‌هاي مديريت زنجيره تأمين به سهولت در دسترس بوده و مي‌توانند در يك دوره زماني نسبتاً كوتاه تكميل و به‌كار گمارده شوند. اما بسياري از شكست‌هاي آغازي در زنجيره تأمين، معلول عدم‌شناسايي و انتقال ضعيف انتظارات و توقعات ذي‌نفعان و نتيجه رفتارهايي است كه بين طرفين درگير در زنجيره به وقوع مي‌پيوندد است. علاوه بر اين، اعتماد و ارتباط مطمئن ميان طرفين زنجيره فاكتور مهمي در مديريت موفق زنجيره تأمين است، به‌گونه‌اي كه در توسعه هر زنجيره تأمين يكپارچه، توسعه اطمينان و اعتماد در ميان طرفين و قابليت اطمينان براي آن‌‌ها از عناصر بحراني و مهم براي نيل به موفقيت است.

 

انواع روش‌هاي برون‌سپاري و تأمين كالا/خدمات

تحليل ساخت يا خريد نوعي تكنيك عمومي مديريت و بخشي از فرآيند برنامه‌ريزي خريد محسوب مي‌شود كه از آن مي‌توان براي پاسخ به اين پرسش مديريتي استفاده نمود كه آيا تأمين كالا/خدمات مورد نظر توسط تيم پروژه از نقطه نظر فني، مالي و زماني به صرفه است يا خير؟ در صورت منفي بودن پاسخ و لزوم تأمين از منابع خارج از سازمان پروژه مي‌توان از روش‌هاي همچون خريد، اجاره و يا اجاره به شرط تمليك استفاده نمود. هرگونه محدوديت بودجه‌اي فني و زماني پروژه بايد در تصميمات مربوط به ساخت، خريد يا اجاره لحاظ شود. ابتدا پس از بررسي امكان تأمين از داخل سازمان از نقطه نظر فني و زماني، چنان‌چه تصميم به برون‌سپاري گرفته شد، در گام بعدي، با توجه به محدوديت‌هاي مالي پروژه امكان‌پذيري خريد يا اجاره مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

استفاده از مديريت زنجيره تأمين با توجه به ايجاد ارتباط ميان اين فرايند‌ها ضمن ايجاد يكپارچگي و تمركز عملياتي و فكري از دوباره‌كاري و انجام كارهاي موازي در شركت جلوگيري مي‌كند.

 

ارزيابي تأمين‌كنندگان

با توجه به اين‌كه خريد مواد، قطعات، خدمات، تجهيزات و.. با كيفيت مطلوب تأثير مستقيم در كيفيت محصول/خدمات نهايي پروژه دارد، در پروژه‌ها فرايند تأمين‌كنندگان يكي از فرايندهاي مهم زنجيره تأمين است. لذا مي‌بايست، كليه تأمين‌كنندگان اعم از سازندگان، فروشندگان و ارايه دهندگان خدمات پس از شناسايي مورد ارزيابي قرار گيرند و براساس اين ارزيابي‌‌ها توانايي تأمين‌كنندگان در برآورده ساختن نيازمندي‌هاي پروژه مشخص گردد. ارزيابي تأمين كنندگان شامل دو بخش ارزيابي اوليه صلاحيت (انتخاب) و ارزيابي دوره‌اي (ارزيابي عملكرد) است.

 

ارزيابي اوليه‌‌

در مرحله اول، تأمين كنندگان با توجه به ماهت قرارداد و نوع خدمات/محصول با پارامترهاي قيمت كل، توانايي در ارايه تضامين مورد نياز، مسافت (دوري و نزديكي)، بومي بودن، شهرت، خوش‌نامي و تقديرنامه‌هاي دريافتي ار كارفرمايان سابق، سوابق قبلي، مدت سابقه در زمينه كاري مرتبط، داشتن امكانات، تجهيزات و كادر مجرب، داشتن سيستم‌هاي مديريتي، پشتوانه گردش مالي سالانه در دو سال آخر، خلاقيت و نوآوري در ارايه خدمات و داشتن گواهي‌نامه‌هاي معتبر (دسته‌بندي، صلاحيت، سيستم و…‌) مورد ارزيابي قرار مي‌گيرند.

 

ارزيابي دوره‌اي (عملكرد)‌‌

با توجه به استمرار فعاليت تأمين كنندگان، ضروري است اين تأمين كنندگان در بازه‌هاي زماني مشخص مورد ارزيابي دوره‌اي قرار گيرند. پارامترهايي كه مي‌تواند در اين ارزيابي عملكرد مد نظر قرار گيرد شامل (‌و نه محدود به) ميزان تعهد به رفع معايب، انجام فعاليت‌ها مطابق برنامه زمان‌بندي، كيفيت خدمات ارايه شده، نحوه رفتار و عملكرد پرسنل، انعطاف‌پذيري در پذيرش خواسته‌هاي كارفرما، تعداد دعاوي مطرح شده و ميزان افزايش ناشي از آن، ميزان رضايت ساير واحدهاي مرتبط، ميزان دوباره‌كاري‌هاي انجام شده، حمل‌ونقل دسته‌بندي مناسب و خدمات پس از فروش است.

 

تدوين استراتژي براي مديريت زنجيره تأمين

مديريت زنجيره تأمين نيازمند راهبردهايي است كه بتوان براساس آن‌‌ها حركت نمود. بخشي از مديريت زنجيره تأمين در سطح استراتژيك مي‌بايست انجام شود. يك مزيت رقابتي بدون توجه استراتژيك به تأمين‌كنندگان امكان‌پذير نمي‌باشد‌‌‌‌؛ بنابراين ارزش راهبردهاي كلي سازمان در قبال تأمين‌كنندگان مي‌بايست مشخص شود، در اين زمينه نيز لازم است براي مديريت زنجيره تأمين‌كنندگان اقدامات زير صورت پذيرد‌‌‌‌:

–  تدوين استراتژي جامع سازمان در مورد نحوه تأمين‌كنندگان

–  تدوين استراتژي جامع در مورد نحوه تأمين منابع خارج از سازمان

–  تدوين استراتژي جامع در مورد ارزش‌گذاري تأمين‌كنندگان

–  تدوين استراتژي ارتباط ۳جانبه مشتريان، سازمان و تأمين‌كنندگان

–  تدوين استراتژي نحوه مشاركت تأمين‌كنندگان در سياست‌گذاري سازمان

 

مدل‌هاي دوگانه مديريت تأمين‌كنندگان

در منابع آكادميك در مورد چگونگي بهينه‌سازي مديريت تأمين‌كنندگان، تاكنون دو مدل كاملاً متفاوت ارايه شده است‌‌‌‌:

الف) مدل زورمدارانه‌‌‌‌: نگرشي سنتي است كه از نظريه كاهش وابستگي به تأمين‌كنندگان كه منجر به بيشينه شدن توان چانه‌زني مي‌شود، حمايت مي‌كند. كاربرد اصلي اين مدل در استراتژي خريدار براي حفظ تأمين‌كنندگان توأم با پرهيز از هرگونه تعهدي در قبال آن‌‌ها متجلي مي‌شود. مايكل پورتر در توصيف مدل مذكور كه در ايالات متحده به‌عنوان مؤثر‌ترين و كارآمد‌ترين رويكرد مديريت تأمين‌كنندگان پذيرفته شده است، چنين مي‌گويد‌‌‌‌: «هدف در فعاليت خريد، يافتن مكانيسم‌هايي به‌منظور متعادل‌سازي يا فايق آمدن بر توان منابع تأمين است. خريد يك قلم كالا مي‌تواند به نوبت به تأمين‌كنندگان مخفي واگذار شود تا از اين طريق، توان چانه‌زني شركت بهبود يابد.

ب) مدل مشاركتي‌‌‌‌: رويكرد نويني است كه در آن طرفين بر اعتماد به يكديگر تكيه كرده و در واقع با غني كردن سطح اطلاعاتي كه به اشتراك مي‌گذارند، سرمايه‌گذاري قابل توجهي در زمينه مشاركت مي‌آورند. اين امر به نوبه خود، كاهش هزينه‌ها، بهبود كيفيت و تسريع در توسعه محصول را پي خواهد داشت. لازم به توضيح است كه موفقيت شركت‌هاي ژاپني بيش‌تر مرهون برقراري و حفظ روابط با تأمين‌كنندگان در قالب چنين راهبردي است.

 

مقايسه مدل‌هاي زورمدارانه و مشاركتي

مطالعات نشان مي‌دهند كه روابط زورمدارانه در مديريت تأمين‌كنندگان در چند زمينه كليدي با روابط مشاركتي ضديت دارند. اين زمينه‌ها عبارتند از‌‌‌‌:

–  طول مدت قرارداد

–  تداوم رابطه (امكان تجديد قرارداد)

–  سطح به اشتراك گذاري اطلاعات

 

تحليل برخي پيامدهاي دو مدل

اتخاذ هر يك از دو مدل مشاركتي يا زورمدارانه، پيامدهاي متفاوتي را هم براي شركت‌هاي خريدار و هم براي شركت‌هاي تأمين‌كننده در پي خواهد داشت.

در مدل زورمدارانه، سطح به اشتراك‌گذاري تأمين‌كنندگان بين خريداران از مدل مشاركتي بيش‌تر است. اين بدان خاطر است كه در اين مدل به علت عدم‌وجود انحصار در استفاده از يك تأمين كننده خاص توسط يك خريدار خاص، هر خريداري مي‌تواند از هر تأمين كننده‌اي دعوت به همكاري كند ازجمله پيامدهاي اين امر، مي‌توان به موارد زير اشاره كرد‌‌‌‌:

–  به علت دريافت سفارش از چندين خريدار، تأمين‌كنندگان به‌راحتي به تعداد بهينه اقتصادي (تيراژ مطلوب سفارشات) دست خواهند يافت.

–  به‌واسطه كار كردن با چندين خريدار، بسياري از تأمين‌كنندگان مستعد، به وسعت، اندازه و مقياس خريداران ارتقا مي‌يابند.

–  از طرف ديگر در جريان كار با چندين خريدار، ميزان يادگيري تأمين‌كنندگان از خريداران افزايش خواهد يافت.

–  در مقابل، با تلاش براي حفظ منابع تأمين مختلف و سطح بالاي توان چانه‌زني مورد نياز، خريداران به وسعت، اندازه و مقياس تأمين‌كنندگان تنزل مي‌يابند.

اما در مدل مشاركتي، تأمين‌كنندگان سرمايه‌گذاري‌هاي در خصوص رابطه في‌مابين به انجام رسانده و فعاليت‌هاي‌شان را به‌طور نزديك و تنگاتنگي با خريداري كه مشتري اصلي آن‌‌ها محسوب مي‌شود، هماهنگ مي‌كنند. به همين خاطر، خريداران نيز از اختصاص درآمد (ناشي از سفارش) به تأمين‌كنندگان خود لذت مي‌برند. از جمله پيامدهاي اتخاذ اين مدل، مي‌توان به موارد زير اشاره كرد‌‌‌‌:

–  به‌علت انحصاري بودن استفاده تأمين‌كنندگان، آن‌‌ها به‌راحتي به تعداد بهينه اقتصادي دست نخواهند يافت.

–  به‌واسطه كار با يك خريدار (عموماً)، اغلب تأمين‌كنندگان از لحاظ وسعت، اندازه و مقياس كوچك باقي مي‌مانند.

–  در جريان كار با يك خريدار، و سعت يادگيري تأمين‌كنندگان از خريداران كاهش مي‌يابد.

–  در اين مدل تا زماني كه موفقيت خريداران (به‌عنوان مثال، رسيدن به انعطاف‌پذيري در توليد) به تأمين‌گنندگان وابسته باشد، آن‌‌ها از محرك‌هاي بالقوه‌اي جهت مساعدت به تأمين‌كنندگان بهره مي‌جويند.

 

طراحي ساختار اجرايي و عملياتي مديريت زنجيره تأمين

براي طراحي ساختار اجرايي و عملياتي مديريت زنجيره تأمين مي‌بايست در سطح مناسبي از سازمان، ساختاري روان و هماهنگي براي جاري كردن راهبردهاي سازمان در زمينه مديريت زنجيره تأمين ايجاد شود. ساختار اجرايي زنجيره تأمين را مي‌توان با تشكيل و سازمان‌دهي كميته‌اي تحت عنوان كميته زنجيره تأمين ايجاد نمود. در ان زمينه كميته مذكور مي‌بايست نقش تبديل راهبردهاي سازمان به سياست‌هاي سازماني را ايفا و هماهنگي‌هاي كلي را در بين تأمين‌كنندگان و سازمان ايجاد نمايد. در ساختار اجرايي لازم است بازوهاي اجرايي كميته زنجيره تأمين در قالب گروه‌هاي كاري و تخصصي و واحدهاي اجرايي سازمان مشخص تا نقش‌هاي تعيين شده از سوي كميته مذكور را انجام دهند.

 

نتيجه‌گيري

كسب مزيت رقابتي در شركت‌هاي پيمانكاري در گرو برنامه‌ريزي براي تأمين و تداركات منابع و موجودي‌‌ها (مصالح، كالا‌ها و اجناس) و نحوه تأمين آن‌ها، ايجاد يك‌پارچگي تأمين‌كنندگان، مشتريان و سازمان است. دست‌يابي به اهداف اصلي پروژه‌اي و دست‌يابي به كيفيت، هزينه و زمان تعيين شده براي پروژه با بهره‌گيري از تأمين‌كنندگان كيفي و توانا امكان‌پذير است و براي مشاركت مؤثرتأمين‌كنندگان نياز به پياده‌سازي نظام جامع مديريت تأمين‌كنندگان مي‌باشد تا با ايجاد ارتباط ميان جريان‌هاي تأمين مواد و مصالح، جريان‌هاي مالي و جريان‌هاي اطلاعاتي در شركت‌هاي پيمانكاري و نظارت و كنترل هماهنگ فعاليت‌هاي پيمانكاري موفقيت و كسب مزيت رقابتي براي اين شركت‌ها به‌دست آمده است. به‌ويژه اين‌كه كشور ما در حال توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بوده و در اين راستا پروژه‌هاي گوناگوني به پيمانكاران واگذار مي‌گردد و مديريت يك‌پارچه و هماهنگ بخش‌هاي گوناگون زنجيره تأمين مي‌تواند يك عامل اساسي و مهم در اجراي بهينه اين پروژه‌ها باشد.

اهميت اين موضوع زماني بيش‌تر احساس مي‌گردد كه ياد آوريم اجراي پروژه‌ها در كشور با مشكلات زيادي مواجه بوده و از اين رو مبالغ هنگفتي از سرمايه ملي به هدر مي‌رود. يكي از اين مشكلات عملكرد ضعيف زنجيره تأمين اين پروژه‌ها است، در صورتي كه با مديريت مؤثرزنجيره تأمين مي‌توان به سطح كم‌تر موجودي‌ها، افزايش وجوه سرمايه و در دست‌رس و در نتيجه، هزينه و ريسك كم‌تر، سود بيش‌تر و وفاداري بيش‌تر مشتري دست يافت. از اين رو بايد به مديريت زنجيرع تأمين اهميت خاصي داد و در نظام مديريت در سازمان جايگاه مناسبي براي آن درنظر گرفت.

در اين پژوهش، ضمن انجام مطالعات كتابخانه‌اي در مورد زنجيره تأمين و مديريت تداركات پروژه به تشريح زنجيره تأمين در پروژه‌ها، اجزاي اصلي مديريت زنجيره تأمين و شناسايي مولفه‌هاي زنجيره تأمين پروژه‌ها، برنامه‌ريزي منابع پروژه و انواع روش‌هاي برون‌سپاري و ارزيابي تأمين‌كنندگان پرداخته شده است تا امكان طراحي ساختار اجرايي و عملياتي مديريت زنجيره تأمين براي كليه شركت‌هاي پروژه محور به‌ويژه پيمانكاران فراهم گردد.