افول مدیریت استراتژیک در عصر مدیریت ناب (بخش دوم)

 کلیات مطرح شده :     در بخش اول این مقاله به دلایل ناکارآمدی مدیریت استراتژیک و برنامه‌ریزی‌های میان‌مدت و بلندمدت اشاره کردیم، همچنین با مقایسه مدیریت استراتژیک با تفکر استراتژیک رویکرد نیروی انسانی محور در مدیریت ناب و دلایل اهمیت آن و نقاط تعالی این سبک از مدیریت که بر پایه خلاقیت، جسارت و پشتکار […]

 کلیات مطرح شده :

    در بخش اول این مقاله به دلایل ناکارآمدی مدیریت استراتژیک و برنامه‌ریزی‌های میان‌مدت و بلندمدت اشاره کردیم، همچنین با مقایسه مدیریت استراتژیک با تفکر استراتژیک رویکرد نیروی انسانی محور در مدیریت ناب و دلایل اهمیت آن و نقاط تعالی این سبک از مدیریت که بر پایه خلاقیت، جسارت و پشتکار نیروی انسانی و البته حمایت از آن پایه‌گذاری شده است را مطرح کردیم.

    در ادامه به ارجحیت نیروی انسانی نسبت به برنامه و همچنین ذهنیت فلسفی، تفکر ناب و رهبری ناب می‌پردازیم که امید است برای خوانندگان جالب توجه و حایز نکات ارزشمندی باشد.

نیروی انسانی یا برنامه؟

    همواره سرمایه‌گذاران خطرپذیر و پیشرو بیش‌ترین سرمایه‌گذاری را روی تیم انجام می‌دهند نه بر روی برنامه، از آنجا که برنامه‌ها همواره نقص داشته و براساس تغییر شرایط و فاکتورهای مؤثر بر یک کسب و کار انعطاف لازم برای آنها تعریف نشده است (برنامه‌نویسان پیشگو نیستند) ، بنابراین این افراد هستند که باید درست و کارآمد باشند تا بتوانند هم نقص درونی برنامه‌ها را به موقع تشخیص دهند و هم بتوانند آنها را با خلاقیت و جسارت اصلاح کنند. حتی اگر برنامه‌ای به خوبی پیش می‌رود و به اهداف اولیه خود نائل می‌گردد با ایجاد تغییرات در شرایط کسب و کار و پیشرفت و عمق بیش‌تر اطلاعات ما از بازار و خواسته‌های مشتری و تغییرات ذهنی و سبک زندگی آنها و بسیاری دیگر از عوامل مؤثر، نیاز به اصلاح و تغییر به موقع و سریع اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

    تغییرات فناورانه و ساختارشکنانه که ویژگی عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است، برخی اصول استراتژیک پذیرفته شده متداولی را که در دانشکده‌های کسب و کار فرا گرفته‌ایم را مخدوش می‌نماید و این افراد خلاق باهوش هستند که انعطاف‌پذیری لازم را برای کنار آمدن با ناملایمات در این محیط بی‌ثبات را دارند. در واقع همین افراد هستند که هرگز به برنامه‌ای که ادعا می‌کند تمام پاسخ‌ها را دارد، اعتماد نمی‌کنند.

به گفته هنری میتزنبرگ، «جامعه ما به سبب نوع مدیریتی که اعمال کردیم دیگر قابل تدبیر نیست» و این بدین معنی است که جهت دستیابی به موفقیت با سبکی متفاوت از مدیریت و برنامه‌ریزی، نیازمند تغییر نگرش‌ها، باور‌ها و تفکراتمان هستیم.

ذهنیت فلسفی و تفکر ناب:

    برای آن‌که بتوان به درخواست‌ها و نیازهای بی‌شمار مردم به‌طور عام و مشتریان به‌طور خاص پاسخ داد، بایستی نگاهی متفاوت و عمیق و نگرشی فلسفی به جهان اطرافمان داشته باشیم. تفکر فلسفی زیربنای تحقق مدیریت ناب است. در حقیقت این نگاه متعالی است که باعث توجه ویژه رهبر سازمان به عوامل درونی و بیرونی اثر‌گذار در چشم‌انداز توسعه سازمان می‌شود و تابلوی زیبای موفقیت سازمان را در آینده برای کارکنان به عنوان چشم‌انداز پیش روی امروزشان قرار می‌دهد.

    همه سازمان‌ها برای بقا نیازمند اندیشه‌های نو و نظرات بدیع و تازه‌ هستند. امروز سازمان‌هایی موفق هستند و می‌توانند در دنیای پررقابت ادامه حیات دهند که دائماً افکار و اندیشه‌های جدید را در سازمان خود به‌کار می‌برند و این مهم توسط مدیرانی با ذهنیت فلسفی و تفکراتی منطقی، امکان‌پذیر می‌باشد.

    به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، مسأله اساسی در تربیت کارکنان، تفکر است که برای پرورش آن ابزارهایی لازم است که مهم‌ترین آنها، ذهن فلسفی است که افراد را در تفکر صحیح و منطقی کمک می‌کند. آنچه در ذهنیت فلسفی مهم می‌باشد، قواعد و قالب فکری مدیران نسبت به سازمان و مسایل مربوط به آن می‌باشد که بخش عظیمی از نگرش‌ها و چگونگی انجام فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد.

    ذهنیت فلسفی را نخستین بار فیلیپ جی اسمیت مطرح کرد و در افرادی که دارای تفکر فلسفی هستند ۳ ویژگی یا ۳ بعد را شناسایی کرد. جامعیت، تعمق و قابلیت انعطاف.

جامعیت نوعی کلی‌نگری و دیدن همه امور در زمین‌های وسیع است که باعث می‌شود فرد همواره در جهت وحدت بخشیدن به اندیشه‌هایش تلاش کند.

تعمق، خصوصیت افرادی دارای ذهن فلسفی است، که درباره آنچه دیگران بدیهی تلقی می‌کنند و درمورد آنها پرسشی نکرده و از کنارشان به سادگی عبور می‌کنند، سؤال می‌پرسد، استنتاج می‌کند و عمیقاً فکر می‌کند و به طرف ماواری محدویت‌ها، تعصب جاهلانه و تصورات کلیشه‌ای حرکت می‌کند.

انعطاف‌پذیری همان نواندیشی، دیگربینی و خلاقیت است که ممکن است همواره راهی هموار در پیش رو نداشته باشد. این افراد همواره بدون داشتن جمود فکری، قابلیت پذیرش روش‌ها و راه‌های جدیدی که در جهان تولید شده و کارآمد بوده را داشته و با اعتقاد به خرد جمعی و همه سونگری به طرف اهداف خود حرکت می‌کند.

    هنگامی که یک مدیر در برخورد با مسایل، از خود جامعیت، تعمق و انعطاف‌پذیری نشان می‌دهد و آن را در سازمان نشر می‌دهد، کارکنان به این نتیجه می‌رسند که راحت‌تر با او می‌توانند به تفاهم برسند، احساسات منفی محو شده، روحیه کارگروهی و محبت بین همکاران افزایش یافته و احساس تعلق به سازمان، وفاداری و امنیت بالاتر می‌رود.

تفکر ناب شکل‌دهنده رهبری ناب و ارزشمندی مشتری:

    شرکت تویوتا نمونه بزرگی از یک شرکت ناب و یادگیرنده است. کیشیرو تویودا مؤسس این شرکت معتقد بود که  «هیچ فرایندی را نمی‌توان کامل نامید و همیشه جایی برای بهبود وجود دارد» و همین اندیشه بود که کایزن یا بهبود مستمر را در این شرکت، نهادینه کرد. تایچی اونو مدیر تویوتا و تبیین‌کننده اصول راهنمای تویوتا بر این باور بود که «بزرگ‌‌ترین مشکل وقتی است که هیچ گونه مشکلی وجود نداشته باشد» او به‌طور مستمر به‌کارکنان می‌گفت به هر موضوعی برخورد می‌کنید ۵ بار بپرسید چرا ؟

    تفکر ناب و یادگیرنده نیاز به مدیران ناب که معتقد به اصول نو اندیشی و خلاقیت و احترام به‌کارکنان و مشتریان می‌باشند، دارد. توجه به بهبود مستمر و تفکر و استنتاج در امور، در واقع توجه به مشتری و اهمیت دادن به خواسته‌های او می‌باشد.

نقطه آغازین تفکر ناب، ارزش است، ارزش هدف و نتیجه. مدیر ناب، نتیجه‌محور است و باید با ایجاد ساختاری ناب و عاری از هر نوع شیطنت و خطا بتواند در تسهیل شده‌‌ترین فرایند، با کم‌ترین زمان و با کرامت‌‌ترین شیوه به نیاز‌ها و خواسته‌های مردم به عنوان مشتریان و مراجعان سازمان خدمت کند. که این امر حاصل ارزش‌گذاری و احترام به ‌کارکنان، حمایت از خلاقیت و جسارت و در نهایت ارتباط مستمر و هدفمند با مشتریان می‌باشد. بنابراین تفکر ناب مبتنی بر روابط‌عمومی اثر بخش و فراگیر است روابط‌عمومی که قدرت فرهنگسازی، بازآفرینی ارزش، هماهنگ‌سازی و تعامل بین بخشی، فرهنگسازی و تیم‌سازی و تحقیق را دارد.

    اولین و مهم‌ترین ارزش سازمان‌های ناب در درون رهبری سازمان و کارکنانش قرار دارد، صداقت، اخلاق و ایمان به خدمت به مردم جزو اعتقادات رهبران ناب با تفکر ناب می‌باشد.

پایان بخش دوم : علیرضارضایی

 منابع :

۱- کتاب مدیریت ناب، زمانی، هادی

۲- از ماهنامه ره‌آورد مدیریت

۳- مقاله ظهور و افول یک تئوری، رضایی، علیرضا

۴- روزنامه دنیای اقتصاد (شماره ۳۹۹۴)