دلالی ایده؛ مفهوم پنهان استارتآپها ! گروه IT– دانش و ایده به عنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی به شمار میآید و یک کالای با ارزش محسوب میشود، زیرا میتوان دانش و ایده را با دیگران به اشتراک گذاشت و در عین حال، این یک مشخصه منحصر به فرد برای این کالای […]
دلالی ایده؛ مفهوم پنهان استارتآپها !
گروه IT– دانش و ایده به عنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی به شمار میآید و یک کالای با ارزش محسوب میشود، زیرا میتوان دانش و ایده را با دیگران به اشتراک گذاشت و در عین حال، این یک مشخصه منحصر به فرد برای این کالای با ارزش محسوب میشود که برخلاف سایر کالاهای فیزیکی (مثل سرمایه، داراییهای مادی و منابع طبیعی)، استفاده از آن، از کمیتش نمیکاهد و میتوان از آن بارها استفاده کرد!
نکتهای که باید همواره در نظر داشت این است که برای دستیابی به اقتصاد دانشبنیان در بستر استارتآپها، فقط تولید و توزیع اطلاعات و پرداختن به آموزش و پژوهش کافی نیست، بلکه نکته مهم بهکارگیری آنها در استفاده از منابع اقتصادی به صورت مستمر و پایدار است. به عبارت دیگر، کاربردی کردن دانش و استفاده مؤثرتر از آن در گسترش ظرفیتها و ارتقای درجه بهرهبرداری از منابع است که تحقق یک اقتصاد دانشبنیان را ممکن میسازد که نقش شرکتهای دانشبنیان در این زمینه قابل تعریف است.
در واقع فاکتور اصلی یک استارتآپ را باید توانایی آن برای رشد بدانیم. گراهام، استارتآپ را یک کمپانی تعریف میکند که ساختار آن برای رشد سریع معماری شده است. در واقع تمرکز برای رشد، فارغ از فاکتورهایی نظیر جغرافیایی است که اعضای استارتآپ آن را تأسیس کردهاند؛ از اینرو استارتآپها را باید از کسب و کارهای کوچک جدا کرد. یک رستوران جدید در یک شهر را نباید به عنوان یک استارتآپ بشناسیم.
در سالهای اخیر، در فرهنگ عامیانه، مفهوم استارتآپ با صنعت فناوری در هم تنیده شده و ریشههای استارتآپ با فناوری در هم گره خورده است. برای مثال میتوان به اوبر (Uber) اشاره کرد که در زمینه پیوند صنعت فناوری با حمل و نقل فعالیت میکند.
البته خود مؤسسان استارتآپها، فاکتور خاصی را برای تعریف یک کمپانی به عنوان استارتآپ رد میکنند.
در کشورمان نیز این روزها شاهد ظهور استارتآپهای متعددی هستیم. حتی کمپانیهایی نیز وجود دارند که در صورت مقبول بودن طرح و آنچه که استارتآپ در پی رسیدن به آن است، درصدد حمایت از این کسب و کار برمیآیند. با یک گشت وگذار ساده در اینترنت میتوان نمونههای موفق استارتآپهای داخلی را نیز مشاهده کرد. توسعه یک ایده و راهاندازی یک استارتآپ پیش از داشتن ایده و ابزار، نیازمند خودباوری است.
دلالی ایده!
استارتآپ، واژهای که در سالهای اخیر زیاد در مورد آن خوانده و شنیدهایم. اکنون این موضوع وارد کشورمان نیز شده و شاهد برگزاری گردهماییهای تحت عنوان استارتآپ ویکند در شهرهای مختلف کشور هستیم اما در پس فرهنگ تازه وارد تجاریسازی استارتآپها اتفاقاتی در کشور در حال وقوع است که این روزها شکلی به مراتب عریانتر به خود گرفته است. بر این اساس در حالیکه برخی شرکتهای کوچک و بزرگ ایرانی به شکلی صحیح در حال حمایت از رشد اصولی استارتآپها هستند، علاقه و تکاپوی شرکتهایی با سرمایهگذار خارجی آنچنان منطقی به نظر نمیرسد!
در پس این تعریف سازنده و خوب که برخی شرکتهای داخلی ایرانی نیز روی این محور مشغول حمایت از استارتآپها هستند، مفهوم پنهان دیگر و جدیدی که از آن میتوان به عنوان «دلالی فکر و ایده» نیز نام برد، وجود دارد.
همه ما در جریان واسطههایی که محصولات کشاورزی را از سر زمینها به شهرهای بزرگ میرسانند، قرار داریم. این واسطهها اصول و تسلطی به بازار دارند که هیچگاه به یک کشاورز دستتنها اجازه رشد و رقابت نمیدهد. برخی از این واسطهها محصولات را از قبل پیشخرید میکنند و از آنجا که کشاورزان قادر به پذیرش ریسک احتمال آفات و سرمازدگی به محصولات خود نیستند، قراردادهای ترکمانچای با برخی واسطهها را میپذیرند.
در این میان برخی حامیان استارتآپها نیز نقش مشابهی ایفا میکنند. آنها راه و روش دسترسی به سرمایهداران را بلد بوده و نیک میدانند ارزش یک کسب و کار یا ایده نوپا در یک کشور چقدر است.
البته ارایهدهندگان مفهوم استارتآپ این باور را نیز همواره القا میکنند که همواره درصد بسیار ناچیزی از این ایدهها به ثمر رسیده و تجاری میشوند. موضوعی که البته کسی نمیتواند لزوماً صحت و سقم آن را تأیید کند و معلوم نیست ایدههایی که مثلاً شکست میخورند، فردا روزی از جای دیگر به تجارت نزدیک نشوند.
این که راهکار حل این معضل چیست، همت مسؤولان را میطلبد اما مطمئناً سرایت همهگیر این نوع فرهنگ در بستر سرمایهگذاری و کارآفرینی، اقتصاد امیدبخشی که بر پایه استارتآپها متصور هستیم را به ورطه سقوط خواهد برد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.