جنگ اقتصادی و ضرورت حمایت از کالای ایرانی گروه اقتصاد کلان- بر کسی پوشیده نیست که کشور در جنگ اقتصادی ناخواسته با آمریکا قرار دارد و هرگونه فشاری از سوی دولت ترامپ برای شکستن اقتصاد ایران وارد میآید. آغاز مرحله اول تحریمها در مرداد ماه جاری و سپس ورود به فاز دوم تحریمها در آبان […]
جنگ اقتصادی و ضرورت حمایت از کالای ایرانی
گروه اقتصاد کلان- بر کسی پوشیده نیست که کشور در جنگ اقتصادی ناخواسته با آمریکا قرار دارد و هرگونه فشاری از سوی دولت ترامپ برای شکستن اقتصاد ایران وارد میآید. آغاز مرحله اول تحریمها در مرداد ماه جاری و سپس ورود به فاز دوم تحریمها در آبان ماه، افزایش بهای دلار و تشدید تنشهای اقتصادی و تورمی در داخل کشور که عموماً به خاطر واکسینه نشدن اقتصاد ایران در برابر فشارهای خارجی و بیتوجهی به تولید داخلی شکل گرفته است. این در حالی است که به گفته عمده کارشناسان مشکل اصلی در داخل و عدم مدیریت صحیح تیم اقتصادی دولت است. هرچند مشکلات یک شبه شکل نگرفته است اما میتوان با برنامهریزی صحیح در جهت تقویت واقعی توان اقتصادی و تولیدی کشور گام برداشت تا کمتر تحت تأثیر مشکلات تحمیلی خارجی باشد لذا باید این بحران و چالش را به فرصتی بزرگ تبدیل کنیم.
عباسعلی پوربافرانی، نماینده مردم نایین در مجلس شورای اسلامی
از مهمترین و اصلیترین دغدغههای مقاممعظمرهبری در حوزه مسایل کلان کشور در دهه گذشته تا به امروز، مسأله اقتصاد بوده است. با وجود اینکه شعار سال ۹۱ «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری شد با این حال حمایت از کالای تولید داخل به قدری اهمیت داشته است که ایشان سال ۹۷ نیز بر این مورد تأکید ورزیدهاند. سیری در تاریخ کشورهای توسعهیافته در حوزه اقتصاد گواه آن است که آنها به شدت به مصرف کالاهای تولید کشورشان غیرت و تعصب داشتهاند و در این راه سختیهای زیادی را به جان خریدهاند. بدون تردید این روزها که وارد جنگ نابرابر اقتصادی با شیطان بزرگ و ایادی آن شدهایم، حمایت از کالای ایرانی، یک ضرورت ملی است. تاریخ توسعه کشورهای پیشرفته نشان میدهد که آنها از ابتدا تلاش میکردهاند واردات را به حداقل ممکن کاهش داده و با حمایت و مصرف تولیدات داخلی بتوانند کشورشان را از کوران حوادث اقتصادی عبور دهند. آنها با تعریف صحیح منافع ملی؛ استفاده از کالای داخلی را به عنوان ارزش تلقی کردند تا از این مسیر با حمایت از تولیدات داخلی به رشد و رونق اقتصادی کشورشان کمک کنند.
استفاده از کالای خارجی را بین مردم به امری عادی تبدیل کرده است
سیاستگذاریهای اقتصادی از دهههای گذشته فرهنگ عدم توجه به کالای ایرانی و رغبت به استفاده از کالای خارجی را بین مردم به امری عادی تبدیل کرده است. بنا براین همه دستاندرکاران و مسؤولان ذیربط باید تلاشی جهادگونه کنند تا فرهنگی در کشورمان نهادینه شود که ایرانیان از پیر و جوان و زن و مرد به سمت کالای خارجی نروند و این اندیشه استثماری که از گذشته براساس سیاستهای اقتصادی بیمار و سوءمدیریت اقتصادی طی دهههای گذشته حکمفرما بوده؛ مبنی بر اینکه جنس خارجی در هر شرایطی بهتر از تولید ملی است، کنار رفته و استفاده از این اجناس نه تنها دیگر ارزش تلقی نشود بلکه با درک شرایط این روزها ضد ارزش و در مقابل منافع ملی تعریف شود.
برای اینکه عبارت «حمایت از کالای ایرانی» در حد شعار باقی نمانده و فرصت از کف نرود، ۳ گروه باید وظایف خود را به صورت کاملاً شفاف رعایت کنند. دولت، تولیدکنندگان و مردم
۱) دولت : به نظر میرسد دولت باید در این روزهای پرالتهاب اقتصادی چند کار مهم انجام دهد. ابتدا باید رویکرد و خط مشی خود را مشخص کند؛ اینکه اصلاً میخواهد در جهت حمایت از کالای داخلی گام بردارد یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است با چه مدلی؟ آیا با تکیه بر الگوهای لیبرالی و یا حتی مدل چینی میتوان از کالای ایرانی حمایت کرد؟ اقتصاد مقاومتی و الگوهای اقتصادی مبتنی بر آن در دولت چه جایگاهی دارد؟
اقدام بعدی دولت برای حمایت از کالای داخلی، هدایت نقدینگی موجود در بانکها به سمت تولید است.
باید توجه داشت هدایت نقدینگی به سمت تولید از طریق بازار سرمایه باید صورت گیرد. الزامات قانونی برای شفافیت مالی شرکتها، ارایه بدون تأخیر اطلاعات شرکتها و قابلیت دسترسی همزمان همه افراد حقیقی و حقوقی به اطلاعات مالی شرکتها، ممنوعیت معاملات اشخاص حقوقی و اعضای خانواده آنها و همچنین کنترل و شفافیت جلسات کمیسیونهای مجلس بهویژه کمیسیون اقتصادی و حتی مهمانان حاضر در آنها، جهت جلوگیری از لابی اطلاعات در خرید و فروش سهام، از جمله اقدامات اعتمادساز برای جذب سرمایه عمومی به بازار سهام و هدایت آن به بخش تولید است.
۲) تولیدکنندگان: متأسفانه سیستم اقتصادی ما رقابتگریز است و به همین دلیل تولیدکنندگان محصولات مختلف برای تحقیق و توسعه اهمیت زیادی قائل نیستند لذا روند مناسب رشد بهرهوری جهت تولید محصولات با کیفیت را طی نمیکنند. به دلیل سیاستگذاریهای ناکارآمد و غیرعلمی و همچنین عدم حمایت از طرف دولت و عدم تخصیص اعتبارات مناسب برای ورود تکنولوژیهای جدید معمولاً تولیدکنندگان ترجیح میدهند از همان تکنولوژی قدیمیتر استفاده کنند لذا عدم بهرهوری مناسب باعث بالا رفتن قیمت تمام شده و شکست در رقابت با محصولات دیگر کشورها میشود.
علاوه بر این باید وزارت علوم با همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت، رویکرد پژوهشی دانشگاهها و پژوهشکدهها را به سمت حل مسأله و نیاز بخش تولید هدایت کند. تولیدکنندگان باید به این مهم توجه کنند که تنها حمایت مردم است که میتواند بقای آنان را تضمین کند و بهترین راه احترام به مردم تولید محصول با کیفیت با قیمت تمام شده مناسب و قابل رقابت با جنس خارجی است.
۳) مردم : مردم باید به این درک برسند که مصرف کالای باکیفیتتر خارجی بهرغم اینکه در کوتاهمدت احتمالاً به سود آنها خواهد بود ولی در بلندمدت آسیب این انتخاب آنها متوجه خود آنها و ایران خواهد بود. باید بدانیم حتی پرداخت بهای بیشتر برای خرید کالای مشابه داخلی و البته با کیفیت مناسب؛ حرکت در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی کشور و حفظ و صیانت از منافع ملی است. رغبت مردم برای خرید کالای ایرانی و معرفی محصولات با کیفیت تولیدکنندگان داخلی به یکدیگر در ایجاد رقابت بین تولیدکنندگان و جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی بسیار مؤثر خواهد بود. تمایل مردم به خرید و مصرف کالاهای داخلی با کیفیت مناسب باعث افزایش اعتماد به نفس تولیدکنندگان شده و هر دو گروه نفع خواهند برد.
فرصت بحران را از دست ندهیم!
یک استاد دانشگاه با فرصت خواندن بحرانهای پیش آمده در عرصه اقتصادی گفت که این شرایط میتواند به سیاستگذاران ما برای بازگشت از سیاستهای غلط خود جرأت بدهد.
رضا امیدی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه سیاستگذاری اجتماعی
در چنین شرایطی دولتها یا باید به سمت سیاستهای ریاضتی یا سیاستهای رفاهی بروند. کره جنوبی در دوره بحرانی که در دهه ۹۰ گریبانگیرش شد به سمت سیاستهای رفاهی رفت و در حوزههای آموزش، بهداشت، اشتغال و بیمه سرمایهگذاریهای کلانی کردند و در نهایت موفق هم شدند. نکته قابل تأمل در کرهجنوبی سرمایه اجتماعی و همبستگی بالای آحاد جامعه بود که آن هم به خاطر این بود که در آن زمان نظام سیاسی را باز گذاشته بودند و هر کس حرفی برای گفتن داشت میتوانست مطرح کند.
جامعه نباید احساس بیپناهی کند
در نظامهایی که نوآوری سیاسی وجود داشته باشد و به نوعی بازگشت از سیاستهای غلط وجود داشته باشد به سمت سیاستهای اقتصادی نباید بروند و کشورهای اروپایی را مثال میآورد که در اواخر قرن ۱۹ و بعد از آن سالهای ۱۹۲۰ و ۳۰ و بعد از آن با بحرانهایی مواجه بودند و میگوید که این کشورها در آن شرایط به سمت سیاستهای ریاضتی نرفتند. علت هم این است که در شرایط بحران جامعه نباید احساس ناامنی و بیپناهی کند و احساس کند که سیاستمداران آنها را به حال خود رها کردهاند. او با بیان اینکه در شرایط چالشهای اقتصادی مردم باید احساس کنند که یک دولتی وجود دارد که به آنها پناه میدهد بحرانهای پیش آمده در عرصه اقتصادی را یک فرصت خواند و گفت: این شرایط میتواند به سیاستگذاران ما برای بازگشت از سیاستهای غلط خود جرأت دهد. با این حال متأسفانه در شرایط حاضر علامتی که بتواند چنین پیامی را بدهد وجود ندارد.
سیاستگذاریهای اشتباه را بپذیریم
در این شرایط بهترین گزینه که میتواند حتی گزینههای دیگر را هم مؤثرتر کند، ائتلاف با جامعه است. این ائتلاف با جامعه در وهله اول نیازمند پذیرش اشتباه در برخی سیاستگذاریهای قبلی و بعد از آن جسارت برگشتن از آنها است. اگر این اتفاق بیفتد آنگاه میتوان در مورد راهکارهای عملیاتی کاملاً مشخص هم صحبت کرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.