به بهانه مهجرت میلیونی مردم به پایتخت ایران کشوری به نام تهران! مسعود طاهری- تهران؛ روستایی که پایتخت شد! تاریخ را که ورق بزنی میبینی شهر ۷۵۰کیلومتری فعلی تهران، روزگاری یک روستای خوش آب و هوا در ری بوده است و بسیاری افراد، از ری به عنوان مادر تهران یاد میکنند. حالا این فرزند بزرگ شده است؛ […]
به بهانه مهجرت میلیونی مردم به پایتخت ایران
کشوری به نام تهران!
مسعود طاهری- تهران؛ روستایی که پایتخت شد! تاریخ را که ورق بزنی میبینی شهر ۷۵۰کیلومتری فعلی تهران، روزگاری یک روستای خوش آب و هوا در ری بوده است و بسیاری افراد، از ری به عنوان مادر تهران یاد میکنند. حالا این فرزند بزرگ شده است؛ آن قدر بزرگ از هر ۱۰۰ نفر در کشور، ۱۱ نفر را در دل خود جای داده است! آماری تعملبرانگیز که اگر چارهای برای آن پیدا نشود، شاید زندگی کردن در آن را کلاً دستخوش تغییر کند. همچنین باور اینکه در آن زمان روستای تهران به واسطه برخورداری از مغاکها و حفرههای زیرزمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری نفوذ در آنها پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالاً مورد پیگرد مدعیان قرار داشتهاند، سخت باشد اما این تاریخ تهران است. شهری که کریمخانزند به مدت چهار سال تهران را مرکز حکومت خود قرارداد و آغامحمدخان در ۱۱۶۴ در همین شهر تاجگذاری کرد. اکنون این شهر سالهاست با انواع و اقسام مشکلات دستوپنجه نرم میکند و همچنان به دنبال راهکاری برای حل معضل آلودگی هوای خود است. حال سؤال این است که آیا میزان جمعیت فعلی تهران منطقی است؟ آیا نرخ مهاجرت به تهران معقول است؟ چه علت یا عللی باعث میشود که مردم از سراسر ایران بخواهند به تهران بیایند و با وجود سختیهای زندگی در این شهر حاضر نیستند به شهر و دیار خودشان برگردند؟
آمار چه میگوید؟
براساس اطلاعات آخرین سرشماری نفوس و مسکن که به سال ۱۳۹۵ برمیگردد، استان تهران با سهم ۲۰٫۲ درصدی مهاجرت در صدر استانهای مهاجرپذیر ایران قرار دارد. این در حالی است که دومین استان بعد از تهران، خراسانرضوی است که سهم مهاجرتش حدود ۷٫۳ درصد برآورد شده و سایر استانها از جمعیت مهاجر کشور بهطور متوسط سهم دو تا سه درصدی دارند. این آمار نشان میدهد هر چند که طبق آمار طی سالهای اخیر نرخ مهاجرت در کل کشور کاهش داشته، اما همچنان تهران مقصد اصلی مهاجران است. در سالهای ۹۰ تا ۹۵ جمعیت مهاجران کشور نسبت به بازه مشابه قبلی ۱۵ درصد کاهش داشته، اما این کاهش برای استان تهران بسیار خفیف و نزدیک به سه درصد بوده است.
نرخ نگرانکننده مهاجرت به تهران
نرخ بالای مهاجرت به تهران زمانی نگرانکننده میشود که بدانیم حدود ۸۸ درصد از افزایش جمعیت تهران از سال ۹۰ تا ۹۵ به خاطر مهاجرت بوده و نه زاد و ولد. همین موضوع باعث شده رشد جمعیت در تهران شکلی غیرطبیعی به خود بگیرد. براساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵، جمعیت شهر تهران هشتمیلیون و ۷۳۷ هزار نفر اعلام شده است. این در حالی است که ظرفیت جمعیتپذیری تهران (که با توجه به خانههای خالی و ساختوسازهای مسکونی محاسبه میشود) حدود ۱۳ میلیون نفر است. این مسأله وقتی نگرانکننده است که طبق برنامه پیشبینیشده برای جمعیت شهر تهران در سال ۱۴۰۴، ظرفیت جمعیتپذیری این شهر نباید بیش از ۱۰٫۵ میلیون نفر باشد!
دلایل مهاجرت به پایتخت
در کشور ما هیچ برنامهای برای عدالت فضایی و پخش فعالیتها در بخشهای مختلف سرزمین براساس استعدادهایشان وجود ندارد. به همین دلیل اصلاً مشخص نیست که توزیع جمعیت و فعالیت در ایران از چه الگویی تبعیت میکند. زمانی که عدالت فضایی وجود نداشته باشد و دولتها برنامهای برای پخش فعالیتها در قسمتهای مختلف نداشته باشند به صورت طبیعی تمام امکانات در پایتخت جمع میشود. همچنین فقر امکانات و خدمات در مبدأ و وجود ثروت و فرصتهای شغلی در مقصدِ مهاجرت از دیگر دلایلی است که میتوان برای نرخ بالای مهاجرت به تهران برشمرد.
تهران؛ شهر مصرفکننده
نرخ بالای مهاجرت به تهران و تجمع جمعیت در این کلانشهر باعث شده که پایتخت ایران شهری کاملاً مصرفکننده شود. این شهر از نظر اقتصادی برای تولید ملی کشور ارزشی ندارد؛ زیرا هزینههایش بیش از درآمدش است. کلانشهرها در تمام دنیا به خاطر جذابیتهایی که دارند، مهاجرپذیرند و وزن جمعیتیشان پیوسته روبه رشد است که یکی از دلایل اصلی آن بازار اشتغال گسترده است. بنابراین نمیتوان تمرکز جمعیتی در کلانشهرها را کلاً یک ویژگی منفی دانست. زیرا در تمامی دنیا کلانشهرها مرکز تولید به شمار میروند. اما تهران به خاطر آنکه با الگوی شهرنشینی وابسته توسعه یافته است به جای اینکه مرکز تولید باشد، تبدیل به مرکز مصرف شده است. زیرا باید بخش عمدهای از درآمد ناشی از فروش مواد اولیه مانند نفت و گاز در این گرهگاه جمعیتی مصرف شود.
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه مناقصه مزایده می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.