هنجارهای ناهنجار!

هنجارهای ناهنجار!      این‌که یک سری ناهنجاری قدیم کم‌‌کم شده است هنجار جدید حرفی نیست، هر چه باشد مملکت رو به پیشرفت است! از پوشش و گویش و مویش! گرفته تا دور زدن و پیچاندن و پیچش! همه و همه کمی تا قسمتی شده است رویه و عرف و رویش! حالا قرار است کدام قله […]

هنجارهای ناهنجار!

     این‌که یک سری ناهنجاری قدیم کم‌‌کم شده است هنجار جدید حرفی نیست، هر چه باشد مملکت رو به پیشرفت است! از پوشش و گویش و مویش! گرفته تا دور زدن و پیچاندن و پیچش! همه و همه کمی تا قسمتی شده است رویه و عرف و رویش! حالا قرار است کدام قله علم و تکنولوژی و فرهنگ را فتح کنیم، خودش شده است سؤال مردم و مسؤولین و پایش و پویش!

    بگذریم… ! انگار همه مسیرهای تلاش و همت و کوشش یا خورده‌اند به سد و مانع و یا بعضی لنگ‌لنگان می‌روند به سمت رویش، خیلی هم گوش مربوط و غیرمربوطه، بدهکار این همه افت و کج‌روی و ریزش نیست، اگر هم هست مانده‌اند کجایش را بگیرند، قیروقیف که ردیف نباشد، آب راه خودش را پیدا می‌کند، آن هم که چه راهی و چه آبی!

    فقط همین مانده بود که آداب اجتماعی و فرهنگ نابهنجار، راهش را به تبلیغات و تیزر‌ها باز کند که انگار این امر به یمن نگاه ظریف و موشکافانه رسانه، هم وارد شده و هم عرض اندام می‌کند و هم ناز و عشوه می‌ریزد! هرچه باشد یکی از سبک‌های بازاریابی و تبلیغات که خیلی جواب می‌دهد این است که یک حرکتی بزنی که در ذهن بمانی، تبلیغ تکراری و شرح و توصیف کالا و نمایش‌های معمول که جواب نمی‌دهد، باید هنر داشته باشی و کافه را به هم بزنی و اگر نشد لااقل زیر میز بزنی تا حواس‌ها جمع شما شود و در اذهان ملت ماندگار شوی و حتماً و لابد هم‌‌، بفروشی!

    حالا این وسط، چند تا فرهنگ و ادب و رسم ریز و درشت، بالا پایین می‌شود و زیر و زبر، آنقدر‌ها مهم نیست، مهم آن است که بفروشی!

    دوستان بزرگوار خدای ناخواسته فکرشان به طرف تبلیغات ظاله ماهواره، منحرف نشود که شاکی می‌شوم! همه‌‌اش همین‌جاست، وطن پاره تنم، رسانه اینطرفی، همین خودمانی‌های ثانیه‌ای یک دیه کامل! حالا یک هوا بالاتر یا پایین تر فرقی نمی‌کند، مهم این است که برای خودشان ماه‌های حرام (ببخشید ماه‌های ضریب خور) هم دارند و به روز حساب می‌شوند و شامل تعدیل نمی‌شوند و البته مو لا درز حساب کتابشان هم نمی‌رود و پولش هم یک راست می‌رو برای ا اعتلای فرهنگ و ادب و اخلاق و شفافیت! البته از قدیم فرموده‌اند که وسیله هدف را توجیح نمی‌کند، یا شاید هم هدف با وسیله توجیح می‌شود، نمی‌دانم درست یادم نیست فقط می‌دانم که هر هدفی توجیح خودش را دارد یا با وسیله یا بدون وسیله!

فرزند محترم خانواده جلوی بقیه خانواده و در حضور خانواده میزبان، بشقاب غذا را بو می‌کشد و با استادی کامل نام غذای دیروز خانواده را با شیوایی و رسایی می‌گوید، قند توی دل پدر و مادر محترم آب می‌شود، خانواده میزبان به فنا می‌روند و یک محصول بفروش می‌شود (لابد چنین می‌شود) .

مادر محترم شوهر پشت سر عروس از بی‌سلیقه‌گی ایشان می‌گوید، خواهرشوهرهای محترم ذوق‌مرگ می‌شوند، یک دفعه محصول مربوطه از راه می‌رسد، مادر شوهر همزمان با حضور عروس بخت برگشته متحول می‌شود و از خوش‌سلیقه‌گی و کدبانویی فرد مزبور داد سخن می‌گوید و محصول به‌فروش می‌شود.

یک محصول می‌گوید ما دست از ناخالصی برداشتیم، دیگران ناخالص و مشکل دار هستند، ما خوبیم دیگران خیلی بد هستند و…

آن یکی هشدار کبری ۱۱ می‌دهد که هر ارزونی بی‌علت نیست و رقبای ارزان فروش، کلی مشکل دارند و ما خوبیم، قیمت‌ها خوب است، من چقدر خوشبختم و … کلاً هم دو رقیب بیشتر ندارد و لابد هیچکس هم آنها را نمی‌شناسد …!

و قس علیهذا ..

خب، اگر دوستان محترم ناظر و حاضر کمر هم‌‌ت بسته‌اند که سفره اخلاق و فرهنگ را بپیچانند و قلیانش را بکشند، حرفی نیست، لااقل قبلاً از شروع این تبلیغات یک منفی ۱۳ یا ۱۶ یا زبانمان لال ۱۸ بگذاریند کنار آرم شبکه، تا فرزندان دلبند را بفرستیم در پی نخود سیاهی چیزی، از ما که گذشت این طفلان، دچار دو گانگی فرهنگی اجتماعی نشوند .

البته برما معلوم و مبرهن است که هدف همه اینها رشد شتابان تولید ملی و بفروش شدن آن هاست و بنابراین برای رسیدن به این هدف که اصلاً و ابداً پول و تعرفه زور و انحصار در آن اثری ندارد باید همه هم‌‌ت خود را به‌کار بریم و به چنین حرفهای سیاه نمای مشکوک المرجع هوشنگ خانی توجه‌ای نکنیم، که وقت تنگ است و اعمال بسیار !                  

هوشنگ خان