حقابه‌ای که آب رفت!

حقابه‌ای که آب رفت!     بالاخره وزارت کریمه آب و آبادانی کارت زرینی از وکلای ملت دریافت کرد که در این ریخت و پاش کارت زرد و قرمز، ایشان هم بی‌نصیب نمانده و خدای ناخواسته گله و شکایتی نداشته باشند.      از قرار معلوم این وسط یک چند میلیون مترمکعبی آب توسط صنایع و زمین‌های […]

حقابه‌ای که آب رفت!

    بالاخره وزارت کریمه آب و آبادانی کارت زرینی از وکلای ملت دریافت کرد که در این ریخت و پاش کارت زرد و قرمز، ایشان هم بی‌نصیب نمانده و خدای ناخواسته گله و شکایتی نداشته باشند.

     از قرار معلوم این وسط یک چند میلیون مترمکعبی آب توسط صنایع و زمین‌های مرتفع و دوردست‌های کم آب و بچه‌های محل و چند جای دیگر به‌ جای آن‌که به دست خلق‌ا… گیر افتاده در باتلاق خشکسالی و بی‌آبی برسد، لوطی‌خور شده است و آب از آب هم تکان نخورده است و با این دست فرمان که پیش می‌رود، تکان‌تکان هم نخواهد خورد!

    به‌نظر هوشنگ خانی ما اساساً چه معنایی دارد که عده‌ای کشاورز و روستایی و شهری معلوم‌الحال، جناب شیخ بهایی را در چند صد سال پیش دوره کنند و به ضرب و زور از او طوماری بگیرند و خود را مالک و صاحب آب زاینده‌رود بدانند و کسی هم نباشد در طی این سال‌ها جلوی ایشان بایستد و حسابشان را کف دستشان بگذارد.

    بگذریم از این‌که برخی‌ها این خفت‌گیری را مربوط به هزار سال قبل‌تر از شیخ بهایی می‌دانند و معتقدند که در زمان‌های کهن، عده‌ای ریش سفید و حاکم و والی و خان و خانزاده و کلی کشاورز و دامدار و خانه و خانواده‌دار نسل در نسل و هر چند سال یکبار شاهی، پادشاهی و یا حکیم و دانشمندی را با تهدید و تطمیع و زر و زور، یک لنگه پا نگه می‌داشتند تا تن به قضا داده و دستخطی مرقوم کند تا سهم هر یک از ایشان از آب معلوم شود تا سوت‌زنان و شادی‌کنان بروند پی کشت و زرع و کار خودشان.

     حالا یا ۵۰۰ سال و یا دو هزار سال، در اصل ماجرا فرقی نمی‌کند، آب که ملک شخصی نیست که کسی از آن برای خود حق و حقوقی قائل باشد و در پی احقاق حقابه خود باشد، از قدیم هم همینطور بوده و خواهد بود، حق گرفتنی است و اگر نمی‌توانی بگیری، یا زورت کم است و یا زور دیگران زیاد است، بنابراین آب در هاون نکوبید و بروید دنبال زر و زور درست درمان چون آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد در افتادن با کسانی که آنقدر زور و نیرو دارند که برای خودشان وزارت نیرو زده‌اند کاری نشدنی و محال است، این دولت و آن دولت هم خیلی توفیری نمی‌کند که سال‌ها قبل برای شما بادی کاشته شد که به ناچار امروز باید طوفان درو کنید و صدایتان هم در نیاید و ایضاً خم به ابروی هم نیاورند!

هوشنگ خان