لطفا تورم و بیکاری را معدوم فرمایید!

لطفا تورم و بیکاری را معدوم فرمایید!      این جناب تورم و آن سلطان بیکاری خیلی وقت است که در این مرز و بوم جا خوش کرده‌اند و به بنی بشری هم پاسخگو نیستند. نمی‌دانم چه سری است که یک کیفرخواست عریض و طویل برای نامبردگان صادر نمی‌شود و مورد تعقیب قرار نمی‌گیرند.     پرونده […]

لطفا تورم و بیکاری را معدوم فرمایید!

     این جناب تورم و آن سلطان بیکاری خیلی وقت است که در این مرز و بوم جا خوش کرده‌اند و به بنی بشری هم پاسخگو نیستند. نمی‌دانم چه سری است که یک کیفرخواست عریض و طویل برای نامبردگان صادر نمی‌شود و مورد تعقیب قرار نمی‌گیرند.

    پرونده جنابان مذکور که پروپیمان است، کلی شاکی خصوصی و عمومی و دولتی هم که دارد، قانون و مقررات و ضابطه و حد و حدود هم که سرشان نمی‌شود و در هر کوچه و برزنی هم که فکرش را بکنی سرک کشیده‌اند و برای خودشان دم و دستگاه راه انداخته‌اند. زیر بار هم که نمی‌روند که نمی‌روند.

     ما که فکر می‌کنیم دست‌های پنهان مانع رسیدگی به‌کار این مفسدان فی‌الارض می‌شوند. مثلاً همین ریال مادر مرده یا آن سیب‌زمینی پشندی از خاک بیرون افتاده، یا از همه بدتر گوجه از خدا بی‌خبر که هم خودش و هم رب‌‌ آن یک مملکتی را به هم ریختهاند. آن پوشک و خودرو و مصالح هم که جای خود دارند و از همه اینها که بگذریم آن نرخ تورم اعلامی توسط سازمان عریض و طویل مربوطه را کجای دلمان بگذاریم و یا با بیانات گهربار مسؤولین و مقامات و صاحبنظران مربوط و نامربوط که این مملکت گل و بلبل را با بلاد کفر و قیمت‌های سر به فلک کشیده آنها مقایسه می‌کنند، چه گلی به سر بگیریم!

    آنقدر این دست آن دست کردید که برای خودش کلی دوست گرمابه و گلستان پیدا کرده است، آنقدری که حتی جواب سلام دلار و سکه را هم نمی‌دهند. آن یکی که خارجکی است و این یکی که بی‌سلطان شده است و دیگر برای عالیجنابان تورم و بیکاری کلاس ندارد، دم خور اینگونه عناصر معلوم‌الحال شوند که همین دوستان داخلی و عزیزان وطنی کلی برایشان تره خرد می‌کنند و بالا و پایینشان می‌کنند. دیگر چه لزومی دارد که روی خوش به اجنبی و طلا و سکه، نشان دهند.

    آنقدر‌ها هم که هوشنگ‌خان فکر می‌کند کار راحتی نیست به فرض اگر کسی بخواهد پشت چشم برای جناب تورم نازک کند، فی‌الفور میوه و صیفی و خودرو و گوشت و البسه و اشربه دست به‌کار می‌شوند و چنان شهر را شلوغ می‌کنند که همه ماست‌ها را کیسه کنند و از خیر حسابکشی از ایشان بگذرند. راستی حواسمان نبود، گفتم ماست، یادم افتاد که از ماست که بر ماست و البته از دوغ و کشک و پنیر و شیر هم غافل نشوید که ایشان نیز رفاقت دیرینه با آن عزیز بر بالا نشسته متورم دارند!

بیکاری هم که نقل‌‌ آن نگفتنی است، فی‌المثل کسی بخواهد دست به‌کار شده و تکلیفی برای ایشان معلوم کند. یک تکانی به خودش می‌دهد و کلی آمار اشتغالزایی و کارآفرینی و رشد جذب نیرو و کیمیا شدن آدم بیکار و از این دست فرمایشات آماری دست پخت حضرات مربوطه از خودش ساطع می‌کند که یکدفعه به خودت می‌آیی و می‌بینی که اساساً بیکاری، توهمی بیش نیست و در این ملک چیزی که یافت می‌نشود، همین یک فقره است!

     هوشنگ خان