بازار بین‌المللی نقل و انتقال مدیران!

 بازار بین‌المللی نقل و انتقال مدیران!      بالاخره هر موضوعی یک راه‌حلی دارد، حال که برخی از کشورهای دنیا دچار قحط‌الرجالی مزمن شده‌اند و نگاه که می‌اندازی یا پادشاهی و ریاست از پدر به پسر می‌رسد و یا پیران کهنسال زمام بسیاری از مدیریت‌ها و مسؤولیت‌های خرد و کلان را در دست گرفته‌اند و نهایتش […]

 بازار بین‌المللی نقل و انتقال مدیران!

     بالاخره هر موضوعی یک راه‌حلی دارد، حال که برخی از کشورهای دنیا دچار قحط‌الرجالی مزمن شده‌اند و نگاه که می‌اندازی یا پادشاهی و ریاست از پدر به پسر می‌رسد و یا پیران کهنسال زمام بسیاری از مدیریت‌ها و مسؤولیت‌های خرد و کلان را در دست گرفته‌اند و نهایتش این است که از کنگره و مجلس به کابینه می‌روند و از پستی به پست دیگر نقل مکان می‌کنند و چه شود که یک جوان و میانسال کرسی مدیریتی یا زمام قدرتی را به دست بگیرد. به نظر هوشنگ‌خانی ما می‌رسد همانند وضعیتی که در باشگاه‌های ورزشی وجود دارد، لااقل سالی یکی دو بار پنجره نقل و انتقالات مدیران باز شود! و کشور‌ها بتوانند مسؤولین و مدیران دیگر کشور‌ها را با قراردادی یا وعده وعیدی چیزی به کشور خودشان ببرند و آنجا به ایشان مقام و قدرت تفویض کنند!

    این‌‌گونه هم از تکراری شدن مدیران برای مردم جلوگیری می‌شود و هم پست و مقام‌ها برای مسؤولین عزیز و خردمند تکراری نمی‌شود و می‌توانند طعم ریاست و وزارت و وکالت را در دیگر بلاد هم بچشند و ‌ای بسا این‌که به مذاقشان خوش بیاید و همانجا ماندگار شوند!

     به نظرم اصلح آن است که حتی کشور‌ها هر چند وقت یکبار برخی مدیران و رؤسای محترم را در لیست فروش بگذارند تا اگر کشور دیگری مایل به به‌کارگیری ایشان است پا پیش گذاشته و آنها را با خود ببرد! و اگر هم خدای ناخواسته هیچ کشوری قدر لیاقت و کفایت مدیر مزبور را ندانست، ایشان به‌عنوان مدیر آزاد چند وقتی بروند پی تفریح و تمدد اعصاب و آزمایشهای دوره‌ای و چکاب، تا در پنجره بعدی که باز شد سرحال و قبراق آماده پذیرفتن پست‌های خفن و بالا بلند باشد!

    به نظر می‌رسد با این روش این احتمال وجود دارد که فی‌المثل خیل عظیمی از مدیران شایسته و کارکشته و توانمند! کشورمان به سرعت جذب پست و مقام‌های دیگر کشور‌ها شوند و شاهد آن باشیم که بالاخره از وضعیت قحط‌الرجالی خود خواسته خارج شده و چند نفر جوان و میانسال پرانرژی و لایق به ‌کار گمارده شوند و پشتوانه‌سازی خوبی هم شکل بگیرد.

تنها مشکلی که این طرح دارد این است که کار‌ها وارونه شود (مسبوق به سابقه است) و به جای آن‌که شرایط برای آمدن جوانان باز شود، چند ده تایی رییس و وزیر پیر پاتال دیگر کشور‌ها به استخدام کشور در بیایند و جا برای فرزانگان کهنسال داخلی هم تنگ شود و در کنار انواع و اقسام حباب و تورم، دچار تورم مدیر و رییس شده و مجبور شویم وزارت و وکالت چرخشی را در دستور کار قرار دهیم!

    البته یک مشکل دیگری هم هست! و آن این‌که همان انگشت‌شمار مدیر جوان پر انرژی و یا دیگر جوانان مستعد و توانمند یکدفعه سر از کشورهای دیگر درآورده و به شرایط گل بود به سبزه هم آراسته شد، دچار شده و میانگین سن مدیران و رؤسا و وزرا و وکلا از مرز ۷۰ یا۸۰ سال نیز عبور کرده و وارد عصر ذوالقرنین مدیری شویم!

    بگذارید به چیزی اعتراف کنم، این طرح از همان اول هم پایه و اساس درست درمانی نداشت، می‌ترسیم بیاییم ابرو را درست کنیم، بزنیم چشم و چالش را هم کور کنیم. بهتر است در بر همان پاشنه سابق بچرخد، اینگونه اگر روزی روزگاری مدیر و رییس محترمی مقام و قدرت دلش را زد و خواست کناره‌گیری کند لااقل ۴ تا جوان به درد بخور برای جانشینی ایشان وجود داشته باشد، گو این‌که آن وقت هم این جنابان آقازاده نورسیده آفتاب مهتاب ندیده آماده‌اند که بر کرسی ابوی و سببی و خاله و خان دایی جلوس کنند!

‌ای وای من! اینگونه هم که نشد، باز که آمدیم سرخط و روز از نو روزی از نو! اصلاً می‌دانید، این حرف‌ها به ما یکی نیامده، صلاح مملکت خویش خسروان دانند، عزت زیاد … والا!

                                                 هوشنگ خان