توقف اجرای یک شایعه !

توقف اجرای یک شایعه !  اینطور که مسؤولین امر فرمودند اجرای برنامه افزایش قیمت و سهمیه بندی بنزین به‌طور کامل و جامع متوقف شد و دیگر قرار نیست سهمیه بندی و صعود قیمتی را شاهد باشیم. باز هم جای شکرش باقی است که زمین و زمان و مسؤول و غیرمسؤول فرموده بودند که اساساً افزایش […]

توقف اجرای یک شایعه !

 اینطور که مسؤولین امر فرمودند اجرای برنامه افزایش قیمت و سهمیه بندی بنزین به‌طور کامل و جامع متوقف شد و دیگر قرار نیست سهمیه بندی و صعود قیمتی را شاهد باشیم.

باز هم جای شکرش باقی است که زمین و زمان و مسؤول و غیرمسؤول فرموده بودند که اساساً افزایش قیمت و سهمیه بندی بنزین، شایعه‌ای بیش نیست و کلی هم در این رابطه عملیات کی بود کی بود، من نبودم راه افتاد و نزدیک بود کار به جای باریک بکشد !

ظاهراً آنقدر‌ها هم که در بوق و کرنا شده است، این شایعه، شایعه نبوده و در اصل و اساس موضوع، بین شایعه و واقعه توفیر چندانی نیست و فقط مشکل در زمان و تاریخ وقوع آن بوده که براساس یک مشکل فنی و اشتباه فردی و یا شاید عمدی، خبرش قبل از خودش تشریف آورد و با رشادت و حضور همه جانبه مردم همیشه در صحنه و اصرار بر عدم ترک مکان حتی پس از رد شایعه، کمی کار بالا گرفت وگرنه شاید مسؤولین محترم، این نشت خبر  را به فال نیک می‌گرفتند و … بگذریم !

از قدیم گفته‌اند که تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیز‌ها ! ولی برخی اوقات دو ریالی مبارک مان می‌افتد که تا نباشد چیز‌ها، مردم نگویند چیزکی، البته منظور هوشنگ خانی ما این جناب بنزین خان نیست. ایشان که چند سالی است هرچه دورخیز می‌کند تا از روی قیمت‌های جدید بپرد و سر به سلامت ببرد، وسط کار، کارش گره می‌خورد و با سر بر می‌گردد به همان دنیای شیرین هزارتومانی.

اینکه چرا نامبرده در طلسم چهار پنج ساله گیر افتاده و با حسرت به پرواز قیمتی دیگر کالاها نگاه می‌کند، برای خودش داستان پر غصه‌ای است که کمتر کسی یارای شنیدن آن را دارد ! و اینجور که بویش می‌آید قرار است امسال هم با همین دست فرمان کار جلو برود.

آن موقعی که در قیمت و تورم، نیمچه ثباتی داشتیم، دوستان مسؤول، دلشان نیامد فتیله قیمت بنزین را به موقع بالا بکشند، حال که روزگار نوسان و صعود و جهش و پرش قیمتی است، بهتر است مدیران مربوطه کمی خود دارتر باشند و اجازه دهند در بر همان پاشنه بچرخد که بیم آن می‌رود پرواز قیمتی بنزین همان پاشنه آشیل است که باید حسابی مراقبش بود تا ضرب نبیند و به تیر قفا گرفتار نشود !

 

                                                                          هوشنگ خان