فقط یک نفر حواسش بود…

به بهانه ویروسی به نام کرونا فقط یک نفر حواسش بود…  در اوضاع کرونایی، همه حواسشان به همه‌جا بود به‌جز جایی که در آن قرنطینه بودند! … در شرایطی که انسان‌های آزاده بااخلاق و باایمان حواسشان بود که از همه (کادر پزشکی و درمانی و نیروهای خودجوش جهادی و…) تشکرکنند اما کسی حواسش به خانم‌های […]

به بهانه ویروسی به نام کرونا

فقط یک نفر حواسش بود… 

در اوضاع کرونایی، همه حواسشان به همه‌جا بود به‌جز جایی که در آن قرنطینه بودند! …

در شرایطی که انسان‌های آزاده بااخلاق و باایمان حواسشان بود که از همه (کادر پزشکی و درمانی و نیروهای خودجوش جهادی و…) تشکرکنند اما کسی حواسش به خانم‌های خانه نبود!

خانم‌هایی که این مدت تمام دغدغه‌شان این بود کمترین محصول غذایی از بیرون تهیه شود و بیشتر از قبل دست به خوداتکایی زده و حتی برخی در پخت نان هم به خودکفایی رسیده بودند…

خانم خانه‌ای که با وضع پروتکل‌های بهداشتی در خانه خود مراقب و نگران سلامتی همه اعضای خانواده بود…

خانم خانه‌ای که حالا علاوه بر وظایف مادرانه‌ای که داشت باید جای تفریح و پارک و مدرسه‌ای که فرزندانشان نمی‌توانستند بروند را هم باید پرکند…

خانم خانه‌ای که باید بی‌حوصلگی و بهانه‌گیری‌های بچه‌ها را با صبر و حوصله تحمل کند و با یادگیری بازی‌ها و سرگرمی‌های جدید، سر فرزندانشان را گرم کند.

خانم خانه‌ای که باید حالا بیش از قبل ملاحظه جیب همسر را می‌کرد و بر تنداخلاقی‌های گاه‌وناگاه او به خاطر ضررهای اقتصادی ناشی از کرونا، صبر و حِلم به خرج می‌داد…

بله هیچ‌کس حواسش نبود!

هیچ‌کس حواسش به چراغ و گرمای خانه‌ای که در آن قرنطینه بودند، نبود…

هیچ‌کس حواسش در این روزهای کرونایی به جهادگریِ بیش از پیش زنان و مادران و دختران ما در عرصه جهادی که به عهده‌شان بود، نبود…

سایه پرمهر آنان برسر خانه‌ها مستدام باد…