حرفهای خودی و بیخودی در راهماندگی معرفی بدهکاران بانکی! اگر حساب و کتابمان درست باشد از وقتی که مبدع هاله و هلو (آن بزرگواری که سر کوچهشان طلسم شده بود بهجهت ارزان و رایگانفروشی مزمن!) با اشاره به جیب مبارک وعده داد که انقریب لیست ابربدهکاران بانکی را اعلام میکند، بیشتر از ۱۲ […]
حرفهای خودی و بیخودی
در راهماندگی معرفی بدهکاران بانکی!
اگر حساب و کتابمان درست باشد از وقتی که مبدع هاله و هلو (آن بزرگواری که سر کوچهشان طلسم شده بود بهجهت ارزان و رایگانفروشی مزمن!) با اشاره به جیب مبارک وعده داد که انقریب لیست ابربدهکاران بانکی را اعلام میکند، بیشتر از ۱۲ سال میگذرد و نمیدانیم مشکل از جیب بود یا لیست، از گوینده بود یا راوی، از گیرنده بود یا فرستنده، هرچه بود و هست، ظاهراً این لیست هرساله پُر و پیمانتر و چاق و چلهتر میشود و همچنان در راه اعلام به مردم و تعیینتکلیف و برگشت پولها به بانک مانده است!
البته آن اعداد و ارقام چند هزار میلیاردی به قاعده ۱۰ برابر خودش رشد و نمو کرده است و اگر به ریال همان زمان به بانکها برگشت داده شود، خرج امور یومیه بانکها هم نمیشود چه رسد که بتواند گرهای از کورگرههای اقتصاد بیمار و بانکهای بازار زده و تولید و صنعت و مردم منتظر چهار ریال وام، باز کند!
فقط منباب یادآوری و با توجه به نامه رسمی مقام فخیمه وزارت اقتصاد به بانکمرکزی و دستور فهرست شدن نام ابربدهکاران هر سه ماه یکبار آن هم در سایت و در ملأ عام که البته بیش از حد انتزاعی و تخیلی است، خواستیم خدمت عزیزانی که در این دو دهه اخیر (از روزگار تولید اولین نسل ابربدهکاران) تا به امروز در مسیر رسیدن این لیست به دست مردم و صدور احکام مربوطه و بازگشت پولها به صندوق بانک، زحمات خستگیناپذیر متحمل شدند و بدون ذرهای چشمداشت شبانهروز تلاش کردند، کمال تشکر و امتنان را داشته باشیم!
البته بهنظر میرسد قاطبه جدیت و اهتمامها در همان فضای حرف و شعار و مدعا باقی مانده است ولی تلاشگران عرصه سنگاندازی و کارشکنی و البته احیاناً کارچاق کنی جنابان ابربدهکاران که هر روز تعداد افزونتری از آنها تولید میشوند، بدون هیچ حرف و حدیث و ادعایی، سنگ تمام گذاشتند و همچنان این لیست، ابن سبیل است!
کافی است؛ پرداخت دو قسط از وام چهار ریالی، عقب بیفتد، پدر صاحاب بچه را در میآورند و آبرویی جلوی ضامن یا ضامنین برایت باقی نمیگذارند، دیر هم بجنبی، این حقوق اول ماه ضامن و ایضاً وامگیرنده هست که به گروگان گرفته میشود تا هرچه سریعتر حسابها را صاف کنی، وای به اینکه نداشته باشی و سنگ قرض و قوله به در بسته بخورد، آنگاه کلاغپر، حقوق و مزایا، پَر! کار اینقدر بالا میگیرد که هرکسی پای اوراق وام را امضاء کرده در امان نیست، وامگیرنده و ضامن که تکلیفش معلوم است، حتی معرف و گاهی خود شعبه و مسؤول اعتبارات هم از ترکش غضب جناب مستطاب بانک، در امان نمیمانند!
اما وقتی نوبت وامهای چند ۱۰ و چند ۱۰۰ میلیاردی میشود، انگار ورق برمیگردد و این وامگیرنده تاج سر و بالادست میشود و بانک و بیتالمال است که دستش زیر ساطور و دیوار کوتاه و بله قربانگو میشود، اصلاً مگر میشود حرفی از بازپرداخت زد، سخنی از دیرکرد و جریمه و سود مرکب کرد؟ حاشا و کلا! بلکه همه عوامل بانک و ایضاً مردم بینوا باید صبح تا شب بدوند، به سختی و مشقت بیفتند و تاوان پولهای برگشت نشده را بدهند تا مبادا آب تو دل حضرات تکان بخورد و با سلام و صلوات، ریال ایشان تومان شود!
هوشنگخان (خودمان را میگوییم) که مدتهاست دندان لق وام گرفتن از سیستم بانکی را کَنده به دور انداخته (البته اینکه دو ریال وام بانکی که به ما غیرخودیها میدهند، دردی دوا نمیکند و ایضاً همان دو ریال را هم به ما نمیدهند! در این دندانکشی بیتأثیر نیست) و ایضاً کلاهی هم از نمد برگشت پولهای به تاراج رفته نصیبمان نمیشود، فقط برای درج در حافظه این مرقومه شریفه خودی و بیخودی! تاریخ این نامه را از بر کردیم تا برای سه ماه و شش ماه و دو سال و چهارسال آینده، روزها را بشماریم!
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.