حرفهای خودی و بیخودی حقوق توافقی یا تقابلی! ظاهراً این قصه صیانت و حمایت و توافق و تراحم در ادبیات وکلای ملت ریشههای عمیقی داشته و این عزیزان علاقهمندی وافری به استفاده از این کلمات پُر از مهر و عطوفت و ترحم داشته و عنوان یک در میان طرحها به یکی از این […]
حرفهای خودی و بیخودی
حقوق توافقی یا تقابلی!
ظاهراً این قصه صیانت و حمایت و توافق و تراحم در ادبیات وکلای ملت ریشههای عمیقی داشته و این عزیزان علاقهمندی وافری به استفاده از این کلمات پُر از مهر و عطوفت و ترحم داشته و عنوان یک در میان طرحها به یکی از این کلمات و بعضاً همه آنها، مزین میگردد تا خلقا… بدون آنکه نیازی به خواندن متن داشته باشند به خوبی عمق عنایت خاصه را درک کرده و ضمن توافق در صیانت از حمایتهای بیبدیل مجلسیان، فعل تراحم را صرف کرده و ضمن قدرشناسی مضاعف، خود را مرهون الطاف خاصه دانسته و با این حال زبان تشکرشان الکن باشد!
این حقوق توافقی که برای پرداخت حقوق در مناطق روستایی در نظر گرفته شده از آن قسم حمایتهای همراه با صیانت است که با کمال مهربانی در تقابل با واقعیت جامعه، همچین زبر و خشن ریشه کارگر بینوا را به تیشه توافق با کارفرما سپرده است!
البته پیشنهاددهندگان و طراحان میفرمایند با این اقدام، ضربه سهمگینی به بیکاری وارد کرده و لابد پس از اجرای موفق آن در روستاها با توسعه آن به شهر و شهرکهای صنعتی، کل ایران را از لوث وجود بیکاری پاک کرده و اثر درخشانی برای آیندگان از خود برجای خواهند گذاشت!
خواستیم از همین تریبون خدمت همه دستاندرکاران مربوطه عرض کنیم که این طرح که عددی نیست! شما بفرمایید یک گلوله ناقابل خرج کارگر زحمتکش روستایی نمایند هم مؤثرتر است و هم نتایج آن بسیار طولانی مدت میباشد و اینگونه میتوان روزانه دهها هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کرد!
از آنجا که جناب هوشنگخان (خود بینوایمان را میگوییم!) آدم سادهدلی است، با خود میگفتیم که اولاً این جنابان نماینده بیبرو برگرد پا را در یک لنگه کفش کرده و اجرای تکلیف بودجهای دولت برای بازپرداخت بخشی از بدهی خود به تأمیناجتماعی را از دولت جوانبخت با شدت و حدت خواستار خواهند شد و ایضاً با توجه به اینکه هزینه معیشت معمولی، لااقل دوبرابر حقوق مصوب کارگری است، با اضافه کردن بند و تبصرهای به بودجه در راه مانده، یک هُل اساسی به حقوق بخور و نمیر کارگران میدهند و آن را به حداقلهای مورد نیاز برای معیشت (نه بخور و نمیر) نزدیک میکردند! ولی یکدفعه برخی عزیزان وکیلالمله، رکب زده و با ادله بسیار متقن و غیرقابل تردید پایین بودن هزینهها در روستا، از طرح خانه خراب کن حقوق توافقی رونمایی کردند که همه ساده دلها عبرتی شوند برای روزگار!
ما تا همین چند روز پیش فکر میکردیم بسیاری از نمایندگان از وقتی به مقام عالی نمایندگی مردم رسیدهاند، کمتر در کف شهر و بین مردم زندگی کرده و از حال و روز مردم بیخبرند و برای همین است که دایم در حال تصویب و تدوین طرحهای صیانتی و حمایتی (با قرائت خاصه) و این قسم موضوعات هستند و اساساً آدم سواره از پیاده خبر نداشته و نخواهد داشت، ولی به این نتیجه رسیدیم که این بزرگوران هجرت فرموده و به روستاها نقل مکان کرده و به دلیل ارتباط نزدیک و یومیه با زندگی روستائی، کاملاً از ارزان بودن هزینهها مطلع شدهاند و بر این اساس این طرح مشعشع را کلید زدهاند!
جنابان طراح مستحضر باشند که زندگی به خودی خود در روستا سخت است و اگر هزینهها بیشتر نباشد، کمتر نیست و همین حقوق اداره کار هم کفاف یک زندگی معمولی را نمیدهد، علیایحال در صورت اجرای این طرح برمیگردیم به دوران استاد شاگردی و بهرهکشی از کارگر و تشدید مهاجرت کارگران کارگاههای زیر ۱۰ نفر روستا به شهر و خالی شدن بیش از پیش روستاها، هم کارگر ضرر میکند هم کارفرمایی که برای این مصوبه به شکم مبارک صابون زده است و هم جامعه روستایی و شهری!
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.