حرفهای خودی و بیخودی ای کاش مسؤولین تلافی نکنند! قبلترها علیرغم اینکه میدانستیم که اکثر مشکلات و معضلات کشور زیر سر مردم است و متأسفانه این افراد معلومالحال باعث و بانی کمبودها، گرانشدنها، آلودگی آب و هوا، خورده شدن کوه و دشت و جنگل، بیبرنامگی و یکهتازی دلار و سکه و حتی رانت […]
حرفهای خودی و بیخودی
ای کاش مسؤولین تلافی نکنند!
قبلترها علیرغم اینکه میدانستیم که اکثر مشکلات و معضلات کشور زیر سر مردم است و متأسفانه این افراد معلومالحال باعث و بانی کمبودها، گرانشدنها، آلودگی آب و هوا، خورده شدن کوه و دشت و جنگل، بیبرنامگی و یکهتازی دلار و سکه و حتی رانت و باند بازی و اختلاس هستند، همیشه نگران بودیم که روزی صبر مسؤولین از این همه ندانمکاری ما خلقا… به پایان برسد و دیگر به پند و اندرز و تذکر و خط و نشان بسنده نکنند و کاری دستمان بدهند!
به وجدان نداشته برخیها، خوب مسؤولین صبور و مردمداری داریم، شخصاً که اگر جای این بزرگواران بودم، بلادرنگ از سمت خود استعفا داده و یکی از احاد مردم و یا گروهی از ایشان را انتخاب کرده (البته بهصورت رندوم!) و به جای خود مینشاندم تا درس عبرتی باشد برای بقیه و بفهمند که چه زجرها و غصههایی بر دل تکتک مسؤولین گذاشتهاند، کار ما مردم به جایی رسیده است که مدعی کاردانی و همه چیز تمامی هستیم، مشکلات و معضلات را بهوجود میآوریم، عذرخواهی نمیکنیم، به دنبال انداختن مسؤولیتمان به گردن دیگران هستیم، حتی مظلومنمایی هم کرده و گله و شکایت هم میکنیم.
هرطرف که میروی ردپای خلقا… ندانمکار را میبینی، بازار ارز و طلا یکجور، خانه و ماشین جور دیگر، لبنیات و میوه و گوشت و برنج و حبوبات و مرغ مثال دردآور آن است که هرچه قیمتها بالا میرود، با آنکه خریدمان کم شده ولی بهطور کلی قطع نشده و همین امر باعث بروز صدها مشکل شده است، دل خجستهای هم داریم و به گواه آماری که مسؤولین ارائه کردهاند، اصراف هم میکنیم!
هنرمان در برق و گاز که اظهرمنالشمس است، در تابستان کولرها را روشن میکنیم و کشور را با معضل کمبود برق روبهرو کرده و در زمستان بخاری و پکیجها را راه میاندازیم و با یک تیر اشتباه، هم کمبود گاز و هم قطعی برق را باعث میشویم. عین خیال مبارکمان هم نیست که در حال صادرات برق و گاز هستیم و اول همسایه بعد خانه!
با همین پول ارابههای مرگ وطنی، بهترین ماشین اجنبی را میدهند، ولی معلوم نیست که چرا با این تعصب و اصرار و لجبازی حاضر نمیشویم خودرو خارجی بهصورت آزاد وارد کشور شود و سفت و سخت چسبیدهایم به دوقلوهای خودروساز و حتی هر سال زیان انباشته و وامهای میلیاردی ایشان را روی چشم میگذاریم تا مبادا به سرشان بزند که دست از ماشینسازی برداشته و به ساخت تکچرخهای پُرمصرف در امور ساختمانی و حمل آجر و شن و ماسه، روی آورند!
با سوءمدیریت و ندادن حقابه محیطزیست و ساخت صدها صنعت آب بر وسط کویر و کاهلی در انتقال به موقع آب و ایضاً سرازیر کردن میلیاردمیلیارد مترمکعب آب به دریا و ساختن سد وسط تپههای نمکی و کلی اشتباه و کمکاری دیگر، باز از زمین و زمان و مدیر و مسؤولان طلبکاریم.
کار به جایی رسیده است که حتی به چهار تا انتصاب اقوام و خویشان توسط مسؤولان خرده میگیریم و با همین کارها روحیه مدیران و مسؤولان را خراب کرده و اجازه ندادیم سه روزه و خانه پرش یک ماهه مشکل بورس و اشتغال و ارز را حل کنند. (البته در این فقره که عزیزان مدعی انصافاً سنگتمام گذاشتند و برای آنکه ما خجالت زده نشویم حتی به روی مبارک هم نیاوردند که روزی قرار بود چنین اقدامات بیبدیلی را مثل آب خوردن انجام دهند).
هوشنگخان که ما باشیم بهواقع سخت از واکنش مسؤولین بیمناک هستیم، به هرحال صبر هر انسانی هم حدی دارد، نمیشود که هر روز خبط و خطایی از ما مردم سر بزند، بر اشتباهات قبلی و پُرتکرار که حتی نتیجهاش را هم دیدهایم اصرار کنیم، اصراف کنیم، دود و دم و خشکسالی و فرونشست و گرانی و تورم و کمبود و احتکار و رانت و اختلاس و کلی چیز دیگر راه بیندازیم و کسی لام تا کام حرفی به ما نزند.
برویم تکه نان خشکیده در آب بزنیم و نوشجان کنیم و شاکر باشیم که خوب مسؤولینی نصیب مان شده است!
هوشنگ خان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.