استثمار توافقی!

                حرف‌های خودی و بی‌خودی استثمار توافقی!    چند روز پیش از دوست عزیز و مطلعی سؤال کردیم که قضیه این حقوق توافقی که جنابان وکلای مردم سفت و سخت پیگیر آن شده‌اند چیست و اگر کار خوب و پسندیده‌ای است، اولاً چرا خیلی زودتر کسی به فکر آن نبود و ثانیاً دلیل اینکه برخی‌ها، […]

               

حرف‌های خودی و بی‌خودی

استثمار توافقی!

   چند روز پیش از دوست عزیز و مطلعی سؤال کردیم که قضیه این حقوق توافقی که جنابان وکلای مردم سفت و سخت پیگیر آن شده‌اند چیست و اگر کار خوب و پسندیده‌ای است، اولاً چرا خیلی زودتر کسی به فکر آن نبود و ثانیاً دلیل اینکه برخی‌ها، اینقدر انقولت و ایراد به آن وارد می‌کنند، چیست؟

  این بزرگوار سَری به نشانه تأسف تکان داده و فرمودند، بله اتفاقاً این طرح خیلی خوب است و منافع زیادی دارد ولی در گذشته نماینده‌های محترم به دلیل وکیل‌المله بودن، ترجیح می‌دادند طرف اکثریت کارگر و کارمند را بگیرند و در جانب کارفرما نایستند، برای همین این طرح سراسر سود و منفعت برای کارفرما مغفول مانده بود که علی‌الحساب، حضرات به نحو شایسته‌ای در حال جبران مافات می‌باشند! در ضمن باید قبول کنیم که بالاخره کارفرما‌ها هم جزیی از مردم هستند و از اتفاق برخی نمایندگان بر همین اساس دفاع از حقوق موکل‌های خود را لازم و ضروری می‌دانند!

  راسیاتش ما که هوشنگ‌خان هستیم نفهمیدیم این برادر بزرگوار چه دُرافشانی کردند ولی همین‌قدر فهمیدیم که این حقوق توافقی نتیجه‌‌اش می‌شود توافق از سر اجبار کارگر با حقوق دل‌بخواهی جناب کارفرما و سقوط آزاد کارگر و خانواده بینوایش به زیر خط فقر در کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر مناطق روستایی که ظاهراً موافقین این طرح با ۱۸۰ درجه زاویه، نظر دیگری دارند و تصویب و ابلاغ و اجرای این طرح را نویدبخش گسیل تعداد زیای کارگاه به مناطق روستایی و اشتغال خیل عظیم بیکاران در آن مناطق و یحتمل معکوس شدن مهاجرت و یا حداقل عدم هجرت روستاییان به شهر‌ها می‌دانند و هم کارفرما را خوش خواهد آمد و هم بیکارانی که به اندک حقوقی می‌رسند و می‌توانند از پس هزینه‌هایی که در روستا خیلی کمتر از شهر است برآمده و امورات معیشتی خود را بگذرانند و دعاگوی مسببان و مصوبان و مجریان طرح و قانون باشند!

  به هر حال این هم نظری است! و هرکسی حق دارد نظر خودش را بگوید، پس جسارتاً ما هم نظر دادنمان گُل کرده و عرض می‌کنیم، به عقل نیم‌بند هوشنگ‌خانی ما، نیرویی که با هزار زور و ضرب و منت و با حقوق اجباری، تَن به کارکردن برای کارفرما بدهد، اینکار نه به درد خودش می‌خورد و نه کارفرما، نه رضایت و آرامش و تمرکز وجود دارد و نه تعهد و مسؤولیت‌پذیری و مراقبت از اموال و کسب‌وکار کارفرما، در ضمن هیچ بار کجی تاکنون به مقصد نرسیده است و کسب‌وکاری که براساس نارضایتی زحمتکشان به جلو برود، سر از ورشکستی در نیاورد، لااقل به چاه بالارفتن هزینه‌های تولید و بی‌برکتی و خون‌دل خوردن شبانه‌روزی می‌افتد.

 الغرض که این طرح حقوق توافقی جانب هیچ‌کس نایستاده است و آنقدری که کارفرمایان گرامی ذوق کرده و یا بیکاران شوق نموده‌اند، خیر و برکتی با خود ندارد و غیر از افزایش نارضایتی حقوق‌بگیر زحمتکش و تعطیلی همان نیم‌بند کارگاه‌های روستایی (که از اتفاق هزینه‌های زندگی در روستا بیشتر از شهر نباشد، کمتر نیست) گره‌ای بر گره‌های کور ارتباط کارگر و کارفرما و ایضاً نهادهای کارگری و کارفرمایی و سازمان‌های دولتی، اضافه خواهد نمود! و باری است مضاعف و زحمتی است افزون‌تر!

 

                                             هوشنگ خان