حرفهای خودی و بیخودی رکورد تولید مانع! حمایت، پشتیبانی، مانعزدایی، تقویت، تسهیل، صیانت، توسعه، جهش، رشد و رونق و احتمالاً مثنوی هفتاد من کتاب و مقاله و سخنرانی و گفتهها و قولها و وعدهها و کرور کرور قانون و مقررات و دستورالعمل و خروار خروار تلاش و خدمت و ایثار و جدیت و […]
حرفهای خودی و بیخودی
رکورد تولید مانع!
حمایت، پشتیبانی، مانعزدایی، تقویت، تسهیل، صیانت، توسعه، جهش، رشد و رونق و احتمالاً مثنوی هفتاد من کتاب و مقاله و سخنرانی و گفتهها و قولها و وعدهها و کرور کرور قانون و مقررات و دستورالعمل و خروار خروار تلاش و خدمت و ایثار و جدیت و کلی چیز دیگر، همه با هم توانستهاند به رکورد تولید ۲۱۵ مانع (مسأله) برای صنعت و تولید دست پیدا کنند که باید گفت؛ این رکورد در سطح دنیا نه کمنظیر است و نه بینظیر بلکه اساساً تاکنون هیچ کشوری قادر نبوده است در این عرصه اقدام به تولید مستمر و تماموقت انواع مانع برای تولید و صنعت خود داشته باشد و همواره اکثریت معلومالحالی در این کشورها هستند که با هر نوع نوآوری مانعی برخورد ناشایستی انجام میدهند و تا آن مانع را از حیز انتفاع ساقط و پدر صاحاب بچه را در نیاورند، ول کن ماجرا نیستند!
ضمن تشکر و امتنان فراوان از مسؤولین صمتی که نسبت به رصد و احصای این موانع متکثره اقدام نمودند و صدالبته قدردانی از جرأت و جسارت این عزیزان در بازگو کردن این فاجعه ملی میهنی! از آنجا که هوشنگخان (خودمان را میگوییم) ذاتاً آدم کنجکاوی است، این سؤال پیش میآید که حال که تعداد مسائل و موانع، معلوم شده، فیالفور تمامی مسؤولین مربوطه از صمتی و کشاورزی و اقتصادی و مالیاتی گرفته تا مالی و نهادی و قضایی و مجلسی، سر از پا نشناخته و بهصورت چند فوریتی دست به کار شده و عجالتاً تعداد موارد، قوانین و فرآیندهایی که به صنعت کمک میکنند و باعث شتاب در تولید و بهبود وضعیت کسب و کارها میشوند را نیز احصاء کنند تا اولاً؛ معلوم بشود چند به هیچ از موانع عقب هستیم و ثانیاً؛ عزیزان مسؤول و متولی چند متری کلاهشان را بالاتر بگذارند و منبعد بیش از پیش باد در غبغب انداخته و در مورد رشد و احیای صنایع و عبور از رکود و شکستن کمر بیکاری و تعطیلی، حرافی و دُرافشانی نمایند!
به هرحال خوشبینی بیش از حد ما بالاخره کار دست این ملک و مملکت میدهد، ولی با این حال آرزو بر جوانان عیب نیست، حتی اگر عمر و جوانی بر سر آن گذاشته شود! بنابراین همچنان کور سوی امیدمان سو سو میزند و آن روزی را در تخیل خود (هرچند به توهم نزدیکتر است) میبینیم که حضرات مسؤول و مدیر و مدعی مجری و وکیل و نهادی و قضایی که دستی بر آتش اقتصاد و تولید این مملکت دارند، با عمق وجود و به معنای واقعی کلمه باور بفرمایند که اقتصاد و امور مالی و کار اجرائی و تولیدی و ایضاً برنامهریزی و قانوننویسی همگی در ذیل سایه علم و دانش و خرد است که به بار مینشیند و متقن و معقول و شدنی و نتیجه بخش خواهد بود، ولاغیر!
بنابراین با حرف و شعار و کار و هیأتی و خویشاوند و رفیقسالاری و باری به هر جهتی، اتفاق خوبی در پیش نخواهد بود و جناب حضرت علم، زبان عدد و رقم و اقدام و عمل درست و حساب شده را میفهمد و آنچنانی که برخی فکر میکنند برای باید، نباید و شعار و توپ و تشر و قربان و صدقه رفتن و ریشسفیدی، تره خرد نمیکند و از قضا میانه ناجوری با این قسم اعمال و مقررات کیلوئی و شوآفی و یهویی دارد!
برای همین است که ماحصل این چندین ساله که کم و بیش بر همین منوال پیش رفته است، شده است ۲۱۵ مانع و مسأله بر سر راه تولید! اگر هم زنگ خطرها به صدا در نیاید، با همین دست فرمان آنقدر جلو میرویم که همه چیز یکدست شود و تولید از نیمهجانی، به خاک افتاده و در نهایت دست در دست صاحبان و کارگران و عموم خلق، خاکسترنشین شود!
این گوی و این میدان…
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.