حرفهای خودی و بیخودی دلاویزی دلار! خدمت مردم و هممیهنان گرامی که بهواسطه شرایط خاص مملکت و نگرانیهای روزانه و پُرشمار، در راستای تولید ثروت یکهویی و یا از دست نرفتن چهارریال سرمایه جمعآوری شده و شاید هم برای آن چِندرغاز اختلاف قیمتی دلار صرافی ملی با کف بازار، اینروزها در حال خرید […]
حرفهای خودی و بیخودی
دلاویزی دلار!
خدمت مردم و هممیهنان گرامی که بهواسطه شرایط خاص مملکت و نگرانیهای روزانه و پُرشمار، در راستای تولید ثروت یکهویی و یا از دست نرفتن چهارریال سرمایه جمعآوری شده و شاید هم برای آن چِندرغاز اختلاف قیمتی دلار صرافی ملی با کف بازار، اینروزها در حال خرید دلار هستند، در صف صرافی روزگار میگذرانند و یا قصد فروش ماشین و خانه و طلا و جایگزینی آن با ارز رایج ممالک محروسه آنور آبی را دارند، عرض میکنیم که:
حضرات دلال و سفتهباز و رانتی بچهزرنگ، در کسب خبر و اطلاعات و ایضاً حواسجمعی و مارمولکی، کیلومترها از ما مردم یکلاقبا و غافل از همه جا، جلوتر هستند!
عبور از کسری بودجه، بدون چاپ پول (استقراض از بانکمرکزی) که دولتیان در بوق و کُرنا کردهاند، کلی حرف ناگفته ولی اظهرمن الشمس، در خود دارد.
فروش دلارهای باد کرده روی دست کلهگندههای بالای گودنشین بازار، با بالاترین قیمت ممکن، بهترین اتفاق ممکن است که میتواند برای این افراد، بیفتد.
و کلی گفتنی دیگر …
در ضمن عجالتاً هیچ مسؤول و مدیر و ایضاً کارشناس و متخصصی هم نگفته است که دلار بخرید که وقت طلاست!
بنابراین، کلاه خود را قاضی نمایید و محاسبه کنید که با خود چندچند هستید، و اینکه سر از پا نشناخته و در بازار، دلار میخرید و روی هم میگذارید، آیا دل در گروی دلار چهل، پنجاه هزارتومان، آن هم در چند روز و نهایتاً چند هفته آینده بستهاید؟ و یا نه و همین یکی، دو هزار تومان افزایش قیمت، شما را بس است؟
علیایحال، خاطر گرانقدرتان جمع باشد که خانه پُرش از این آب گلآلود ماهیهای ریز نصیب شما میشود ولی بعید نیست که خود گرفتار کوسههای استتار کرده در این گرگ و میشی هوا شوید! به هرحال قراری برای اینکه ما مردم به آلاف و الوفی برسیم نیست و دستاندرکاران و دُمکلفتها برای سودآوری ما، این شل و گِل را درست نکردهاند!
هوشنگخانی که ما باشیم اگر جای شما بودیم، برای بهدست آوردن اندک بهره، احتمال به زمین گرم خوردن و بر باد رفتن هست و نیستمان را بیش از این حرفها جدی میگرفتیم و با سر در دهان شیر نمیرفتیم!
فردا روز اگر دوباره قیمتها سرازیر شد و پولتان به روش تصعید، بخار شد! جایی برای اعتراض و دادخواهی و تقاضای جبران خسارت از جیب بیتالمال نخواهد ماند.
بورس که بورس بود و خلقا… به بوی کباب باد زده مسؤولان و برخی متخصصنماها و البته حقوقیهای بچهزرنگ به آن بلا دچار شدند، یک سکه سیاه هم کف دست کسی نگذاشتند و همچنان در حال آب کردن میلیارد میلیارد، سرمایه ریال ریال جمع شده خلقا… ساده دل بینوا هستند!
آن قضیه مؤسسات اعتباری و بذل و بخشش از کیسه مردم، برای مالباختهها، قصهای بود که تکرارش را در افسانهها باید بخوانیم ولی این رشته دلاری، عجالتاً سر کوتاهی دارد و همین چند روزه صدای تشت رسواییاش از آسمان میافتد و آن موقع کسی به کسی نخواهد بود.
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.