حرفهای خودی و بیخودی گفتاردرمانی را پایانی نیست…! علیالحساب و تا این لحظه، نه مسؤولان گوینده و نه مردم شنونده، هیچ خیر و برکتی از گفتاردرمانی و حرفهای گل و بلبلی و تخیلات مدینه فاضلهساز و این قسم افعال پیچشی و محافظتی و ا…بختکی، نبردهاند و ایضاً نخواهند برد، اما از آنجا که […]
حرفهای خودی و بیخودی
گفتاردرمانی را پایانی نیست…!
علیالحساب و تا این لحظه، نه مسؤولان گوینده و نه مردم شنونده، هیچ خیر و برکتی از گفتاردرمانی و حرفهای گل و بلبلی و تخیلات مدینه فاضلهساز و این قسم افعال پیچشی و محافظتی و ا…بختکی، نبردهاند و ایضاً نخواهند برد، اما از آنجا که ظاهراً دمدستیترین امکان در مواقعی که جوابی برای گفتن نداریم، کاری کردهایم و در آن ماندهایم، قصد و هدفی داریم که قرار نیست کسی مطلع شده و شفافسازی کنیم، بودجهای را تقدیم کردهایم و اصرار داریم همه بهبه و چهچه کنند، بهجای حل مسأله راه حذف مسألهها را در پیش گرفتهایم و نمیخواهیم زیر بار برویم که خیلیها این راهها را هزار بار رفتهاند و جوابی جز خسران و زیان ملک و مملکت و بینوایی بیشتر خلقا… عاید و واصل نشده است و… در همه این امور تنها نسخه عزیزان متولی و مدیر و مسؤول، گفتاردرمانی است، حالا چرا، باید برویم از خودشان بپرسیم که همگان در سر آن عاجز ماندهایم…
صد بار حرف زدی و هیچ ندیدیم ثمرهاش را
کار درست چه بدی داشت که یکبار نکردید…
میگویند ارز ترجیحی بد است چون خوب مدیریت و کنترل و نظارت نشده است، خب، سلمنا این گوی و این میدان، حالا که فرمان در دست شماست، شما مدیریت و نظارت و کنترل کنید، میفرمایند مگر خالهبازی است نمیشود که از اول تا آخر این کار را نظارت کرد و اساساً این امری نشدنی است، خب باز هم سلمنا، پس یک راهحل بدهید که مورد تأیید اهلفن و نظر و متخصصان خارج از دایره خودی و اندرونیها باشد و ایضاً مطلوب نظر خلقا… مستأصل و گرفتار به هر دم از این باغ بری میرسد دولتها و دولت مردها…
این که میفرمایید همین که ما میگوییم درست است و تمامی امکانات تبلیغاتی و خبری و رسانهای را برای به کرسی نشاندن حرف خود بهکار بستهاید و اجازه نمیدهید مخالفان و منتقدان رودرروی طراحان به مباحثه و مناظره بپردازند، بیشتر از آنچه دل هوشنگخانی ما را به دقیق و متقن و مستدل بودن طرحها، قرص و استوار کند، نگران ضعف و غیردقیق بودن آنها میشویم و چهار ستون بدنمان میلرزد!
عرضمان این است که بله از اتفاق آن ارز ترجیحی آنقدرها هم آش دهانسوزی نبود و اگر هم خوب بود برای یک دورهگذار و چند روزه و ایجاد فرصت برای برنامهریزی و تدوین روش و طرحهای محکم و مؤثر و مطلوب، بهکار میآمد و نه بهعنوان یک سیاست ماندگار و درازمدت، پس عجالتاً مجریان و وکلای محترم،
یک سخن تازه و طرح بدیع و برنامهای فراگیر و بدردبخور با کمک اهلفن و صاحبنظران مورد استناد و مستقل، تدوین کنند، آنگاه سر فرصت آن را برای همه تبیین و بعد به مصوبه و اجرا نزدیک کنید، حالا برای سال آتی نشد، سال بعدتر، قرار نیست برای اقدامی که کل کشور و اقتصاد و معیشت را درگیر و احیاناً زمین گیر و یا ارتقاء میبخشد، عجله کنیم و بیمهابا بزنیم به دل علم و دانش و مرغمان هم یک پا داشته باشد و بعد اگر زبانمان لال کار به خنس خورد و کمیت کشور لنگ در لنگ شد، باز گردیم به عصر کی بود کی بود، من نبودم و انداختن توپ به زمین داخلی و خارجی و زمین و زمان….
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.