دلایل ایجاد بحران آب در کشور

یک کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، ضمن هشدار درخصوص فروپاشی جغرافیای فلات ایران، گفت: فلات ایران به‌طور عمده شامل کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان می‌شود. اینکه آیا فروپاشی یک حقیقت است، نیازمند موشکافی ابعاد و اجزای بحران آب است. برای داشتن یک دید دقیق از مسأله لازم است گلوگاه‌های اصلی و پرخطر را بازشناسی کنیم […]

یک کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، ضمن هشدار درخصوص فروپاشی جغرافیای فلات ایران، گفت: فلات ایران به‌طور عمده شامل کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان می‌شود. اینکه آیا فروپاشی یک حقیقت است، نیازمند موشکافی ابعاد و اجزای بحران آب است. برای داشتن یک دید دقیق از مسأله لازم است گلوگاه‌های اصلی و پرخطر را بازشناسی کنیم و خود را درگیر عبارت‌های غیرعلمی همانند ورشکستگی آبی نکنیم. داریوش مختاری؛ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه گلوگاه اول، تراکم شدید جمعیتی در یک پهنه مشخص جمعیتی همراه با بارگذاری‌های سنگین و متمرکز در یک پهنه از یک دشت یا یک جغرافیا است، اظهار کرد: این ویژگی می‌تواند زمینه فروپاشی را فراهم کند. یک تکانه کم‌آبی حتی در مقیاس ۳۰ تا ۵۰ درصد از نیاز آبی یک کلانشهر که امکان جبران و مدیریت کمبود آب آن در یک بازه‌زمانی فشرده با کمک ابزار جیره‌ بندی فراهم نشود، زمینه یک بی‌نظمی فراگیر اجتماعی ناشی از کم‌آبی را فراهم می‌کند. این بی‌نظمی می‌تواند بسیار خطرناک و کنترل نشده باشد. وی با بیان اینکه چندین کلانشهر کشور مستعد جدی برای این وضعیت هستند؛ تهران، مشهد، اصفهان و کرمان وضعیت پُرخطری نسبت به بقیه دارند. کلانشهر شیراز در این مسیر خطرناک حرکت می‌کند، گفت: راه رویارویی با این گلوگاه خودداری از تغییر کاربری فزاینده اراضی شهری است. خودداری از توسعه بی‌رویه مسکن و واگذاری انشعاب‌های اضافی آب شهری به کنترل این گلوگاه کمک می‌کند. این کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، ادامه داد: گلوگاه دوم، تشدید چرخه توسعه‌نیافتگی در کشور است. سبک و سیاق این مدار خطرناک توسعه‌نیافتگی از این قرار است که از یک‌سو صنایع آب‌بر از جمله نیروگاه، پتروشیمی، فولاد و سیمان در جغرافیای خشک فلات‌مرکزی که با کمیابی منابع آب روبه‌رو است مستقر و آبخوان‌ها را خالی می‌کنند و از سوی دیگر عمده فرآورده‌های این صنایع برای دو بخش مصرفی یعنی مسکن و خودرو به کار گرفته می‌شوند. مختاری؛ با بیان اینکه این دو بخش مصرفی به جای اینکه چرخه تولید و نوآوری را بازآفرینی کنند به‌طور مشخص یک گرداب سنگین مصرف را پدید آورده‌اند که بر بهره‌برداری و مصرف بی‌رویه منابع آب به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر گذارده‌اند، اظهار کرد: راهکار رویارویی با این گلوگاه، حذف و جایگزینی صنایع آب بر با صنایع کوچک و بومی همانند فرش ایرانی است. همانند همیشه، توسعه صنعت گردشگری یک راهکار اساسی برای برخورد جدی با بحران آب است. وی با بیان اینکه گلوگاه سوم، اجرای پروژه‌های شیرین‌سازی و انتقال آب از دریا است، گفت: بر پایه گزارش‌های منتشرشده قرار است یک شبکه سرتاسری انتقال آب از دریا انجام و با مصرف چندصد تریلیون تومان اعتبار، سالیانه یک میلیارد مترمکعب آب دریا، شیرین‌سازی و با خطوط لوله‌های فولادی و یا G.R.P. منتقل شود، اظهار کرد: خوشبختانه اجرای این پروژه مخالفان زیادی از تخصص‌های مختلف دارد. جدا از بحث ممکن یا ناممکنی شیرین‌سازی این حجم آب به صورت پایدار و دست‌کم معادل عمر مفید تأسیسات و تجهیزات پروژه (مثلاً ۲۰ سال)، نداشتن کم‌ترین توجیه مالی و اقتصادی برای این اقدام بسیار خطرناک و ناپایدار در بخش آب کشور است. این کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، افزود: برای نمونه بیلان منابع آبی استان فارس نزدیک به ۱۰ میلیارد مترمکعب است که با مصرف درصدی از اعتبارات هنگفت پروژه‌های انتقال آب، می‌توان روش‌های هشت‌گانه کاهش مصرف آب شهری و یا پروژه‌های ۱۵گانه طرح‌های تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی و یا طرح‌های تکمیلی استقرار واحدهای گلخانه‌ای تولید محصولات کشاورزی را اجراء و به آسانی چند میلیارد مترمکعب آب صرفه‌جویی کرد و در بخش‌های گردشگری و صنایع کوچک و پربازده به کار گرفت. مختاری؛ با بیان اینکه اگر همین رویه را برای ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب استحصالی کشور (از ۴۰۰ میلیارد مترمکعب بارش سالیانه در جغرافیای ایران) به کار بگیریم، قطعاً و قویا می‌توان تا چند ده میلیارد مترمکعب آب برای قرن‌ها و نه فقط برای ۲۰ سال، استحصال و پایدارسازی کرد و آبخوان‌ها را نجات داد، گفت: به این ترتیب در سایه خردورزی، می‌توان مسأله کم آبی کشور را حل‌وفصل و از یک فروپاشی تمام عیار جغرافیایی و بی‌نظمی فراگیر جلوگیری کرد. به گفته وی؛ پرهیز از هیاهوهای رسانه‌ای برای به ثمر رساندن پروژه‌هایی که هرگز از توجیه فنی و اقتصادی برخوردار نیستند نه‌تنها نمی‌تواند مسأله بحران آب را حل کند، بلکه جغرافیای ایران را در یک فلاکت و خطر و دست‌انداز بزرگی می‌اندازد که از نخستین بازندگان آن، مالکان صنایع بزرگ و مجریان خطوط انتقال آب هستند. دارایی‌هایی که در بیابان‌ها ر‌ها خواهند شد و تا برقراری تعادل بوم شناختی و احیای دوباره جغرافیای ایران، خاک خواهند خورد و تنها درس‌آموزه و عبرتی برای آیندگان خواهند شد. مبادا با پرهیز از خردورزی و اجرای راهکارهای ساده، چنین شود.