حرفهای خودی و بیخودی وعده از شما، یادداشت از ما! از چند ماه قبل از شروع به کار دولت جوانبخت، عزیزانی که امروز کابینه را تشکیل میدهند، حرفها، نقدها و قول و وعدههای مختلفی دادند که البته هرچه به زمان انتخابات نزدیک میشدیم بر تکثر و تعدد آنها افزوده شد که اصلاح سه روزه […]
حرفهای خودی و بیخودی
وعده از شما، یادداشت از ما!
از چند ماه قبل از شروع به کار دولت جوانبخت، عزیزانی که امروز کابینه را تشکیل میدهند، حرفها، نقدها و قول و وعدههای مختلفی دادند که البته هرچه به زمان انتخابات نزدیک میشدیم بر تکثر و تعدد آنها افزوده شد که اصلاح سه روزه بورس و مثل آب خوردن بودن تثبیت دلار زیر ۲۰ هزارتومان و اشتغال با یک میلیون تومان و بر زمین زدن غول گرانی و تورم و فَت و فراوانی دارو و ارزانی خودرو و رونق تولید، فقط گوشهای از انبوه بایدها و نبایدها و خواهد شد و میتوانیمهای بزرگوارانی بود که عجالتاً چند ماهی است سکان دولت و وزارتخانه و دستگاه و معاونت و همه شقوق اجرایی را در دست دارند!
گفته بودی چو بیایم غم دل با خود ببرم!
البته اینکه وقتی بر بالای گود نشستهایم، همیشه فرمایشات دور از آتشی و بالای گودنشینی، همین خاصیت را دارند و هم گوینده و هم شنونده را خوش میآید و همگان، جز مجریان و میاندارهای گود و آتش، از آن حظوافر میبرند! به هرحال فاصله حرف و عمل به همین چیزهاست وگرنه اکنون در آنچنان رونق و گل و بلبلی به سر میبردیم که شده بودیم مایه رشک و حسرت جهانیان!
این حرفها را نزدیم که حضرات مسؤول را به یاد وعدهها و قولهایشان بیندازیم و جای خالی عمل را به روی مبارکشان بیاوریم، فقط خواستیم عرض کنیم که از همان روزها، دست به قلم شدیم و هر امید و وعدهای که داده میشد را بر روی کاغذی یادداشت میکردیم که بعداً آن را چک کنیم و کارهای انجام شده و وعدههای عمل شده را تیک بزنیم و یکییکی پروندههایشان را ببندیم، اما از آنجا که همچنان در حال یادداشت کردن هستیم و کار از کاغذ و دفترچه گذشته و در حال رسیدن به مثنوی هفتادمن هستیم ولی همچنان تیک انجام شد، در کنار هیچ قول و قراری زده نشده و فقط روزانه بر سیاهه بلند بالای بایدها و نبایدها و خواهدشدها، اضافه میشود!
البته جای شکرش باقی است که برخی متولیان گرانقدر آن وعدههای قبلی را حداقلی میدانند و همچنان که با آن قولها کیلومترها فاصله داریم، مردم را به اتفاقات بزرگتر، دلخوش میکنند و یکی پس از دیگری سنگهای بزرگتری را برای نزدن بلند میکنند!
به هرحال روحیه و حس موفق بودن و دستیابی به اهداف و من آنم که رستم جهان را گرفت! خیلی مهم است و بزرگان گفتهاند که هیچ آرزویی در ذهن شما ایجاد نمیشود مگر آن که امکان دستیابی به آن آرزو به شما داده نشده باشد، بنابراین همین که هر روز خواهدشدها بزرگتر و کلانتر میشود، به خودی خود نوعی موفقیت است و دیر نیست که به همه آنها جامهعمل پوشیده شود و صاف بیفتیم وسط ظرف عسل، حالا چند صباح یا خانه پرش چند دهه دیرتر مهم نیست، مشکل اینجاست که از قضا سرکنگبین صفرا فزود، روغن بادام خشکی مینمود و علیالحساب افتادیم وسط خانه زنبور و از هر طرف نیش گرانی و تورم و تحریم و بیبرنامگی و بیآبی و آلودگی هوا و مشکلات خانوادگی و طلاق و پیری جمعیت و ارابه مرگ و محصولات کشاورزی سمی و هزار و یک هنرمایی بیبدیل، روح و جسم و معیشت و فرهنگ و اعتماد و اخلاقمان را هدف گرفتهاند!
زیاده عرضی نیست، با کمال شرمندگی، اگر مسؤولین و مجریان صلاح میدانند چند صباحی رخصت داده و رشته دور و دراز وعدهها را اندکی کوتاه کرده، تا هم سرعت یادداشتبرداری خلقا… به پای سرعت گفتار عزیزان برسد و هم اینکه این وسط اگر خدا خواست و فرصت و توفیقی پیدا شد، بزرگواران از نقش قبل از انتخاباتی خود خارج شده و در قامت مجریان تمامقد، بر قرار و وعدهها، ردای وفای به عهد بپوشانند و اندکی از آلام خلق بکاهند و کورسوی امید را همچنان روشن نگه دارند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.