حرفهای خودی و بیخودی پیک کرونا ضرورت است! خاطر مبارکمان هست که در دولت فقید هر بار که زنگ خطر آغاز یک موج به صدا در میآمد، حضرات مسؤول و مدیر، به جای آن که پیشدستی کرده و جلوی گسترش کرونا و رسیدن به پیک را بگیرند، چشم در چشم خلقا… میدوختند و […]
حرفهای خودی و بیخودی
پیک کرونا ضرورت است!
خاطر مبارکمان هست که در دولت فقید هر بار که زنگ خطر آغاز یک موج به صدا در میآمد، حضرات مسؤول و مدیر، به جای آن که پیشدستی کرده و جلوی گسترش کرونا و رسیدن به پیک را بگیرند، چشم در چشم خلقا… میدوختند و یا همینطور سر در هوا و خوشخوشان، میفرمودند که رسیدن موجهای جدید کرونا طبیعی است و گریزی از آنها نیست و یا کلاً کاسه و کوزهها را بر سر مردم شکسته و میگفتند با این آمار رعایت پروتکلها و علیرغم هشدارهای ما، متأسفانه در حال ورود به موج جدید هستیم!
البته معمولاً با صبری مثالزدنی چند هفتهای دست بر روی دست میگذاشتند تا جناب کرونا حسابی جولان دهد و آمارها ترسناک و خطرناک بشود، بعد با کلی امروز، فردا کردن و موافقت و مخالفت و تکذیب و تأیید، حکم به یکسری محدودیت که معمولاً هم نصف و نیمه اجراء میشد، میدادند و پس از آن که جناب کوویدخان از درو کردن خلقا…و زمینگیر کردن اقتصاد و بهداشت کشور، خسته میشد و آرامآرام میل به فروکش مینمودند!، جنابان مربوطه، پیروزمندانه گردن میافراشتند و مدال افتخار بر سینه یکدیگر میچسباندند و همزمان به اروپایی و آسیاییهای شرق دور و آمریکاییها پُز هنرمندی و موفقیت میدادند و از صف طولانی کشورها برای الگو گرفتن از تجارب ارزنده خود، سخن میراندند!
اما ظاهراً در این دولت اوضاع خیلی توفیر کرده، بهگونهای که اساساً دیگر ورود موجهای جدید یک اتفاق طبیعی گریزناپذیر تلقی نمیشود، بلکه نوعی ضرورت به حساب آمده و عزیزان متولی و مربوط و ایضاً نامربوط، تمام مساعی خود را بهکار میبندند که این جناب کوویدخان که این روزها با نام مستعار اُمیکرون شناخته میشود، با حضور تمامقد و بنیادبرکن خود، اسباب ورود و اوجگیری موج ششم را فراهم کرده و بساط آرامش و نیم نفس خلقا… را به کل برچیده و باز نفسها به شماره بیفتد، خلقا… پرپر شوند و نظام سلامت زمینگیر شود!
حالا چه اتفاق و تحولی در وزارت بهداشت و درمان یا ستاد ملی کرونا و اعضای علمی و متخصصین دانشگاه و ستادها، به وقوع پیوسته، عجالتاً ما بیخبریم ولی اینکه از یکطرف هشدار رسیدن موج جدید میدهند، از طرف دیگر بر بازگشاییها همت مضاعف مینمایند، از یکسو خطر پیکی خطرناک و پُرقربانی و فراگیر را گوشزد میکنند و از سویی دیگر رأی به حضوری شدن مدارس و دانشگاهها میدهند! اینگونه به نظر میرسد که عزیزان مسؤول خود نیز چندان با یکدیگر هماهنگ و همراه نیستند و حضور پُررنگ غیرمربوطین، بیش از پیش بر آتش این آشفته بازار تصمیمگیری و فراخوانی، دمیده است و انگار دعوا بر سر آن است که معلوم شود کُت تن چه کسی است و این اُمیکرون و کرونا و موج و پیک، عجالتاً اسباب زورآزمایی و ارهکشی است، حالا این وسط قرار است چه آشی از این چند آشپزه شدن تصمیمگیری، عاید خلقا… شود، خدا به خیر کند!
نظر هوشنگخانی ما این است یک نفر این وسط ریش سفیدی بفرماید و به همه متولیان و مسؤولان و مجریان دخیل در اصل و فرع و متن و حاشیه کرونا بفرماید که این جناب کوویدخان، از اول هم زباننفهم و کله خراب بوده و هست و جسارتاً به مقام و درجه و عنوان و کسوت و تجربه مسؤولان و مدیران کاری ندارد و ترهای برای کسی خرد نمیکند، هر طور که میلش بکشد، همان میکند، بنابراین زبان زور و ضرب و تَشر و امر و فرمان را نمی فهمد، نوشدارویش واکسن است و احتیاط و رعایت دستورالعملهای بهداشتی، پس اگر امروز دست بجنبانید، برای مقابله با این آفت خانمانسوز، یک روز جلو هستید و اگر صبر پیشه و دست بر روی دست بگذارید، قافیه را ناغافل میبازید و مردم بینوا باز باید تاوان دیگران را دهند…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.