همه و هیچ!

                حرف‌های خودی و بی‌خودی همه و هیچ!     به‌نظر می‌رسد آن قانون کذائی همه یا هیچ که برخی‌ها به آن اعتقاد راسخ دارند، اصل و اساسش از روش برنامه‌نویسی‌ها و از آن مهم‌تر اجرای برنامه‌ها در این کشور سرچشمه گرفته! از برنامه اول توسعه گرفته تا همین برنامه در دست تدوین هفتم که چیزی […]

                حرف‌های خودی و بی‌خودی

همه و هیچ!

    به‌نظر می‌رسد آن قانون کذائی همه یا هیچ که برخی‌ها به آن اعتقاد راسخ دارند، اصل و اساسش از روش برنامه‌نویسی‌ها و از آن مهم‌تر اجرای برنامه‌ها در این کشور سرچشمه گرفته! از برنامه اول توسعه گرفته تا همین برنامه در دست تدوین هفتم که چیزی که از نتایج و شواهد پیداست اگر بخواهیم مغرضانه نگاه کنیم! شده است برنامه‌های همه و هیچ یعنی صدتا صدتا هدف و اولویت در هر برنامه ردیف کرده‌ایم و همزمان همه را شروع کرده‌ایم و هیچ دستاورد به‌درد به‌خوری هم حاصل نکرده‌ایم…

البته اگر دست از غرض‌ورزی برداشته و نیمه پُر لیوان را ببینیم، یک هفتاد، هشتاد هزار تا پروژه نیمه‌تمام داریم که هر سال به قاعده چند درصد جلو می‌روند و چراغ حرکت روبه جلو کشور را روشن نگه داشته‌اند، فقط این روشنی به قیمت لنگی کمیت توسعه زیرساختی کشور تمام شده است، چاهی چند صد هزار میلیاردی که پایانی بر آن نیست، حتی برخی از پروژه‌های خودشان به تاریخ مصور چند ۱۰ ساله تبدیل شده‌اند و رد پا و هنرمندی چندین دولت و مجلس و شورای شهر و شهرداری و وزارتخانه و سازمان و اداره را با خود دارند و علی‌رغم آهن و سنگ و سیمانی بودن، مثل بلبل با آدم حرف می‌زنند که برنامه‌نویسان و مشتاقان دیده شدن و افتتاح‌کنندگان و تصویب‌کنندگان و مجریان با آنها و ملک و مملکت چه‌ها که نکرده‌اند!

اجالتاً قصد نوحه‌سرایی و عزاداری بر سر آنچه شد و بحر طویل‌خوانی نداریم، فقط خواستیم با این زبان الکن، و از همین تریبون خودی و بی‌خودی( که برای خودش کم تریبونی هم نیست!) خدمت جنابان برنامه‌نویس، بزرگان تصمیم‌گیر و وکلای محترم تصویب‌کننده عرض کنیم که بالاغیرتاً دست از سر این برنامه‌نویسی همه‌جانبه توسعه‌ای بردارید، اصلاً یکبار هم بیایید بی‌خیال کارکرد حل‌المسائلی برنامه‌ها بشوید و همه هم و غم خود را بگذارید برای به سامان رساندن یک یا چند مشکل، هدف‌گذاری برای عبور از گردنه پُرخوف و خطر اولویت‌های اول تا نهایتاً سه چهارم کشور.

به این برکت! راه دوری نمی‌رود، اصلاً راه و راه‌حل همین است، وقتی هم آن چند اولویت را به سرانجام نیک و فرخنده رساندید، نوبت به چند هدف دیگر می‌رسد و همین‌طور بروید جلو، یک سال و دو سال و پنج سال و ۱۰ سال مهم نیست، مهم این است که لااقل بعد از چند سال از چهارتا مسأله و معضل و مصیبت مزمن رها شده و دستاوردهای درست و درمان و مؤثر به‌دست آورده‌اید نه اینکه همچنان در اندرخم همه و هیچ گرفتار باشیم و چهار قدم رو به جلو برویم و بیست قدم عقب بیفتیم!

    کافی است جنابان مسؤول و متولی، نیم‌نگاهی به سیاهه اولویت‌های وزارتخانه‌ها و قوا و نهادها بیندازند، هر دستگاهی یک بغل طومار اولویت‌ها برای خود دارد که قرار است برنامه‌ریزان و برنامه‌نویسان همه آنها را به هر زور و ضربی که هست در برنامه بگنجانند، همه هم مدعی هستند اولویت اصلی کشور در لیست آنهاست و هر دسته و گروه و مدیریت و وزارتی آفتاب برنامه نزده به صورت مستقل و جزیره‌ای آستین‌ها را بالا زده و پیگیر تحقق بودجه مربوطه و دستیابی به اهداف کهکشانی خود می‌شود!

    با حساب جیب دولت و فروش نفت و تحقق مالیات و بودجه و… ، آنچه آخر سال و انتهای برنامه هفتم به دست می‌آید یک چند هزارتایی پروژه زخمی و نیمه‌کاره و حتی از ضرورت خارج شده است که روی دست دستگاه‌ها، باد کرده و با احتساب تورم‌های آتی، چند برابر بودجه پیش‌بینی شده، پول نیاز دارد که شاید روزی به پایان برسد! همه اینها هم دست در گردن یکدیگر، می‌روند کنار دست آن هفتاد، هشتاد هزار پروژه نیمه‌کاره وامصیبتای آینه دق!

 

 

                                            هوشنگ‌خان