پیچاندن نسخه مردم!

                حرف‌های خودی و بی‌خودی پیچاندن نسخه مردم! دوستی دارم که وقتی می‌خواهم یک موضوع را با مقدمه‌چینی و قدم به قدم برایش توضیح دهم، فرمایش می‌کنند که هر جور که دوست داری موضوع را بگو ولی جسارتاً از آخر بگو بیا اول! البته بنده اطلاع نداشتم که این عبارت از آخرش بگو یکی از […]

                حرف‌های خودی و بی‌خودی

پیچاندن نسخه مردم!

دوستی دارم که وقتی می‌خواهم یک موضوع را با مقدمه‌چینی و قدم به قدم برایش توضیح دهم، فرمایش می‌کنند که هر جور که دوست داری موضوع را بگو ولی جسارتاً از آخر بگو بیا اول!

البته بنده اطلاع نداشتم که این عبارت از آخرش بگو یکی از روش‌های مدیریت خاص در این سرزمین می‌باشد و مسؤولین و متولیان به منظور عدم اطاله زمان و تسریع در اجرایی شدن برنامه‌ها، برخی اقدامات و پروژه‌ها را از آخر شروع می‌کنند یعنی برنامه جامع و کاملی آماده می‌شود، قدم‌ها و اقدامات تعریف شده و پلکانی در نظر گرفته می‌شود، اما مجریان گرامی شروع برنامه را از قدم آخر شروع می‌کنند و بسیار هوشمندانه و ایضاً صبورانه، منتظر می‌مانند که مشکلات و مصیبت‌ها بر سر مردم و یا جامعه هدف آوار شود، همه به چالش بیفتند، خطرات مالی و جانی و یا احیاناً امنیتی و حفاظتی خودش را نشان دهد و یا اصل طرح و برنامه هوا برود و یا بالاخره گلیم شرحه شرحه شده خودش را از آب بیرون بکشد!

یکی از این طرح‌ها و برنامه‌های از آخرش بگو ( ببخشید از آخر شروع شده) طرح ارزشمند و درست و درمان نسخه‌نویسی الکترونیکی است که به افتخار حالا شروع کنید زیرساختش هم درست می‌شود، گرفتار شده و مجری محترم خشت اول را کج نهاده و با تغییر دولت هم ظاهراً قرار است تا ثریا برود دیوار کج!

البته اجرای این برنامه را می‌توان به عنوان مثالی مهم و ارزشمند در دوره‌های ضمن خدمت مدیران بازگو کرد که یاد بگیرند چگونه می‌توان یک برنامه و طرح خوب‌، به‌دردبخور‌، در دنیا تجربه شده و کاملاً موفق را با اجرای نیم‌بند و شتابزده و غیرحرفه‌ای تبدیل به یک معضل‌، دردسر و تجربه تلخ نمایند!

مشکلات را ما می‌شماریم، شما سیاهه کنید:

  وقت‌گیر بودن این کار برای پزشکان و نبود زیرساخت مناسب برای حل آن و معطلی بسیار زیاد بیماران بینوا و طولانی شدن صف انتظار مخصوصاً در درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های دولتی.

برخی پزشکان به بهانه نداشتن وقت و یا تسریع در خدمت‌رسانی به بیماران رمز عبور و نام کاربری را در اختیار منشی‌ها قرار داده و آنها هم بعضاً یک مشت غلط و غلوط وارد نسخه بیمار کرده‌اند که ناگفته نتیجه‌اش معلوم است!

بیماران خاص باید برای تجدید داروهای خود هر دفعه هزینه ویزیت بدهند، معطل شوند و به غیر از رنج بیماری و هزینه‌های بالای دارو‌، زحمت رفت و آمد و علافی و هزینه ویزیت غیر لزوم را هم پرداخت نمایند!

حفظ اطلاعات بیمار هم که قربانش بروم، کلاً روی هوا رفته و معلوم نیست که چه کسانی می‌توانند نسخه و داروهای بیمار را ببینند و هرکسی که کد و رمز‌های اصلی را داشته باشد، می‌تواند از سیر تا پیاز بیماری و دارو و روش درمانی همه بیماران مطلع شود و این یعنی حریم بین بیمار و پزشک و حقوق قانونی و مسلم بیمار، کشک!

اینکه برخی پزشکان اجالتاً قید مطب‌داری را زده‌اند و یا یک متخصص با تجربه از یک‌طرف به دلیل وقت‌گیر بودن این روش و از طرف دیگر تعهد و مسؤولیت‌پذیری و عدم واگذاری کار به منشی و کارمند‌، تعداد کمتری بیمار را در طول روز می‌تواند ویزیت نماید‌، سرعت نامناسب اینترنت و قطعی و نوسانات گاه و بیگاه سامانه و انتقال تمرکز پزشک از روی بیمار و راه‌حل درمان‌، به نسخه‌نویسی و داستان‌های دیگر این اجرای شتابزده و از آخر شروع کردن‌، همه و همه دودش به چشم بیماران بینوا و مستأصل می‌رود که این وسط اسیر و سرگردان شده‌اند!

خاطر هوشنگ‌خانی ما هست که مسؤولین سازمان تأمین‌اجتماعی در ابتدای اینکار در پاسخ به اینکه چرا با توجه به عدم آماده بودن زیرساخت‌ها در اجرای این طرح مُصر هستید، فرمودند کار را که شروع کنیم بقیه چیزها هم درست می‌شود و نمی‌توانیم منتظر زمانی باشیم که همه چیز آماده باشد! البته عزیزان بهداشت و درمان دولت فقید و دولت جوانبخت هم همراهی و همدلی خوبی از خود نشان داده‌اند که ماحصل آن شده است این بساط!

 

   

                                            هوشنگ‌خان