حرفهای خودی و بیخودی اول تو، نه اول تو! اینجور که از شواهد پیداست، کار مذاکرات به یک جاهایی رسیده و مذاکرهکنندگان جهت کسب تکلیف و احیاناً همراه آوردن وزرای خارجه، به پایتختها برگشتهاند و از فردای شروع دور بعدی مذاکرات شاهد «اول تو، نه اول تو! ما که تعارف نداریم، به جان خودم […]
حرفهای خودی و بیخودی
اول تو، نه اول تو!
اینجور که از شواهد پیداست، کار مذاکرات به یک جاهایی رسیده و مذاکرهکنندگان جهت کسب تکلیف و احیاناً همراه آوردن وزرای خارجه، به پایتختها برگشتهاند و از فردای شروع دور بعدی مذاکرات شاهد «اول تو، نه اول تو! ما که تعارف نداریم، به جان خودم ناراحت میشوم» مذاکرهکنندگان خواهیم بود!
ما ایرانیها که تعارفی هستیم و عادت مالوف و رسم معروفمان همین اول تو و بفرما زدن است، عالم و آدم هم میدانند که به این سادگیها کوتاه نمیآییم و تا خودمان و طرف مقابل را کچل نکنیم، به تکه پاره کردن تعارف ادامه میدهیم، ولی ظاهراً تعارف زدن مُسری است و بدفرم حضرات اروپای آمریکایی را گرفتار کرده است، و چند وقتی است از اول تو بعداً ما، حرف میزنند، البته خب در این امور، نابلد هستند و تازهکار و دیده شده که همزمان با تعارف کردن، تهدید و خط و نشان هم میکشند، چه کنند بنده خداها، به هرحال ذات قلدری و استعماری و حس آقابالاسری و کدخدایی که از بین نمیرود!
خواستیم عرض کنیم که وقت تنگ است و اعمال بسیار و طرفین خوب میدانند که دلیل و ضرورت برگشت به برجام، برای طرف دیگر چیست و هرکدام بنابر دلایل و شرایط خودشان، به این بازگشت نیاز مبرم دارند و بهتر است این اول تو بعداً ما و پیششرط و پرانتز و خط و نشان و اولتیماتوم و نامه فدایت شوم و حرفهایی با مصرف لحظهای و سیاسی و داخلی را کنار بگذارند و تا ترامپ و تندرو و اسرائیل و کاسبها موش ندواندهاند، سفره را جمع کرده و کار را یکسره کنند!
از آنجا که جنابمان همیشه حواسش به داخل کشور است تا آن بیرون، نمی دانیم چه شد که از قصه اول تو اول تو، یاد قاعده همه یا هیچ و بدون تعارف مسؤولین و مدیران محترم دستگاهها و ادارات داخلی افتادیم، هرچه در وزارتخارجه، اصل تعارف مهم است، اما در داخل کشور برعکس، یعنی یا همه مشکلات و کمکاری و اتفاقات بد و سختیهای پیش آمده زیر سر مردم و مقصر اول و آخرش خلقا… هستند و یا هرچه کار خوب و اتفاق مبارک و موفقیت و پیشرفت هست، باعث و بانیاش مسؤولین و مدیران گرانقدر گرانسنگاند، از این دو حال هم خارج نیست، چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید، با کسی هم تعارف ندارند!
وقتی حرف از آلودگی هوا، خشکسالی، کمبارشی، گرانی، کمبود، بیماری، سرکشی کرونا، درجا زدن تولید، رونق بساط رانت و باند و دلالی و سفتهبازی، شکست تیمهای ورزشی و خطرناکی و خرابی جادهها و هرچیز بد و داستاندار که شما فکرش را بکنید بشود، مردم در ردیف متهمین اصلی نشستهاند، ولی هنگامی که پای رشد و موفقیت و پیشرفت در چیزی وسط میآید، عزیزان مسؤول همه را به نام خود سند میزنند آن هم ششدانگ منگولهدار! که عجالتاً از این قسم موارد بهندرت خبری در دسترس است!
به هرحال چه آن تعارفات طرفین برجامی و چه این رک و راستی حضرات داخلی، این کش و قوسها و اتفاقات پشت سر هم و نوسانات بازار و سیاست و اقتصاد، همه چیز را معطل و نیمبند و همه را بلاتکلیف نگه داشته است، صادرات، برنامهریزی، واردات، هدفگذاری، محاسبات مالی طرحها، برآورد قیمت تمام شده و…، هر چند وقت یکبار استندبای میشود تا فعالان اقتصادی ببینند فیالمثل فلان طرح تکلیفش چه میشود، تعرفهها کدام سمتی غش میکنند، دلار در چه نقطهای آرام و سکون میگیرد، برجام و ارتباطات بینالمللی و بانکی، عاقبت بخیر میشوند یا نه، دلار ترجیحی میرود یا میماند، عقربه نرخ تسعیر و مالیات و عوارض و پایه حقوقها روی سبز است یا قرمز! شدهایم نظارهگر و منتظر، وقتی هم چهارصباحی اوضاع آرام و پایدار میشود، دلال و رانتی و مافیای مفتخور با شایعه و جوسازی و ایجاد موج، آب را گلآلود و کافه را به هم میریزند تا ماهی خود را صید کند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.