آیا رباتها دنیای ما را نابود خواهند کرد؟ در دهههای اخیر، یکی از مهمترین موضوعها که همواره جنجال زیادی بر سر آن مطرح بوده و حتی تبدیل به سوژه فیلمها و رمانها هم شده است، قضیه هوش مصنوعی است. مانند هر فنآوری جدید دیگر، بحث از خطرها و جنبههای تاریک، هوش مصنوعی هم همواره توجهها […]
آیا رباتها دنیای ما را نابود خواهند کرد؟
در دهههای اخیر، یکی از مهمترین موضوعها که همواره جنجال زیادی بر سر آن مطرح بوده و حتی تبدیل به سوژه فیلمها و رمانها هم شده است، قضیه هوش مصنوعی است. مانند هر فنآوری جدید دیگر، بحث از خطرها و جنبههای تاریک، هوش مصنوعی هم همواره توجهها را به خود جلب کرده است؛ از جمله در آخرین نشست «انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم» (AAAS) که در آن دانشمندان علم کامپیوتر و اخلاق را به دور هم جمع کرد.
به گزارش «تابناک»، به عنوان مثال، شکی در تأثیر رباتها در اقتصاد امروز ما نیست. آنها بازدهی و دقت را به شدت بالا میبرند؛ اما نباید روی دیگر این سکه را نادیده گرفت. این رباتها همچنین ارتباط میان توسعه و رونق اقتصادی با اشتغال را هم تضعیف کردهاند. دیگر مانند زمان گذشته با رونق اقتصادی، این وضعیت میان افراد جویای کار به خوبی حس نمیشود. این نکتهای است که «موشهواردی» (Moshe Vardi) به آن اشاره میکند.
به گفته این استاد مهندسی محاسبات دانشگاه، این فنآوری اشتغال را نابود کرده است. شما تنها لازم است تا یک ربات بخرید تا مثل یک اسب باری تمام وقت برای شما کار کند و بر خلاف گذشته به نظارت انسانی هم نیاز نداشته باشد. در حقیقت، رباتها به سمتی پیش میروند که تقریباً هر چیزی را بهتر از انسانها انجام میدهند. به نظر او، با افزایش نفوذ رباتها، این احتمال هست که اتفاقی که برای اقتصاد روم باستان به دلیل وابسته بود به بردهها افتاد، برای ما هم به دلیل وابسته بودن به رباتها بیفتد.
به گفته یکی دیگر از حاضران در این نشست، «وندالوالاش» (Wendell Wallach) استاد اخلاق دانشگاه ییل، یک موضوع مهم درمورد رباتها، پیامدهای اخلاقی آن است. به نظر او، شرکتها باید بخشی از بودجه پژوهشی خود را صرف تحقیق در مورد دلالتهای اخلاقی، قانونی و پیامدهای اجتماعی (ELSI) این فنآوری کنند؛ مانند آنچه در زمینه علم ژنتیک صورت پذیرفته است و بنا بر قانون فدرال آمریکا، شرکتهای مربوطه موظف هستند، ۵ درصد از بودجه خود را در حوزه ELSI هزینه کنند.
به اعتقاد والاش، ما بایستی به یک مجموعه راهحل منسجم و هماهنگ در این مورد برسیم تا مانع از این شویم که فنآوریهای پیش روی خود به یک خطر عمده تبدیل شوند. قضیه خودرانها مثال خوبی را در مورد این مشکل فراهم میکند. در مورد این قضیه، یک پرسش جدی توسط «کوبایاشیمارو» (Kobayashi Maru) مطرح شده و به قضیه «مشکل گاری بارکش» (Trolley Problem) مشهور است؛ بنابراین، خودرانها یک مشکل عمده در برابر دو برونداد نامناسب همزمان هستند؛ مثلاً انتخاب میان برخورد با یک گروه کودک در خیابان و نجات سرنشینان و یا کوبیدن به یک درخت و نجات و کودکان و فدا کردن سرنشینان.
در هر حال، به نظر والاش، این مسألهای کمیاب است و هیچ راهحل اخلاقی سرراستی برای آن وجود ندارد. با وجود این، این مشکل وجود دارد و به گفته متخصصان خودروساز، هدایت هوشمند هنوز یک فنآوری جدید است و نمیتواند میان یک اتوبوس مدرسه بچهها و یک تراکتور تفاوتی قائل شود و همه آنها را به عنوان «مانع» به شمار میآورد.
بنابراین، نظر والاش این یک ضرورت است که پژوهشگران و تئوریسینهای علوم اجتماعی هم در برنامههای هوش مصنوعی جای داده شوند و به همراه مهندسان، این قضیه را مورد ملاحظه قرار دهند که اگر اشکالی در سیستمهای طراحی شده آنها پدید بیاید چه اتفاقی میافتد.
یک مشکل مهم دیگر که والاش به آن اشاره و تأکید دارد، در مورد واگذاری اختیار به دستگاههای ساخت بشر برای کشتن آدمهاست. این دغدغه بسیار مهم که در مورد استفاده از رباتهای هوشمند در جنگها و واگذاریِ اختیار انتخاب اهداف به خود آنها مطرح شده، یک بحث کلیدی است. در حقیقت، بر خلاف مشکلی که در خودرانها وجود دارد، در اینجا مشکل اصلی تواناییِ انتخاب است و نه عدم توانایی آن. به اعتقاد والاش، رباتها بهطور کامل قابل کنترل نبوده و پیشبینی ناپذیرند. همچنین، بار کردن مسؤولیت بر آنها اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است، چون کارگزاران انسانی حداقلی از اخلاقیت و مسؤولیت انسانی دارند. رباتها این اصول اخلاقی را تضعیف میکنند و ورود آنها به یک صحنه کشتار مانند جنگ پیامدهای فوقالعاده خطرناکی به بار میآورد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.