حرفهای خودی و بیخودی وام دو سر باخت! طبیعت وام این است که طرف گیرنده در عین حالی که خوشحال از گرفتن وام است، بازنده اول و آخر هم خودش است، البته این بازنده بودن با کمی تأخیر خودش را نشان میدهد، برای برخی از ماه دوم، سوم پرداخت اقساط این حس مغلوب شدن، […]
حرفهای خودی و بیخودی
وام دو سر باخت!
طبیعت وام این است که طرف گیرنده در عین حالی که خوشحال از گرفتن وام است، بازنده اول و آخر هم خودش است، البته این بازنده بودن با کمی تأخیر خودش را نشان میدهد، برای برخی از ماه دوم، سوم پرداخت اقساط این حس مغلوب شدن، مستولی میشود و برای برخی بعد از چند ماه، به هر حال دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد!
اخیراً وزارت کریمه اقتصاد کاری کرده کارستان و آن اعطای وام تا سقف ۱۰۰ میلیون و آن هم بدون ضامن است، حالا اینکه عجالتاً این شقالقمر در حد حرف مانده است، آنقدرها مهم نیست، مهم این است که بالاخره بعد از سالها حضرات مالی و بانکی قبول کردند که غیر از اخذ وثیقه و ضامن، راههای دیگری هم برای اطمینان از بازگشت تسهیلات هست! چون تا قبل از این اعطای وام از دو حالت خارج نبود یا برای چندرغاز وام، یک قشون ضامن و یک بغل سند لازم بود و یا برای میلیارد میلیارد وام، یک تلفن یا خانه پُرش یک امضای طلائی! ولی فعلاً شِق سومی هم از راه رسید که البته آنقدرها به مذاق سیستم بانکداری این ملک خوش نمیآید و برای همین است که این طرح نو پا در غبار تنهایی و بیکسی مانده است!
ظاهراَ برعکس اغلب وامها که یک سر باخت بود، این وام بدون ضامن با آن که اساساً وام گیرندهای در کار نیست، دو سر باخت، از آب درآمده است، یکسو جنابان وزارتی و سوی دگر حضرات بانکی! یعنی به صرف یک فیل هوا کردن یهویی و کترهای، بر پیشانی کل نظام بانکی، مالی کشور عرق نشسته است به چه درشتی!
هوشنگخان (خودمان را میگوییم) بر اساس اصل تبدیل تهدید به فرصت و به منظور جمع و جور کردن سر و تَه این بساط و با توجه به اینکه علیالحساب توپ در زمین هر دو طرف است، پشنهاد میکنیم که همزمان چند اقدام موازی و طولی که در ادامه عرض میکنیم توسط بانکها و وزارت کریمه اقتصاد انجام شود، شاید آب رفته به جوی برگردد و از این رهگذر، سوخته حسابهای قبلی هم وصول شود.
اول اینکه بانکمرکزی به رسم ادب کلید همه بانکها را در طبق اخلاص قرار داده و به وزارت اقتصاد پیشکش کرده و به تأسی از داور بازی فینال فوتبال آفریقا! بفرماید که گر تو بهتر میزنی بستان بزن!
دوم اینکه، وزارت کریمه، مناعت طبع و بزرگواری خود را به رخ همگان کشانده و ضمن عدم پذیرش کلیدها، فرمایش کند که هرکه را بهر کاری ساختهاند دادا!
سوم، جناب وزارت کریمه دست از خساست برداشته و برای هر بانکی سهمیهای از اعتبار نقد ( همان وجوه اداره شده خودشان) در نظر بگیرد و نزد بانکمرکزی به امانت بسپارد و قاعدهای وضع شود که بر اساس آن، هریک از بانکها به همان مقدار که توانستند معوقات و طلبهای نیمسوز شده خود را از ابربدهکاران دریافت کنند به همان مقدار بتوانند از وجوه اداره شده تخصیصی برداشت نمایند.
چهارم، بانکها جمع هر دو دریافتی ( مطالبات و اعتبار) را در قالب همان وام بدون ضامن در اختیار مردم بگذارند و تا وقتی که از محل اقساط دریافتی همین وامها، باز هم وام بدهند، وجوه اداره شده به وزارتخانه برگشت داده نشود، آن ۱۸ درصد سود به ظاهر علیالحساب هم نوش جانشان!
آخرین و مهمترین مرحله هم اینکه، به مدیرعاملین و معاونان محترم بانکها و همچنین سرپرستان استانی، یک فرصت دو سه ماهه داده شود که بر طبق یک جدول مشخص و روند زمانبندی شده درست درمان، شروع به برگشت دادن سوخته حسابها از گردنکلفتهای بدهکار و همزمان پرداخت وام به مردم بینوای گرفتار به دست سیستم بانکی، نمایند و اگر خدای ناخواسته در این امر توفیق حاصل نکردند، زحمت بکشند و بدون حرف و حدیث و جِر زنی،کلید اتاق ریاست را تقدیم نگهبانی کرده ( یا زیر گلدان دم در گذاشته) و بدون خداحافظی آنها را به خیر و نظام پولی کشور را بهسلامت!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.