پنجشنبه هفته گذشته، سالروز کودتای ۲۸ مردادماه بود. مرحوم محمدتقی فلسفی در کتاب خاطرات خود با اشاره به وقایع روز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، دلایل عدم حمایت مردم از دکترمصدق در روز کودتا را تشریح میکند.به گزارش مهر، به مناسبت فرارسیدن کودتای ننگین ۲۸ مرداد و بیان حواشی و اتفاقات این رویداد از […]
پنجشنبه هفته گذشته، سالروز کودتای ۲۸ مردادماه بود. مرحوم محمدتقی فلسفی در کتاب خاطرات خود با اشاره به وقایع روز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، دلایل عدم حمایت مردم از دکترمصدق در روز کودتا را تشریح میکند.به گزارش مهر، به مناسبت فرارسیدن کودتای ننگین ۲۸ مرداد و بیان حواشی و اتفاقات این رویداد از زبان شاهدان عینی ماجرا، بخشی از خاطرات مرحوم حجتالاسلاممحمدتقیفلسفی، واعظ مشهور تهران و یکی از مبارزان دوران انقلاب که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، منتشر خواهد شد. مرحوم فلسفی در کتاب خاطرات خود با اشاره به وقایع روز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، دلایل عدم حمایت مردم از دکترمصدق در روز کودتا را تشریح میکند.
مشروح بخشی از خاطرات مرحوم فلسفی در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد که در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است به این شرح است:
«بعد از اینکه نفت ملی شد، مصدق توهم کرد که میتواند به اتکا گروهی روشنفکر و ادامه حمایت بیدریغ مردم روی پای خود بایستد و همین باعث جدایی مصدق از آیتا…کاشانی شد و بعد هم مسأله ۲۸ مرداد پیش آمد. در حالی که قبلاً روز سیام تیر ۱۳۳۱، که وی از نخست وزیری برکنار شده و به احمدآباد رفت و مجدداً بازگشت، همین بازگشت دوباره او امر را بر وی مشتبه و تصور کرد که آن همه شور و هیجان رفته است و هیچگونه امیدی به کسب مجدد قدرت هم وجود ندارد، اما با پایمردی آیتا…کاشانی و اعلامیه معروف ایشان که از مردم مسلمان خواست قیام کنند و مصدق را بازگردانند، دوباره به قدرت برگشت. مصدق در این مقطع تصور کرد قیام مردم مسلمان و بازگشت وی به قدرت، نه به دلیل لبیک به دعوت آیتا…کاشانی و احساس تکلیف دینی، بلکه به خاطر شخص او بوده است.
او هرگز فکر نکرد که مردم مسلمان این مملکت او را برای چه دوباره بر سر کار آوردهاند و آیتا…کاشانی چرا و چقدر نقش مؤثری در بازگشت او داشته است!؟ در واقع موفقیت دکترمصدق به علت پدید آمدن نهضت جهانی اسلام و عزم مسلمین برای شکست دادن استعمار در سراسر عالم اسلام و از جمله آزادسازی کشور اسلامی ایران از یوغ استعمارگران بود، کما اینکه آیتا… کاشانی در عراق نیز علیه استعمار انگلیس جنگیده بود و در صف روحانیون مجاهد قرار داشت، ولی پس از ۳۰ تیر دکتر مصدق از شئون دینی فاصله گرفت و رفتهرفته دچار ضعف تدبیر و فاقد پشتوانه ملی شد.
مصدق بعد از ۳۰ تیر به تودهایها اجازه فعالیت آزاد داد و از آنها حمایت کرد. این مطلب شواهد زیادی دارد. او مدعی بود که دادگستری را اصلاح کرده است. در چنین دادگستری اصلاح شدهای، تودهایها -یعنی کمونیستهایی که صریحاً به عناوین مختلف به شأن دینی ضربه زده بودند- تبرئه شدند. این یکی از مسایل مهمی بود که آن موقع زبانزد مردم بود.
موضوع دیگری که روحانیون را بسیار خشمگین کرد، این بود که مصدق روزنامههای کمونیستی را آزاد گذاشت تا هرچه خواستند نوشتند و هیچگاه به اعتراض مردم مسلمان و روحانیون اهمیت نداد. گاهی بعضی از آقایان علما که از خیابانهای شاه آباد یا استانبول عبور میکردند، روزنامهفروشهای هوادار حزب توده را میدیدند که با اهانتی آشکار «هفتهنامهچلنگر» را لوله میکردند و به طرف صورت آنها میبردند و میگفتند: «آشیخ! چلنگر». این مسایل و امثال آنکه بهطور روزافزونی اتفاق میافتاد باعث شد که مصدق ارزش و پایگاه مردمی خود را در میان اکثریت مسلمان و افراد با ایمان از دست بدهد.
بنابراین تعجبآور نبود که در ۲۸ مرداد دیگر آیتا… کاشانی به میدان نیامد و مردم هم نیامدند و «حمایت ملی» مورد انتظار مصدق نیز جز یک سراب نبود. دوری مصدق از شئون دینی و حمایت او از کمونیستها و نزدیکی کمونیستها به او، ضربه اساسی را بر حکومتش وارد ساخت و پایههای آن را به قدری سست کرد و لرزاند تا زاهدی، که قبلاً وزیر کشور و منصوب از طرف خود وی بود، با یک کودتا اساس آن را فروریخت.
در ۲۵ مرداد که شاه از کشور رفت، سردمدار کارها بیشتر تودهایها بودند.{*} آیتا…کاشانی و مذهبیها از صحنه سیاست برکنار بودند و به عبارت بهتر، آنها را کنار گذاشته بودند، لذا اغلب مردم از بیم اینکه مبادا حکومت کمونیستی روی کار بیاید، از مصدق حمایت نکردند. این یکی دیگر از عللی بود که در ۲۸ مرداد وقتی مصدق سقوط کرد مردم عکسالعمل چندانی نشان ندادند.
استعمارگران کار خود را کردند. به وسیله ایادی مصدق، تودهایها، درباریها و عوامل مرموزی که دور و بر آیتا…کاشانی بودند، اول شخصیت او را تا حدی در افکار عمومی بیاعتبار کردند و سپس او را از صحنه کنار گذاشتند و بعد هم مصدق را که پایگاه مردمی خود را از دست داده بود، ساقط کردند. مصدق را روانه احمدآباد -روستای تحت مالکیت وی- کردند و آیتا…کاشانی را هم در منزلش خانه نشین کردند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آیتا…کاشانی از نظر مالی و تأمین هزینه زندگی در مضیقه قرار گرفته بود. در یکی از ملاقاتهایم با آیتا…بروجردی، به ایشان گفتم آقای کاشانی برای زندگی روزمره خود مقروض شده است و نمیتواند چرخ زندگی را بگرداند. مرحوم آیتا…بروجردی مبلغی پول دادند و گفتند خود شما بهطور خصوصی این را به آقای کاشانی برسانید. من هم به منزل ایشان رفتم. غیر از خود ایشان کسی در اتاق نبود، گفتم: «آیتا…بروجردی این مبلغ را برای شما فرستاده است. خیلی مسرور شد و تشکر کرد»
پی نوشت:
{*} به نوشته نورالدین کیانوری «با فرار شاه در روز ۲۵ مرداد، در خیابانها جشن و سرور همگانی بود و در خیابانها تظاهرات وسیعی با شرکت اقشار وسیعی از مردم به راه افتاد. در این جا برای همه این مسأله مطرح شد که بعد از فرار شاه آیا باید سلطنت را حفظ کرد یا جمهوری برپا کرد؟ خیانت شاه و همکاریش با بیگانگان مسلم بود و خودش از ترس فرار کرده بود. لذا حزب توده، شعار «جمهوری دموکراتیک» را مطرح کرد و از دکتر مصدق خواست که اعلام جمهوری کند. این شعار باعث شد که عدهای تصور کنند که ما میخواهیم یک «دموکراسی تودهای» -مانند اروپای شرقی- ایجاد کنیم و همین شعار وسیلهای شد برای تبلیغ علیه ما و رم کردن عدهای از ما» ر. ک. به: خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱، ص ۲۶۷
علیرغم اعتراف کیانوری به شرکت اعضا و طرفداران حزب توده در تظاهرات روزهای ۲۶ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برخی از مقامات مؤثر آمریکایی مانند ریچاردکاتم، بریانلیپنگ و مارکگازیوروسکی اذعان داشتند که در آن روزها سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلستان، افراد زیادی را به خیابانها فرستادند تا شعارهای تودهای سردهند و چنان عمل کنند که گویی تودهای هستند. آنان مجسمههای شاه و پدرش را پایین کشیدند و مساجد را سنگباران کردند. این نقشه به قدری ماهرانه پیاده شد که اعضای واقعی حزب توده نیز بیخبر از گردانندگان اصلی آن به صفوف تظاهرکنندگان پیوستند و با آنان همصدا شدند. به نوشته بریان لیپنگ هدف از این اقدام ارعاب اکثریت ایرانیان و ایجاد این باور در آنها بود که پیروزی مصدق در واقع پیروزی حزب توده، اتحاد شوروی و لامذهبی است»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.