ایربگ‌های بی‌مرام!

                حرف‌های خودی و بی‌خودی ایربگ‌های بی‌مرام!  برخی مسؤولین وزارت کریمه صمت، پس از مدت‌ها تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدند که ایربگ ده‌ها خودرویی که در تصادف ۲۰ دی‌ماه متلاشی شدند، به‌دلایل کاملاً فنی، باز نشده‌اند و اگر جز این عمل می‌کردند، آن موقع باید از خودروسازان افسانه‌ای انتقاد می‌شد. البته تأکید موکد […]

                حرف‌های خودی و بی‌خودی

ایربگ‌های بی‌مرام!

 برخی مسؤولین وزارت کریمه صمت، پس از مدت‌ها تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدند که ایربگ ده‌ها خودرویی که در تصادف ۲۰ دی‌ماه متلاشی شدند، به‌دلایل کاملاً فنی، باز نشده‌اند و اگر جز این عمل می‌کردند، آن موقع باید از خودروسازان افسانه‌ای انتقاد می‌شد.

البته تأکید موکد شده است که زاویه و سرعت برخورد، شیب جاده، شتاب منفی، شرایط محیطی، میزان اعتقاد راننده به خودروساز وطنی، داشتن یا نداشتن بدهی معوق، نوع موسیقی در حال پخش، هدف از حضور در جاده، تنقلات مصرفی و تعداد زیادی فاکتور دیگر، در باز شدن ایربگ مؤثر است و همین‌جور الکی نیست که ما انتظار داشته باشیم ایربگ‌ها در هر تصادفی باز شوند، حتی با فرض اینکه در حین تصادف ماشین تا صندلی عقب جمع بشود، باز دلیل نمی‌شود!

به هر حال اگرچه حضرات صمتی در گزارش خود هیچ گله و شکایتی از ایربگ‌ها نداشته‌اند ولی رسم لوطی صفتی نبود که این ایربگ‌ها این‌قدر تابع استاندارد و امور فنی باشند و باید برای اینکه جلو حرف و حدیث‌ها را بگیرند و بزرگواران خودروساز و ایضاً مدافعان صمتی به زحمت نیفتند، لااقل چندتایی از آنها باز می‌شدند، این همه دقت‌عمل و مُر استاندارد را جاری کردن هم برای خودش نوبر است!

 همان‌طور که مسؤولان مربوطه اعلام کردند، فقط یک هفته بعد در تصادفی که چند خودرو با هم داشته‌اند همه ایربگ‌ها باز شده و این نشان می‌دهد که هیچ اشکال و عیبی متوجه ایربگ‌ها نیست، فقط موضوع این است که از قضا تمامی شرایط در این تصادف مهیا بوده و در آن اولی هیچ شرطی رعایت نشده است، البته آن تصادف دوم در کجا بوده و چه کسی بازشدن یا نشدن ایربگ‌ها را دیده و تأیید می‌کند، قصه ملانصرالدین است که می‌گفت اینجا که من ایستاده‌ام مرکز کره‌زمین است، هرکسی قبول ندارد، خودش برود دنیا را متر کند تا بفهمد!

یعنی آدمیزاد درست است که انسان است ولی در کار این بشر دو پا می‌ماند! ۵۰ خودرو در اتوبان مثل کلاف سردرگم به هم پیچیده و له شده‌اند، چندتایی کلاً آتش گرفته، دود شدند و به هوا رفته اند، امکان شناسایی چندتایی میسر نیست و معلوم نیست اساساً خودرو هستند یا فرغون یا تانک ضد موشک! تعدادی دو تکه و سه تکه شدند و هفت، هشت‌تایی چنان در خود فرورفته‌اند که هیچ دکتر حاذق روانکاوی نمی‌تواند آنها را از افسردگی خارج کند، این وسط برای نمونه و خالی نبودن عریضه حتی یک ایربگ هم افتخار نداد که باز شود و لااقل از ته مانده اعتبار سازنده و واردکننده و نصب‌کننده دفاع کند، و بعد از حدود یک ماه‌ونیم یک‌دفعه خبر می‌رسد که بی‌خود منتظر نباشید و تا عیب و ایراد و کاسه کوزه‌ها را بر سر راننده‌ها و مردم و جاده نینداختیم، دست از سر ایربگ‌های نازنازی و خودروسازهای عزیزدردانه حساس بردارید و روی مبارک را کم کنید و بروید که رفته باشید!

اینجور برایتان بگویم که این ارابه‌های خودرونام اگر با گاری تصادف کنند و به دو نیم شوند، با سرعت ۲۰ کیلومتر بر ساعت چپ کنند، از در کارخانه بیرون نیامده موتور بسوزانند، ترمزشان گیر کند، فرمانشان از جا درآید، ایربگ‌شان هر موقع که عشقش کشید باز شود و هر عیب و ایراد و کار عجیب و غریبی که از خود نشان دهند، همچنان بر روی چشم مسؤولان جای دارند، اجازه ورود به رقبایشان داده نمی‌شود، قیمت‌شان بر خلاف کیفیت‌شان، همچنان صعودی و شانه به شانه با خودروهای خارجی چند کلاس بالاتر از خود، خواهد بود و در یک کلام بیدی نیستند که با این بادها، بلرزند و کم بیاورند.

   

                                            هوشنگ‌خان