حرفهای خودی و بیخودی بودجهیابی رتبهبندی! بالاخره قانون رتبهبندی معلمان روی میز رئیسجمهور دولت جوانبخت قرار گرفت و باید دید عزیزانی که قبل از صدارت و در اوایل کار، بر تأمین زندگی و معیشت معلمان سخن میگفتند و همچنین خیل عظیم دولتیان که دغدغه فرهنگ و سبک زندگی دارند، اجالتاً در این فقره چند […]
حرفهای خودی و بیخودی
بودجهیابی رتبهبندی!
بالاخره قانون رتبهبندی معلمان روی میز رئیسجمهور دولت جوانبخت قرار گرفت و باید دید عزیزانی که قبل از صدارت و در اوایل کار، بر تأمین زندگی و معیشت معلمان سخن میگفتند و همچنین خیل عظیم دولتیان که دغدغه فرهنگ و سبک زندگی دارند، اجالتاً در این فقره چند مردِ حلاج هستند و فیالفور آن را برای اجراء ابلاغ میکنند و یا باید شاهد داستان جدیدی باشیم و وامصیتا که بودجه نداریم و بار هزینهای این قانون خیلی سنگین است و بودجه که دیگر بسته شده کاری نمیتوان کرد، میشود فصل مشترک فرمایشات مقامات اجرایی و بودجهای و وزرای اقتصادی و مربوطه!
به هرحال ظاهراً هیچ یک از مقامات و مسؤولان در این موضوع که رتبهبندی و افزایش حقوق معلمها حق مسلم ایشان است و از اتفاق خیلی خیلی هم دیر شده، شکی ندارند، مشکل اینجاست زمزمهها و درخواست و پیگیریهای این لایحه که اکنون به قانون تبدیل شده است، عمرش بیش از یک دهه است و از دولتهای هاله نور شروع شده و در زمانه آشیخ حسن تا چند ماه مانده به آخر دولت، شتر دیدی ندیدی بود و یکدفعه طرحی تدوین و برای تصویب راهی مجلس شد که البته برخی به آن مین دو زمانه و یا میراث پردردسر یاد میکنند و درست است که چکشکاری جزییات در همین دولت سیزدهم انجام شده است ولی ظاهراً آنقدرها با طیب خاطر از سر رضایت نبوده است.
بماند که برخی وکلا از پیگیری ترک فعل دولتهای قبلی سخن میگویند و تأخیر و امروز و فردا کردنهای ایشان را مصداق ترک فعل و قابل پیگرد، عنوان میکنند (البته از اینکه چرا خود که به درخواست معلمین آگاه و حق آنها را کامل میدانستند، در بهارستان قدمی برنداشتند، کسی حرفی نمی زند!) به هرحال توپ گل درشت با چالشی قَدر، در زمین دولت فرود آمده است و این گوی و این میدان!
ما که میگوییم بهتر است دولتیان گرامی عزم را جزم کرده و از همین دیروز به دنبال اجرای این قانون باشند و با کم و زیاد کردن بودجه و ارسال متمم و کشف منابع و تغییر کانال برخی درآمدها و ایضاً تنگ کردن شریان برخی دیگر از هزینهها، بودجه اجرای رتبهبندی را جور کنند و استارت آن را بزنند. امروز و فردا کردن دردی که دوا نمیکند هیچ، مطالبهگری و پیگیریهای جدیتر معلمها را به همراه خواهد داشت و ممکن است کار به داستان بکشد!
عجالتاً از همین بودجه یک هزار میلیارد تومانی تبیین که ظاهراً اختصاصش منتفی شده است برای جمعوجور کردن ریختوپاشهای اضافه شروع کنید، کلی سازمان و گروه و نهاد بودجه بگیر هم هستند که باید هم در قد و قامت و هم ارزش و جایگاه جلو آموزش و پرورش و معلمها لنگ بیندازند، بودجه آنها را هم کمی بفشارید آنقدر منابع دستتان میرسد که ممکن است با اضافه آن بتوانید تکلیف ساماندهی حقوق پُرستارها و کادر درمان و کارکنان قضا را هم سر و سامان دهید!
خانه پُرش هم این است که بابت بخشی از این بودجه دست به دامان صندوق توسعه ملی میشوید و با اخذ مجوز، از پولهای روز مبادا استفاده میکنید، چه روزی مبادا تر از این ایام که معیشت فرهنگیان و معلمین که مسؤول تربیت آیندهسازان کشور هستند، سروسامان گیرد و لااقل بخشی از فکر و خیال و سختی ایشان کاسته و تمرکز و وقت و انرژی بیشتری برای فرزندان این مرز و بوم بگذارند که ثمره اش را فردا روز همه ما خواهیم برد.
هوشنگخان (خودمان را میگوییم) با عرض پوزش و با کمال شرمندگی خدمت برخی از مسؤولینی که در این چند وقته، حرفهایی زده و تکمضرابهایی آمدهاند، عرض میکند که به دنبال دور زدن و پیچاندن و این قانون فقط به رتبهها کار دارد و بحث مالیاش مشروط است و دولت مجاز است و اختیار دارد که فلان کند و بهمان، نباشید، بیخیال سنگاندازی و دستدست کردن بشوید که خیال مسمومی است…
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.