حرفهای خودی و بیخودی سال بیوعده، چه نکو باشد! اینجور که پیداست عزیزان مسؤول و مربوط، همچنان در حال و هوای سال قبل قرار داشته و دُز وعده و شعار و باید و نبایدها، کماکان در سطح بالایی بهسر میبرد! هوشنگخان سادهدل پیش خود فکر کرده بود، با توجه به اینکه کوه وعدههای مالی […]
حرفهای خودی و بیخودی
سال بیوعده، چه نکو باشد!
اینجور که پیداست عزیزان مسؤول و مربوط، همچنان در حال و هوای سال قبل قرار داشته و دُز وعده و شعار و باید و نبایدها، کماکان در سطح بالایی بهسر میبرد!
هوشنگخان سادهدل پیش خود فکر کرده بود، با توجه به اینکه کوه وعدههای مالی و معیشتی و بورسی و خودرویی و شغلی و برجامی و اقتصادی و قسعلیهذای بزرگواران مدیر و مسؤول، موش زایید و قصه «وفا به وعده نکرد از هزار یک آری، هزار وعده خوبان یکی وفا نکند،» جاری و ساری بوده، شاید این عزیزان برای سال نو، طرحی نو درانداخته باشند و لااقل اگر قرار بر عمل نیست، وعده و شعار و من آنم که رستم جهان را گرفت در کار نباشد که مردم بینوای گرفتار به دست برخی از این جنابان مسؤول که جیب و جسم و جانشان فرسوده این شیر تو شیری است، روح و روانشان از سوهان وعدهها بیشتر از این ریش نشود… .
به هرحال این احتمال هم وجود دارد که قرار بر این است که از اول اردیبهشت و ابلاغ و تأمین اعتبار بودجه که رسماً و عملاً کار دستگاههای اجرایی شروع میشود، مسؤولان محترم ترمز گفتار و وعده درمانی را بکشند و منبعد بعد از هر اقدام درستدرمان و سروسامان یافتن مشکلات و تحقق اهداف، آن را اعلام و رسانهای کنند و به جایِ خواهد شد و میشود و باید و نباید، سر را بالا گرفته و چشم در چشم خلقا… بدوزند و با بادی در غبغب بگویند، شد، انجام دادیم، پایان یافت، درست شد و…!
هرچند آرزوهای بر دل مانده ما مردم ایران آنقدر زیاد است که از شمارش خارج گشته ولی از قدیم گفتهاند آدمی به امید زنده است و آرزو بر خلقا… عیب نیست، شاید که صبح دولتمان بالاخره بدمد و با حلوا حلوا گفتن دهانمان شیر شود و یا خدا را چه دیدی ساز ناکوک مسؤولیت و مدیریت در این دیار، کوک و بساز شده و دیگر تک مضراب و تکمضرابچی از دور خارج شوند… بشنو و باور مکن!
با عنایت به مشغله فراوان مسؤولین و اینکه بالاخره حضرات اجرایی یک سر دارند هزار سودا و ممکن است فراموش کردهاند که در سال گذشته چه وعدههایی دادهاند، برای اینکه اطاله کلام و وقت عزیزان نشود و بتوانند سراغ انجام دادن کارها رفته و قدمی از قدم برداشته و تکانی به چرخ کشور بدهند، سیاهه وعدهها را در ذیل عرض میکنیم که حضرات مدیر وقت گرانبهای خود را صرف بازگفتار آن به ما مردم مطیع ساده دل حرف گوش کن نکنند!
دستور میدهیم تورم بهزودی دو رقمی شود و شاید تصمیم گرفتیم که بهکل از بین برود، بورس سه روز یا نهایتاً سهونیم روزه از بیماری و سیاستبازی رها یافته و بر مدار منطق و حساب و کتاب و بازار حرکت میکند، خودروهای تولید شده در این کشور بالاخره ملی میشود و کیفیت و کمیت به حد مطلوب رسیده و قیمتها منطقی و عقلانی و غیررانتی میشوند، رکود و تعطیلی واحدهای تولیدی به سرعت برطرف شده، شاهد رونق تولید و افزایش اشتغال (علاوه بر شغلهای یک میلیونی) و کاهش شدید بیکاری خواهیم بود، فقر مطلق که در پایان سال ریشه کن شد ولی به هرحال تَهماندههای آن را هم از بیخ و بُن خشک میکنیم. نهضت ملی مسکن از ثبتنام و شوخی و جا زدن پروژههای قبلی دست برداشته و تکانی به خودش میدهد، با دویست، سیصد میلیون ارزپاشی دلار را به زیرِ پانزده هزارتومان خواهیم آورد، هیچ چیز را به برجام گره نزده و نخواهیم زد و سعی میکنیم یک روز در میان از نزدیک شدن به توافق، دور شدن از آن، پرانتزهای باز، تصمیمهای سخت، خبرهای خوش، بنبست و یک کرور عبارت و اصطلاح دیگر و انداختن توپ در زمین مقابل، حرف بزنیم و… .
اجالتاً همین چندفقره را داشته باشید چون وقت تنگ است و اعمال بسیار، فردا روز سیاهه را تکمیل و خدمتتان تقدیم خواهیم کرد! هرچه باشد سردرد ناشی از مرور همین چند شعار وعده، تا شب گریبانمان را رها نخواهد کرد.
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.