حرفهای خودی و بیخودی توجیه واجهات!! لابد شنیدهاید که برای وصف انسان عبارات و جملات مختلفی بهکار میرود، مثلاً انسان حیوانی است ناطق، انسان از نسیان و فراموشکاری میآید، انسان جایزالخطا یا ممکنالخطاست و از این قسم عبارات، البته شخصاً علاقه وافری به عبارت «انسان باید آدم باشد» دارم! اما یکی از دقیقترین تعاریف، […]
حرفهای خودی و بیخودی
توجیه واجهات!!
لابد شنیدهاید که برای وصف انسان عبارات و جملات مختلفی بهکار میرود، مثلاً انسان حیوانی است ناطق، انسان از نسیان و فراموشکاری میآید، انسان جایزالخطا یا ممکنالخطاست و از این قسم عبارات، البته شخصاً علاقه وافری به عبارت «انسان باید آدم باشد» دارم! اما یکی از دقیقترین تعاریف، همان انسان موجودی است توجیهگر، میباشد زیرا یکی از شاخصههای اصلی و از اتفاق اساسی انسانها همین توجیهگری آنهاست، جوری که زِل آفتاب ظهر تابستان را میتواند با سیاهی نیمهشب برفی زمستان در یک تراز قرار داده و حتی آن را جای این، قالب کند!
کافی است موضوعی بر وفق مرادش نباشد و البته شرایط برای توجیه و پیچاندن و آسمانریسمان بافتن، مهیا باشد، چنان گرد و خاکی به پا میکند که مخاطب، راهی جز قبول و پذیرش و یا خانه پُرش سکوت و بیخیال شدن ندارد، فرقی هم نمیکند ساخت و راهاندازی پتروشیمی بیخ گوش تالاب میانکاله باشد یا ربط دادن قوانین جدید اتحادیه اروپا در مورد فضای دیجیتال به طرح معروف صیانت!
معلوم هم نیست چرا یکدفعه راهاندازی پتروشیمی از نان شب و محیطزیست و حیاتوحش واجبتر میشود، یک نفر از اشتغال میگوید، دیگری از فاصله آن با تالاب، دیگری از شباهت آب و هوای شمال ایران با اروپا و وجود پتروشیمی در آن دیار و…، خلاصه یک نفر پیدا نمیشود که بفرماید با همین قسم توجیهات و ادله نیمبند، هورالعظیم را خشکانده و مردم اطراف آن را به خاک سیاه نشاندند!
اتحادیه اروپا طرحی را تصویب کرده که در آن با قوانین سفتوسختی شبکههای اجتماعی را مجبور میکند که از انتشار موضوعات خشونتآمیز، کودکآزاری، ترویج نفرت و… جلوگیری کنند و گفته میشود که اگر شبکههای اجتماعی معروف آمریکایی زیر بار این قوانین نروند، دَر و دُکانشان تخته میشود، اینجا هم باز معلوم نیست که این قانون و اقدام، چرا به ضدیت اروپا با اینترنت تعبیر میشود و طرح گرانقدر صیانت با آن همزادپنداری کرده و نتایج شگرفی از اینترنتستیزی اروپاییان که از اتفاق واو به واو طرح صیانت را مورد تأیید و تکریم قرار میدهد، از آن استنتاج میشود.
یعنی یکجوری یکدفعه یادمان میرود که محیطزیست و حفظ حیاتوحش، قاعده و قانون و علم و حساب و کتاب دارد و نمیشود با ضرب و زور و صُغریکُبری چیدن گنجشک را رنگ کرد و بهجای قناری فروخت و یا فراموش میکنیم که صفر تا صد دنیا خصوصاً در آن اروپای بقول آقایان معلومالحال اینترنتستیز! صدقه سر همین اینترنت در حال جلو رفتن است و درست یا غلط، ممکن است با کمبود برق و گاز و آب، زندگی به کم و بیش در قاره سبز ادامه پیدا کند ولی با نوسانی شدن اینترنت و نه حتی قطع شدن آن کل کُمیت زندگی و اقتصاد و صنعت و کسبوکارها روی هوا میرود.
با اینحال همچنان بر طبل حرکت در خلاف جهت، میکوبیم شاید مفری حاصل شود. بالاخره از قدیم گفتهاند در نیستی کوفت تا هست شد! از این مطلب هم نباید گذشت که این قسم مقایسات و مشابهات و مغالطات، مسبوق به سابقه است و اینجور هم نبوده است که همه سنگها به در بسته خورده باشد، خیلی وقتها همین شیوه و منش، مشکلگشا و مفتاحالکنز بوده و چه نعمات و برکاتی در پی نداشته است!
مخلص کلام خواستیم عرض کنیم که از من یکلا قبا و مردم و خلقا.. بینوا گرفته تا مسؤول و مدیر و منصبدار و صاحبقران نباید پیوسته به دنبال توجیه واجهات! یا همان پیچاندن واضحات باشند، ملت گوش و چشم و قدرت تشخیص و تحلیل داشته و دارد و انجام و ادامه این رویه کار را به جایی میرساند که هیچ حرف و حدیثی را از فعالان مایشاء این قسم اقدامات نپذیرند و قبول نکنند حتی اگر آفتاب بیاید دلیل آفتاب! (از ما گفتن بود).
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.