حرفهای خودی و بیخودی نمیخواهید یا نمیتوانید؟! تعارف که نداریم، یا نمیخواهید یا نمیتوانید! نمیشود و نمیگذارند و کار سخت و پیچیده است و این قسم ادله و توجیهات برای ما ملت بینوا زندگی و معیشت و امید و شکم سیر نمیشود! مسؤول و مدیر و وزیر و وکیل و ضابط و بازرس و […]
حرفهای خودی و بیخودی
نمیخواهید یا نمیتوانید؟!
تعارف که نداریم، یا نمیخواهید یا نمیتوانید! نمیشود و نمیگذارند و کار سخت و پیچیده است و این قسم ادله و توجیهات برای ما ملت بینوا زندگی و معیشت و امید و شکم سیر نمیشود!
مسؤول و مدیر و وزیر و وکیل و ضابط و بازرس و مجری و دستگاه و سازمان و نهاد و این قوه و آن قوه و نمیدانم این شرکت و آن اتحادیه و فلان تعاونی و بهمان بخش خصوصی و عمومی و اتاق و صنف و رئیس و مرئوس هم ندارد، عدهای که هم کاربلد هستند و هم متعهد و دلسوز، به خوبی از پس مسؤولیت برمیآیند و به کم و بیش اوضاع مجموعه تحت مدیریتشان به سامان است، دیگرانی هم که یا نابلد و بیتجربه و آسانسوری هستند و یا حال و حوصله و تعارض منافع و خوشآمد و بدآمد برخی، باعث میشود که کُمیت مجموعه تحت امرشان لنگ بزند و کارها شَلم شوربا و اقدام و عمل و نتایج، کلاف سردرگم بشود.
از قدیم گفتهاند که کار نشد ندارد، بماند که انگار ما تافته جدا بافتهایم و در عین حالی که همه چیزمان به همه چیزمان میآید با همه چیز دنیا هم فرق دارد! این همه کشور و شهر و دیار و وزارتخانه و سازمان و شرکت، وضع مدیریت و کنترل و حساب و کتاب قوانین و مقررات و رشد و ارتقای شغلی و جوابگویی و نظارت و تناسب جرم با مجازات و اجرای سِفت و سخت قانون تعارض منافع و کرامت و حق شهروندان و دود دادن سبیل رانتی و باندی و رشوهگیر و گران و کمفروش و احتکارگر و غِشکننده و قسعلیهذایش، مثل ساعت دقیق و آنتایم و بدون خطا کار میکند! با این همه همچنان عدهای به دنبال دور زدن قانون و کِش رفتن بیتالمال و پیچاندن خلقا… و اجحاف و گران و کمفروشی و دروغ هستند، وای به اینجا که برای کسانی که ریگ به کفش دارند و کلهشان بوی قرمهسبزی دغلکاری و پشت هماندازی و… و ذالک میدهد، کویت است و بهشت فرصتهای بیبدیل!
خدا پدر قدیمیها را بیامرزد که میگفتند پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است، بنابراین به طریق اولی خدا پدر هرکسی را که نابلد و کمتجربه است و دستها را بالا برده و بگوید نمیتوانم را هم بیامرزد که نتوانستن عیب نیست، تکیه بر جای بزرگان زدن ایراد است، خب برادر من، انسان جایزالخطاست، فکر میکردی اینکارهای، همه راهحلها را در آستین داری، هنر و کفایت اکمل داری، ولی وقتی محک تجربه به میان آمد فهمیدی گرز باید درخورند پهلوان باشد، اشکالی که ندارد اتفاقاً سر مبارک را بالا بگیر و برحسب وظیفه و تعهد و غیرت، چهار طرف میز مسؤولیت را ببوس و در جایگاهی که عمری تجربهاندوزی و کار کردهای، جلوس بفرمایید تا هم خدا راضی باشد هم خلق خدا و هم جنابتان!
البته آن دسته از هنرمندان عرصه مدیریت که نخوانده ملا شدهاند و ناآزموده به کاردانی رسیدهاند و یکشبه و با یک اتصال و خط و ربط و بهصورتهای مختلف آسانسوری و تلهکابینی و بعضاً اجکتی و پرتابی، بر جایگاه به حق خود تکیه زدهاند، از این قضیه عذر تقصیر خواهی و خالی کردن عرصه برای دیگران و اساساً درک نابلدی و خرابکاری در امور، مستثنی هستند، چرا که هدف همان جایگاه و شأن و قدرت است و حال که هدف محقق شده است، پس جای هیچ شک و تردیدی بر کفایت و اصالت و اهلیت و مدیریت نیست…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.