حرفهای خودی و بیخودی نجومیسازی دستاوردها! نظر هوشنگخانی ما اگر برای هیچ کسی مهم نباشد، برای خودمان و قطع بهیقین برای خوانندگان این مرقومه، خیلیخیلی مهم است، اطلاع چندانی نداریم که چند نفر از وزرا و وکلا خواننده پارکاب خودی و بیخودی هستند، ولی با توجه به تصمیمات و اقداماتی که توسط برخی […]
حرفهای خودی و بیخودی
نجومیسازی دستاوردها!
نظر هوشنگخانی ما اگر برای هیچ کسی مهم نباشد، برای خودمان و قطع بهیقین برای خوانندگان این مرقومه، خیلیخیلی مهم است، اطلاع چندانی نداریم که چند نفر از وزرا و وکلا خواننده پارکاب خودی و بیخودی هستند، ولی با توجه به تصمیمات و اقداماتی که توسط برخی از این عزیزان ظهور و بروز میکند، حدس میزنیم که تعدادشان کم نباشد و نظرات ما هم برایشان آنقدر مهم است که تمام هم و غم خود را میگذارند تا عدل برخلاف آن عمل شود!
اینکه جنابمان، آنقدری که قاطبه دولتیان و اکثر مجلسیان با طرح تحول بنیادی اقتصاد موافق و همراه هستند، حسمان مثبت و هماهنگ نیست، به خودمان اجازه نمی دهیم در بیان ضعف و کم و کسریهای آن، ذکر مصیبت بخوانیم و وامصیبتا سر دهیم، البته بماند که بهنظر میرسد آن چیزی که ما از این طرح میدانیم، همانند قله کوه یخی است که از آب بیرون زده باشد، به هرحال ما از آن خانوادههاش نیستیم که با یک کشمش سردیمان بکند و با یک غوره، سردی! ولی از عزیزان برنامهریز و تصمیمگیر و مجری این طرح نوشکفته انتظار داریم وقتی میخواهند در باب خوبی و امتیاز و مواهب و حُسن این تحول نو بنیاد سخن بگویند، آنقدر گازش را نگیرند و به کهکشان و ماورا سفر کنند.
اینکه ما خوبیم و طرحمان هم خوب است، لابد درست است، اما آنقدر دستاوردهای احتمالی را نجومی و غلو شده برای خلقا… ترسیم و تعریف نکنید، دیر یا زود این قلهها و ارتفاعاتی که شما با حرف و کلام در حال فتح کردن هستید را باید در دنیای واقعی به آن صعود کنید و پرچم فتح را بر روی آنها بکوبید!
هنوز از آن حلوفصل سه روزه بورس و اشتغالزایی با یک میلیون و حذف قرعهکشی خودرو از اول سال۱۴۰۱ و پرداخت یارانه چند صد هزارتومانی بدون افزایش قیمتها و برگشت دلار به قیمت چند سال پیش و شکستن کمر تورم و دیگر بیانات و افاضات اول دولت جوانبخت، خیلی نگذشته است، پس عجالتاً تجربه ارزشمند اندوخته شده را چراغ راه آینده بفرمایید و آنقدر این مدینهفاضله پیشرو را بزک نکنید، تا خدای ناخواسته در زمان موعود و هنگامه رونمایی، اگر دلبری در کار نیست، لااقل زَهره کسی نترکد!
بالاخره هر کاری و پروژهای، شروع و پایانی دارد، شروع این تحول را که با گوشت و پوست و خودمان لمس کردیم و حسابی خَراب این آغاز شگفتانگیز هستیم، اما بزرگواران زمان پایان و نتایج حاصله را هم بفرمایند تا هم تکلیف خودمان را بدانیم و هم اینکه، هر چند وقت یکبار، عزیزی نیاید و فرمایش کند که این اول کار است!
ما که خیلی دلمان میخواست به جای تصمیمات سخت برای قیمت کالاها و اصلاح قیمتها، دستی به سر گوش ساختارهایی مثل بودجه و تعرفهها و نظام مالیاتی و تخصیصهای مربوطه و در کل اصلاح ساختارهای پولی کشیده میشد و همزمان کار با همین تصمیمات سختی که برای قطع کردن فاسد و مفسد از اقتصاد است و جناب رئیسجمهور چند روز پیش وعده آن را داد، شروع میشد.
میگویند ماهی را هر وقت از آب بگیری، قیمتش به جیب ما نمیخورد، حالا که قیمت مرغ و روغن و آرد و پودر و صابون و گوشت و رُب و لبنیات و برنج و… هم با جیب ما قهر کرده و سمبه یارانه ۳۰۰ تومانی که قرار بود به جنگ چهار قلم برود الان زورش به کرور کرور لشکر گرانی نمیرسد، کورسوی امیدمان به دو چیز است، یکی همان تصمیمات سختی که قرار است برای بودجه و ریخت و پاشها و مفاسد و ساختارها گرفته شود و دومی هم این است که یک یا چند کارشناس متبحر و متخصص همهچیزدان پیدا شوند و معایب، خطرات، مشکلات و حتی فجایعی که ممکن است با خوردن نان و مرغ و لبنیات و دیگر اقلام شبهاساسی، برایمان پیش بیاید را برای ما توضیح دهند تا مثل نمک بر روی زخممان پاشیده شود و سوزش آن، گرسنگی را از یادمان ببرد!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.