معنی در مخاطب است!

                حرف‌های خودی و بی‌خودی معنی در مخاطب است! استاد فقید، دکتر نطقی می‌فرمایند؛ معنی در مخاطب است و نه فرستنده پیام، جنابمان فکر می‌کردیم که به کم و بیش معنی این عبارت حکیمانه را می‌دانیم، اما با اتفاقاتی که در این ماه‌های اخیر به‌وفور در حال ظهور و بروز است، تازه به عمق واقعی […]

                حرف‌های خودی و بی‌خودی

معنی در مخاطب است!

استاد فقید، دکتر نطقی می‌فرمایند؛ معنی در مخاطب است و نه فرستنده پیام، جنابمان فکر می‌کردیم که به کم و بیش معنی این عبارت حکیمانه را می‌دانیم، اما با اتفاقاتی که در این ماه‌های اخیر به‌وفور در حال ظهور و بروز است، تازه به عمق واقعی این جمله پی برده‌ایم و درست و حسابی دو ریالی مبارکمان افتاد که وقتی می‌گویند مهم نیست که تو چه چیزی می‌گویی و یا می‌خواهی به مخاطب منتقل کنی، مهم آن چیزی است که مخاطب از صحبت و یا رفتار تو برداشت کرده است و در واقع فهم طرف مقابل اصل است نه آن‌چیزی که در فکر و ذهن شما بوده است؟ منظورشان چه بوده است!

اجازه بدهید با ذکر مثال و رسم شکل موضوع را کمی باز کنیم که خودمان هم از گیجی در بیاییم، چه رسد به شما مخاطب گرانمایه!

حضرات صمتی می‌فرمایند، افزایش قیمت شوینده‌ها تخلف است و هرکسی تخلف کرد نقره‌داغ می‌شود، مردم هم هرگونه افزایش قیمت و تخلفی را به ما اطلاع دهند تا فلان کنیم و بهمان، از طرف دیگر شوینده‌ها با قیمت‌های جدید به‌وفور در سطح شهر و فروشگاه‌های بزرگ و کوچک توزیع شده است و اتیکت قیمت می‌خورد، صبح تا شب هم مردم گزارش می‌دهند، ناظر و بازرس هم که لابد حضور فعال دارند با این‌حال گران‌فروشی و تخلف مثل روز روشن نیست!

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید این قصه، مصداق دقیقی است از آن عبارت حکیمانه فوق‌الذکر که به‌طور کامل و اکمل انتقال پیام بین مسؤولین و مردم صورت گرفته است، در ذهن و فکر عزیزان متولی این تصمیم گرفته شده که قیمت شوینده‌ها بالا برود و تولیدکننده‌ها مجوز گران‌فروشی را دریافت نمایند و با اطلاع‌رسانی قطره‌چکانی و تأیید و تکذیب، آرام آرام موضوع را جا بیندازند، مردم هم به‌خوبی متوجه موضوع هستند، و بالاجبار کالاهای نجومی شده را می‌خرند، زیر لب دعای سخت می‌کنند و در مقابل تکذیبیه‌ها و معرفی شماره‌های تماس برای گران‌فروشی و این قسم قصه‌ها، با لبخند ملیح، بغض خود را فرو داده و کورسوی امیدشان هم ناامید می‌شود!

یا مثلاً آن سامانه جامع تجارت راه‌اندازی می‌شود و یا قانون شفافیت توسط وکلا تصویب می‌شود و دستگاه‌ها و نهاد و قوه‌ها هم مکلف به رعایت مقررات و انجام تکالیف مربوطه می‌شوند و همه این موارد هم واو به واو به اطلاع مردم شریف همیشه در صحنه می‌رسد، در اینجا البته با اندکی تغییر باز شاهد آن هستیم که پیام این قسم موارد هم حتی قبل از آن‌که مصوب و یا راه‌اندازی شوند، به مخاطب بینوا می‌رسد البته میزان دقت اجراء، از میلی‌متر و گرم به کیلومتر و کیلوگرم می‌رسد تغییر اندازه و حجم می‌دهد، به‌عبارت دقیق‌تر، همه چیز همان‌طور که در قانون درج شده است، رعایت می‌گردد و شفافیت در حد اعلای خود و با ثبت رکوردی تازه، محقق می‌شود، البته در مقیاس یک به صد، شاید اندکی بیشتر یا کمتر (مشکل از بی‌اطلاعی من است وگرنه مقیاس و اسکیل، دقیق است!)

یا همان چهار قلم معروفی که قرار بود فقط و فقط آنها گران شوند، واردات خودرو که مصوب و ابلاغ شد و قرار شد از انحصار و رانت و نخود سیاه در آن خبری نباشد، رعایت مر قوانین در ساختمان و اَبرپروژه و متروپل‌سازی و یا حل معضل آلودگی هوا و ریزگردها و ممنوعیت چند روزه واردات گوشی آیفون و رعایت حقوق خبرنگار و گزارشگر و سوت‌زن و عدم گران شدن دارو و درمان و یک دوجین اقدام و دستور و باید نباید و تکلیف دیگر، که از تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرنده و مجری و ریز و درشت خلایق به اصل ماجرا واقفند، قصد و هدف‌ها کاملاً دقیق و شفاف و بدون اعرابی کم و زیاد، بین مخاطب و فرستنده، سیال و روان در جریان است و همه کس همه چیز را می‌دانند، اما آنچه نوشته و گفته و مصوب و تأکید می‌شود، چیز دیگری است و دیواری به‌نام بی‌اعتمادی که تا ثریا می‌رود، کج!

پیش چشمت داشتی شیشه کبود     زین سبب عالم کبودت می‌نمود

 

                                  هوشنگ‌خان