عنوان ملی، نگاه محلی!

  احتمالاً شما خوانندگان گرامی تا حالا متوجه شده‌اید که هوشنگ‌خان چه آدم باهوش و درجه یکی هست و همین‌جور کتره‌ای و ا…‌بختکی به مسؤول و مربوطی گیر نمی‌دهد و لااقل یک در میان حرف‌هایی هم که می‌زند بی‌خودی نیست و عجالتاً خودی و غیرخودی هم سرش نمی‌شود! چند وقتی است که فکرمان بدفرم درگیر […]

 

احتمالاً شما خوانندگان گرامی تا حالا متوجه شده‌اید که هوشنگ‌خان چه آدم باهوش و درجه یکی هست و همین‌جور کتره‌ای و ا…‌بختکی به مسؤول و مربوطی گیر نمی‌دهد و لااقل یک در میان حرف‌هایی هم که می‌زند بی‌خودی نیست و عجالتاً خودی و غیرخودی هم سرش نمی‌شود!

چند وقتی است که فکرمان بدفرم درگیر است که این شیرتوشیری و بی‌نظمی و گرفتن تصمیمات نادرست و مدیریت سعی و خطا و برنامه‌ریزی‌های نیم‌بند و این اوضاع و احوالی که به کم‌وبیش دامن دولتی و عمومی و خصوصی و نهادی را گرفته است، چه دلایلی دارد و چرا با تغییر و تحول و تعویض افراد و جناح و برنامه، وضعیت توفیر چندانی نمی‌کند و یک‌جا هم که درست می‌شود و جایی دیگر به‌هم می‌ریزد؟

به‌نظر هوشنگ‌خانی ما یکی از دلایل این وضعیت، زیر سر برخی مسؤولین است که در قامت و کسوت و مسند ملی نشسته‌اند ولی همچنان نگاه و میل و مرادشان، محلی و جناحی و قومی و قبیله‌ای است!

فرقی هم ندارد در هر قوه و نهاد و دستگاهی هم که باشد، وقتی ردای وکیل‌المله‌ای را بر تن می‌کنیم، چه از تهران ۱۰، دوازده میلیونی انتخاب شده باشی، چه فلان شهر چند صد هزار نفری، وقتی وزیر و معاون و مدیرکل و رئیس می‌شوی و امورات حوزه‌های ملی در یَد اختیارت قرار می‌گیرد، اگر حواست جوری در پی محل و منطقه و یا قوم و قبیله و جناح و حزب خودت باشد که منافع دیگر مناطق و ایضاً ملی فراموش شود و یا حتی حرکتی بزنی که به ضرر دیگران ولی متبوع نظر همشهری‌ها و هم‌ولایتی‌ها و هم‌پالکی‌ها باشد، معنی آن این است که صندلی که بر آن جلوس کرده و میزی که پشت آن قرار گرفته‌ای و تریبونی که در معیت آن ایستاده‌ای، از قد و قامت جنابتان خیلی بزرگ‌تر است و شما همچنان باید، رسم و راه خدمت به هم‌نوع و جامعه و مملکت خویش را فارغ از زبان و نژاد و تفکر و جناح و شهر و دیار، پای درس و مکتب بزرگان، بیاموزی تا شأن جنابتان با شأن مقام‌تان، طراز شود!

البته اینکه برخی از مسؤولان و مدیران محترم عنایت و احترام ویژه به زادگاه و جناح و دوستان قدیم و قوم و خویش خود دارند، نه محل ایراد است و نه دارای اشکال، از اتفاق پسندیده و رسم وفا و عین مرام است، اما اینکه این عنایت ویژه به ندیدن و کم دیدن بقیه منجر شود و یا خدای‌ناخواسته به کم گذاشتن و فشار و زبانمان لال ظلم مضاعف به دیگر مناطق و هم‌میهنان منتج شود، قصه فرق می‌کند، و آن ارادت و عنایت، آفت خدمت صادقانه و سلامت و قرار گرفتن در سمت رئیس رؤسا خواهد بود و بهتر است عزیزانی که بر این رویه اصرار دارند، در حزب و جناح و منطقه و شهر و دیار خود، در جایگاه خدمت قرار گیرند که هم رضایت خلق در آن است و هم رضایت خالق!

عرض آخرمان این است که بزرگان و زعما هم عنایت ویژه به این امور داشته باشند و اگر در خیل معاونان و مدیران زیرمجموعه، عزیزی هست که ملاحظات محلی و جناحی و نژادی را به منافع ملی ترجیح می‌دهد را با سلام و صلوات به درب خروج مشایعت کرده و برای ایشان آرزوی خوب، خوب کنند!

اگر قرار باشد هرکسی که در مسند امور است، حواسش به دور و اطراف و منطقه و دوستان و آشنایان خود باشد و امورات مهمه و کلان و ملی میهنی و ایضاً منافع دیگران را به امان خدا رها کند، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و همه با هم در این کشتی که برخی در پی سوراخ کردن گوشه‌ای از آن هستند، دوام نخواهیم آورد که تخم ناراحتی و کینه و نفرت، زود به بار می‌نشیند!