تأثیر سیستمهای اجرای پروژه بر نحوه قیمتگذاری پیمانها در موفقیت پروژه مهندس مشاور یكی از بازیگران اصلی در اجرای پروژه-قسمت۲ حسین نقاش طوسی، امید امیری نقش مهندس مشاور در روش دو عاملی ((EPC در این روش، مهندس مشاور به عنوان عضوی از كنسرسیوم همكاری پیمانكار EPC و به منظور انجام مطالعات تفصیلی پروژه به همراه […]
تأثیر سیستمهای اجرای پروژه بر نحوه قیمتگذاری پیمانها در موفقیت پروژه
مهندس مشاور یكی از بازیگران اصلی در اجرای پروژه-قسمت۲
حسین نقاش طوسی، امید امیری
نقش مهندس مشاور در روش دو عاملی ((EPC
در این روش، مهندس مشاور به عنوان عضوی از كنسرسیوم همكاری پیمانكار EPC و به منظور انجام مطالعات تفصیلی پروژه به همراه مطالعات مهندسی خرید كالا و تجهیزات (Procurement) و همچنین مطالعات مربوط به تجهیزات در حین اجرا فعالیت میکند. اگرچه مهندس مشاور اینبار مستقیماً متعهد در مقابل كارفرما نبوده و به عنوان عضوی از كنسرسیوم و یا به صورت پیمانكار (دست دوم) با پیمانكار EPC همكاری میکند، اما این بار نیز نقش وی به لحاظ دستیابی به كیفیت بالای كار حایز اهمیت فراوان است.
نقش مدیریت MC
در سالهای اخیر و با دو هدف كم كردن پیكره مدیریتی دولت از یك طرف و بسط دادن بخش مهندسی مجموعههای خصوصی كشور از طرف دیگر، عامل دیگری تحت عنوان عامل MC در اجرای پروژههای عمرانی حضور یافتند. اگرچه در بین كاربران اصلی حاضر در اجرای پروژههای عمرانی (كارفرما،مشاور،پیمانكار) در جایگاه و حضور MC تفاوت نظرهایی دیده میشود، اما مطابق با ضوابط داخلی نظام فنی و اجرای موجود، درحقیقت عامل MC و مهندس مشاور – خصوصاً در نظامهای ۳ عاملی- دیده میشود كه از این بابت موجب جدلهای قراردادی به جهت محدوده عملكرد قانونی این دو عضو در مقابل پروژه شده است.
از نگاه نگارندگان، در شرایط موجود و باتوجه به قوانین بالادستی موجود كشور ازجمله نظام فنی-اجرایی كشور، شخصیت حقوقی MC میتواند به عنوان نماینده كارفرما (باحذف پارهای از اختیارات كلیدی) در دو نظام اجرای پروژههای دو عاملی و ۳ عاملی عمل نماید.
معایب و محاسن نظام اجرایی پروژهها
انتخاب و به کارگیری هریك از نظامهای ۳عاملی،دو عاملی (EPC) دارای معایب و محاسن مختلفی است كه كارفرما باتوجه به نوع پروژه بایستی گزینهها را بررسی و گزینه مناسب را انتخاب كند. درحقیقت، اهمیت انتخاب نظام اجرایی پروژهها تا اندازهای است كه میتواند بهعنوان بخشی از خدمات مهندس مشاور در فرایند مطالعات مهندسی پروژه در نظام فنی-اجرایی موجود كشور در نظر گرفته شود. اهمیت این فرایند كه لازم است بهعنوان پیشنیاز ادامه مطالعات مهندسی پروژه یا قبل و یا همزمان با مهندسی پایه پروژه مورد توجه قرار گیرد، در ادامه مقاله بیشتر بررسی شده است. در این بخش، به مهمترین نقاط قوت و ضعف روشهای اجرایی متعارف در نظام فنی- اجرایی كشور اشاره شده است.
معایب و محاسن روش۳ عاملی
ü به علت سابقه طولانی و تداوم اجرای این روش در ایران، كارفرمایان بیشتر با آن آشنا بوده و تمایل به انجام پروژهها با این روش دارند.
ü در این نظام مسؤولیتها و ریسكهای پروژه بین ۳ عامل كارفرما، مشاور، پیمانكار تقسیم میشود.
ü كارفرما در انجام مراحل طراحی مهندسی توسط مهندس مشاور معتمد خود، نظارت و مدیریت بیشتری بر روند اجرای كار خواهند داشت.
ü روش مناقصهگزاری باتوجه به حجم پروژه با سهولت بیشتری انجام میشود.
ü در این روش بهعلت جدا بودن مرحله اجرا با مرحله انجام طراحی تفضیلی و در پی آن خطی بودن این فعالیتها، بهینهسازی روش ساختمان طرح (Constructability) میسر نیست و عموماً به علت عدم كنار هم بودن طراح با سازنده در این روش، غالباً نمیتوان از آخرین پیشرفتها در روشهای در مرحله طراحی استفاده كامل كرد كه این امر یكی از نقیصههای این روش است.
ü در این روش ریسك بیشتر متوجه كارفرما و مهندس مشاور به عنوان نماینده كارفرما است.
ü بهعلت حضور ۳عضو مسؤول به صورت جداگانه در طرح (كارفرما،مشاور،پیمانكار) لزوماً اختلاف نظر بین طرفین در تفسیر و تعبیر مندرجات وجود داشته و بحث و جدل قراردادی بین ۳ عضو فوق در طول اجرای طرح و بهوفور ملاحظه میشود كه این امر تبدیل به یكی از عوامل اساسی و ماهیتی تطویل مدت پیمانها شده است.
ü عموماً انگیزه كافی برای پیمانكار بخش C برای تغییر در طرح و بهینهسازی پروژه وجود ندارد. البته در شرایط كنونی در طرحهای داخلی، بخشنامههایی توسط نظام فنی-اجرایی تحت عنوان دستورالعمل مهندسی ارزش (از نوع گروه اول) برای اجرا به دستگاه اجرایی ابلاغ شده است كه در این ارتباط پیمانكاران میتوانند نظرات خود را در مورد طراحی مهندس پروژه و بهینه كردن آن و در پی آن تقلیل مدت و مبلغ پروژهها اعلام كنند كه درصورت صحت و تأیید كارفرما بخشی از این هزینهها تقلیل یافته به پیمانكار تعلق میگیرد. اعمال و به کارگیری این دستورالعملها در روش ۳عاملی حداقل دارای دو تأثیر مناسب خواهد بود:
۱- مهندس مشاور در مطالعات طراحی پروژه دقت بیشتری به عمل آورد تا احتمالاً مواجهه با تغییرات جدی و اصولی با بهکارگیری این روش و در پی آن، خدشهدار شدن اعتبار او نشود.
۲- این نگاه باتوجه به اثر مالی برای پیمانكار باعث تقویت بخش مهندسی شركتهای پیمانكاری سنتی شده و علاوه بر ایجاد منافع برای پیمانكار موجب بهینهسازی هزینه پروژه و در پی آن مدت اجرای طرح خواهد بود.
ü مسؤولیت اشتباهات طراحی و تعیین احجام پروژه و درنهایت عدم اطلاع صحیح از ابعاد طرح با كارفرما است. از آنجا كه در این روش احجام و مقادیر اولیه طرح توسط مهندس مشاور تعیین و در اسناد مناقصه ذكر میشود، براساس نرخهای پیشنهادی پیمانكار در زمان مناقصه قرارداد با پیمانكار منعقد میشود و تغییر احجام در طرح با نرخهای قرارداد به پیمانكار پرداخت میشود و لذا قیمت نهایی پروژه در حقیقت در آخر كار تعیین میشود.
ü در این روش انجام مراحل طراحی و اجرای طرح بهصورت خطی و متوالی و بدون همزمانی خواهد بود. از این بابت مدت زمان اجرای طرح طولانیتر خواهد شد كه این نیز یكی از نقیصههای عمده این روش است.
ü مسؤولیت تهیه كالا و تجهیزات پروژه با كارفرما است. تجربه گذشته به كرات نشان داده است كه همواره این مسأله، طرحها را برای تأمین كالا و تجهیزات توسط كارفرما دچار مشكلات جدی كرده است و بخش اجرای كار همواره دچار تأخیرات بیش از اندازه به علت عدم تحویل بهموقع و تأمین كالا و تجهیزات شده است.
ü تأمین منابع مالی توسط كارفرمایان به دلایل مختلف، عموماً بدون برنامهریزی و مدیریت صحیح انجام نمیشود كه این امر یكی از اصلیترین چالشهای علل تأخیرات پروژهها در سالهای اخیر بوده است كه این اتفاق در انجام طرحها با روش دوعاملی نیز دیده میشود.
ü گرچه در قانون بالادستی مناقصات تأكید و تصریح به قیمت مناسب توسط مناقصهگذار است، اما بازهم انتخاب پیمانكاران با قیمت حداقل و عدم توجه كافی به تعیین قیمت منطقی و بهینه، همواره از مشكلات اجرای طرحها در این روش بوده است.
۳معایب و محاسن روش دوعاملی
ü در این روش، با ادغام بخش طراحی تفصیلی (E) با بخش تأمین كالا و تجهیزات ((P و بخش اجرا (C) ، ریسك كارفرما بهصورت كلی كاهش مییابد.
ü هماهنگی كارهای ستادی و مكاتبات بین ۳عضو مؤثر در طرح (كارفرما،مشاور،پیمانكار) كاهش مییابد و از تصدیگری بخش كارفرمایی و گسترده شدن پیكره دولتی جلوگیری خواهد شد. بدینوسیله راه برای گسترده شدن و شكوفایی بخش خصوصی هموارتر میشود.
ü پیمانكاران تمایل بیشتری به انجام این روش خواهند داشت، چراكه با تمركز مسؤولیت در بخش پیمانكاری و دادن اختیار و مسؤولیت در بخش E و P، پروژه با سهولت بیشتری به پیش خواهد رفت و تأخیر در مراحل و فعالیتهای اجرای پروژه قابلیت كنترل بیشتری خواهد داشت.
ü مسؤولیت پیمانكار به مراتب وسیعتر از روش ۳عاملی است و در روشهای گستردهتر دو عاملی پیمانكار مسؤولیت «عملكردی كامل و صحیح طرح» (Project Performance) را به عهده خواهد گرفت.
ü چنانچه تأمین منابع مالی پروژه و نگهداری و مشاركت در پروژه مد نظر باشد، پیمانكار (EPC) با قبول مسؤولیت و ریسك بیشتر و به منظور تأمین منافع بیشتر، دقت بیشتری در اجرا و هزینههای طرح به عمل خواهد آورد.
ü به علت همزمانی بخشی از خدمات مهندسی پروژه در بخش تأمین كالا، در مدت زمان اجرای پروژه تقلیل قابل ملاحظهای به وجود خواهد آمد.
ü به علت عدم آشنایی كارفرمایان به این روش و عدم تجربه كافی در ایران، كارفرمایان تمایل كمتری به پیگیری این روش دارند.
ü به دلیل نقش و حضور مستقیم كمتر مهندس مشاور در تركیب روش دو عاملی (حضور مشاور در قالب كنسریوم یا JV)، معمولاً قبول مسؤولیت كار مشتركاً و متضامناً (Jointly & Severally) توسط مشاوران دچار مشكل است و مشاوران از این روش كمتر استقبال مینمایند.
ü چنانچه دو عاملی با قیمت ثابت (Fixed & Firm Lump Sum) مدنظر باشد، قطعاً پیمانكار در این روش بایستی متوجه هزینه كردن درآمدهای طرح بوده و صرفهجوییهای لازم را (البته با قبول كیفیت كار) كند.
ü به دلیل درگیر شدن پیمانكاران در بخش مهندسی طرح، انجام این روش باعث تقویت بخش مهندسی پیمانكاران و شكلگیری پیمانكاران EPC با توانمندیهای بالا خواهد شد.
ü هزینههای مناقصهگزاری روش دو عاملی عموماً بیشتر از روش ۳ عاملی است.
در سالهای اخیر، روش اجرای EPC به عنوان یكی از روشهای اجرای دو عاملی، در طرحهای دولتی و بهویژه در بخشهایی از صنعت نفت مورد توجه فراوان واقع شده و پروژههای زیادی به این روش به اجرا رفتهاند. براساس آنچه در مورد تحلیل نقاط قوت و ضعف نظامهای اجرای پروژهها اشاره شد، انتخاب نظام اجرای پروژهها توسط دستگاههای اجرایی كشور به صورت اجرای طرحها به صورت EP و یا C+EP (در دو بخش جداگانه) بهعنوان جایگزین روش متداول EPC از مطلوبیت و مزایای بیشتری برخوردار است. به عبارت دیگر، تجربه نشان داده است كه ادامه روش اجرای EPC در شرایط حاكم بر پروژههای اجرایی كشور، موجب تطویل مدت پیمانها و بالا رفتن بیرویه هزینههای تمام شده در طرحها شده است كه این امر خود نیازمند تحلیل و بررسی بیشتر است.
منبع: دومين كنفرانس ملي مهندسي و مديريت ساخت
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.